نزدیک به شش سال میشه که تو کانادا کار و زندگی میکنم.روزهای سخت و خوب و بد زیادی رو سپری کردم تو این شش سال ولی در مجموع از تصمیمی که ده سال پیش برای مهاجرت گرفتم راضی هستم.
من یه عشق کامپیوتر بودم که سی سال پیش با یک کمودور 64 برنامه نویسی میکردم. اون زمانی که حتی دیسکت گرون بود و برنامه ها رو روی نوار کاست سیو میکردیم. هیچ وقت یادم نمیره وقتی میخواستم کمودور 64 رو تیبدیل به آمیگا 600 کنم عکس کیبوردش رو روی میزم چسبونده بودم و برنامه ها رو مینوشتم و تو خیالم روی میز تحریرم تایپ میکردم.
دست روزگار به جای دکتر منو مهندس کرد و در ایران شدم مدیر آموزش یک موسسه آموزش عالی آزاد. ولی این خوره کامپیوتر بودن دست از سرم بر نداشت. همه چی رو در محل کار جدید مکانیزه کردم. ثبت نام ها رو آنلاین کردم وبسایت موسسه آموزش عالی رو سئو کردم. خلاصه همه چی به کامپیوتر ختم میشد واسه من. وقتی کامپیوتر با کارم ترکیب میشد دیگه واسه من زنگ تفریح بود لذت میبردم. گاهی هم کناره طراحی سایت میکردم واسه شرکتها ولی دنبال پولش نبودم چون حقوق آموزش عالی کافی بود ...
تا اینکه مهاجرت کردم، با یک پسر یک ساله و همسر جان. چند ماهی در کانادا دنبال کار گشتم و نهایتا با سه ماه دوره لوله کشی صنعتی وارد کار سخت و طاقت فرسای لوله کشی شدم اونم تو کانادا.
اما چی شد که تونستم تو حوزه دیجیتال مارکتینگ کار گیر بیارم و شرکت بزنم تو قسمت بعدی براتون توضیح میدم. کافیه منو دنبال کنید. البته یه کانال اینستاگرام هم دارم اگه دوست دارین دنبال کنید، اینجاست.
بعضیها در باره اقامت کانادا با تحصیل پرسیدن این لینک رو برای تحصیل در کانادا ببینید. بر میگردم برای قسمت بعدی.