لئوناردو داوینچیِ نقاشِ دانشمندِ مجسمهسازِ معمارِ موسیقیدانِ ریاضیدانِ مهندسِ مخترعِ آناتومیستِ زمینشناسِ نقشهکشِ گیاهشناس ِ نویسنده را همه با مونالیزا و شام آخر میشناسیم. درست است که او یکی از بزرگترین نقاشها در تمام دوران بود اما تا پایان عمرش تنها "بیست" نقاشی کشید. شاید شاهکارهای حقیقی دفترچههایی باشد که از او به جا مانده است. دفترچههایی که از راست به چپ نوشته شدهاند و تنها در آینه قابل خواندناند و پر اند از طراحیهایی که تجسمبخش افکار و اکتشافات او هستند.
آینهنویسی او حدس و گمانهای بسیاری به دنبال داشته. آیا او میخواست مطمئن باشد که فقط خودش میتواند یادداشتهایش را رمزگشایی کند؟ یا فقط به این دلیل بود که چپدست بود و شاید نوشتن از راست به چپ براش راحتتر بوده؟ «آینهنویسی بین استادان خوشنویسی آن زمان رایج بود اما شکل حروف در نوشتههای او کاملا معمولی است. احتمالا این نوع نوشتن را از پدرش که در یک دفتر اسناد رسمی حقوقی کار میکرد آموخته است»[۱].
دفترچههای داوینچی پر از ایدههایی برای اختراعات جدیداند. از ماشینهای پرنده گرفته تا سلاحهای جنگی. پیشطرحهایی برای نقاشی، آزمایشات علمی، مطالعهی بدن انسان و کلاههایی با فرمهای جالب، ایدههایی برای هواپیماها، هلیکوپترها، چترها، زیردریاییها و اتومبیلها، قرنها قبل از اینکه ساخته شوند و به جهان ما بیایند. او به صراحت گفته بود که طراحیکردن برای او راهی برای درک بهتر تصویر و تجسمبخشیدن به ذهنیاتش بوده است، راهی برای رسیدن به هدف. او لباس و دستگاه غواصی را در دفترچهاش مثل یک شاهکار هنری طراحی کرده است، لیستهای خرید و فهرست کارهای روزانهاش را لابهلای همین طراحیهای خارقالعاده و نظریات پیچیده نوشته است. او به روزانهنویسی عادت داشت اما انگیزه اصلی او از یادداشتبرداری، تمایلی ذاتیاش به ثبتکردن، کشف و حلکردن مسائلی بود که به آنها علاقهمند بود و برای همین همیشه دفترچهای به همراه داشت. باری او در جایی نوشت «خیلی مفید است که همیشه مشاهده کنید، یادداشت کنید و به طور مداوم بررسی کنید.»[۲]
در مقایسه با لیست کارهای روزانهی داوینچی در دفترچهاش احتمالا لیست ما کمی کسلکننده است. رابرت کرولویچ[۳]، خبرنگار تلویزیون امریکایی، یکی از این لیستها را که داوینچی در ۳۸سالگی در دفترچهاش نوشته، ترجمه و منتشر کرده است[۴]:
-[محاسبه] مساحت میلان و حومه شهر
- [خرید] کتابی درباره میلان و کلیساهای حومهی آن از کتابفروشیِ میدان کُردوسیو[۵]
- [محاسبه] اندازهی حیاط خلوت کاخ دوک میلان
- [محاسبه] اندازهی قصر دوک
- از استاد علم حساب بخواهم تا توضیح دهد چگونه میتوان یک مثلث را مربع کرد
- از استاد فازیو [استاد پزشکی و حقوق در پاویا] بخواهم تا نسبت و تناسب را برایم توضیح دهد.
- از برِرا فریار[۶] [در صومعه بندیکتین میلان] بخواهم تا De Ponderibus [متنی از قرون وسطی درباره مکانیک] را برایم توضیح دهد.
- [صحبت] دوباره با جیانینو بمباردیر[۷] دربارهی وسیلهای که با آن برج فرارا بدون هیچ روزنهای دیوارسازی شده است (هیچ کس واقعاً نمی داند منظور داوینچی از این حرف چیست)
- از بندیتو پورتیناری[۸] [تاجر فلورانس] دربارهی چگونگی عبور و مرور از روی یخ در فلاندر بپرسم.
- طراحیکردن از شهر میلان
- از استاد آنتونیو بپرسم که چگونه خمپارهها را روز و شب در سنگرها جاسازی میکنند.
- بررسیکردن تیرکمان استاد جِنّیتو[۹]
- یک استاد هیدرولیک [زیرشاخهای از مهندسی رودخانه و مکانیک کلاسیک به طور اخص مکانیک سیالات] پیدا کنم و او را راضی کنم تا روش تعمیر قفل، کانال و آسیاب آبی را به روش لومبارد بگوید
- پرسیدن سوالاتم دربارهی اندازهگیری خورشید از استاد جیووانی فرانسوی، طبق قولی که داده بود.
- سعی کنم متن ویتولون[۱۰] [نویسنده قرون وسطایی متنی درباره فیزیک نور] را که به ریاضیات مربوط است از کتابخانه پاویا امانت بگیرم.
بعضی موارد لیست برای ما کاملا روشن نیست چراکه ۵۰۰ سال قبل، داوینچی فکرش را نمیکرد روزی، مردم دنیا در صفحات وب، روی گوشی و تبلت و لپتاپشان لیست کارهای روزانه او را بخوانند. بخش قابل توجهی از لیست کارهای داوینچیِ کنجکاو و پرسشگر به یادگیری فن و نظریه از متخصصان علوم گوناگون مربوط میشود. به قول جاناتان جونز در روزنامهی گاردین، ذهن لئوناردو داوینچی «بیحدومرز» است و او به راستی «عاشق تکنولوژی» بوده است. دفترچه بعدی داوینچی (حدود سال ۱۵۱۰ میلادی) این تنوع را ندارد و پیداست که مشخصا روی آناتومی متمرکز است. دفترچه پر است از طراحیهای استادانه استخوانها. لیست کارهای نوشته شده در این دفترچه هم شامل گیرآوردن یک استخوان جمجمه، توصیف فک تمساح و زبان دارکوب و اندازهگیری جسد با انگشتش به عنوان واحد اندازهگیری ست.
چرا داوینچی هیچگاه یادداشتهایش را چاپ نکرد؟ در آن دوران چاپ کتاب با حروف چاپی متحرک توسط گوتنبرگ آلمانی اختراع شده بود و لئوناردو هم صاحب کتابهای چاپی بسیاری بود. آیا منتظر لحظهی مناسبی بود که هرگز فرا نرسید؟ او پیش از مرگش دفترچهها، نوشتهها و نقاشیهایش را به شاگرد وفادار خود فرانچسکو ملزی[۱۱] سپرد و وارثان ملزی که نمیدانستند این نسخ تا چه حد ارزشمند هستند، بسیاری از نوشتهها و یادداشتهای او را از بین بردند. با گذشت زمان، دفترچهها به مجموعهداران سلطنتی و ثروتمندان فروخته شدند و راه خود را به سراسر اروپا باز کردند. موزهی ویکتوریا و آلبرت در لندن صاحب پنج دفترچهی ارزشمند است که آنها را در غالب دو کتابچه دیجیتال کرده است. کتابخانهی بریتانیا نیز با کمک شرکت مایکروسافت، دیجیتالکردن دفترچههایی که از لئوناردو داوینچی در دست داشت را از سال ۲۰۰۷ آغاز کرد و حالا که این پروژه کامل شده، همه میتوانیم آزادانه این یادداشتها را روی صفحه کامپیوتر یا گوشی، هر کجا که هستیم ورق بزنیم. ترجمهی متن را بشنویم یا بخوانیم و اَشکال و طراحیها را با کیفیت بالایی ببینیم و همین کار کافیست تا بفهمیم لئوناردو داوینچی چه درک خارقالعادهای از جهان داشته است.
پانویس
۲. https://www.openculture.com
۳. Robert Krulwich
۴. https://www.openculture.com
۵ـ Cordusio
۶. Brera Friar
۷.Giannino Bombardier
۸. Benedetto Potinari
۹. Giannetto
۱۰. Vitolone
۱۱. Francesco Melzi