بابک سرانی آذر - آندرهآ مونتی سردبیر روزنامه گاتزتا دلو اسپورت ایتالیا برای پاسخگویی به سؤالات اختصاصی درباره راههای برون رفت از تحریمهای ورزشی و ارائه راهکار برای مدیریت بحران قبول دعوت کرد.
روزنامه گاتزتا دلو اسپورت ایتالیا در سال ۱۸۹۶ تأسیس شده و هرگز یک روزنامه کاملاً ورزشی نبوده است.
منبع:
https://oursocialchallenges.com/
باب گفتگو را از همینجا آغاز میکنیم.
وقتی روزنامه ورزشی شماره یک ایتالیا نمیتواند کاملاً ورزشی باشد چطور ممکن است فوتبال به عنوان یکی از ورزشهای مهم کاملاً ورزشی باشد و ادعا کند کاملاً مستقل است؟
گازتا دلو اسپورت چنین ادعایی نداشته است. معلوم است که این روزنامه ورزشی است اما خوب میداند در چه زمانی به سراغ سیاست یا اقتصاد و یا حتی فرهنگ برود این هنر ما است چنین هنری را یک فدراسیون فوتبال یا یک فدراسیون والیبال هم باید داشته باشد. اگر میخواهید بگویم فدراسیون دوچرخه سواری ایتالیا کاملاً مستقل است اشتباه میکنید. به عقیده من امکان ندارد یک فدراسیون ورزشی در سراسر جهان پیدا کنید که بتواند استقلال کامل خود را ثابت کند.
اگر چنین است پس گویا چارهای نیست و بالاخره همه چیز در ورزش دخالت میکند همه چیز مثل مافیا مثل پولشویی مثل اهالی فرهنگ یا اهالی سیاست
بله امکان دارد اما اگر مدیر تأکید میکنم یک مدیر در رأس کار باشد این دخالتها را مهار و یا مدیریت میکند.
تا حدود زیادی شعاری به نظر نمیرسد؟
نه هرگز اینگونه نیست. در پیغامی که برای من فرستاده بودید به تحریمهای آمریکا علیه ورزش ایران اشاره کردید. چه اتفاقی ممکن است بیفتد وقتی یک مدیر کار بلد در رأس فدراسیون فوتبال شما باشد؟ چه مشکلی پیش خواهد آمد وقتی یک تیم رسانهای قوی و یک روابط عمومی مسلط در فدراسیون فوتبال یا هر فدراسیونی مستقر باشد؟ راه مقابله با مشکلات، مواجهه با مشکلات است.
خب این همهی ماجرا نیست شما میدانید که مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمهای ناعادلانه به ورزش هم صدمه وارد میکند.
بله این را انکار نمیکنم نمیخواهم بگویم یک مدیر خوب به تنهایی از پس تحریمهای آمریکا برمیآید اصولاً نباید هم چنین هدفی داشته باشد. باید فدراسیون ورزشی خود را نجات بدهد. قرار نیست کل کشورش را نجات بدهد؛ بنابراین بهتر است به موقع وام بگیرد بهتر است به موقع حامی مالی جذب کند بهتر است به موقع نیروی انسانی درست استخدام کند. همیشه در حال مذاکره باشد و به معجزه روابط عمومی اعتقاد داشته باشد.
این معجزه روابط عمومی دقیقاً چیست؟ اینکه مدام ارتباط برقرار کند تا تحریمها را دور بزند؟
این بدترین نوع نتیجهگیری است. من در مورد تحریمهای آمریکا علیه ایران اطلاعات زیادی ندارم اما همزمان به یاد فرآیند تحریم آمریکا در ورزش مکزیک میرفتم و یا ماجرای کره شمالی را به خاطر میآورم. ممکن است مقامات سیاسی مدام سخنرانی کنند و بلوف بزنند اما آنچه اهمیت دارد روی کاغذ نوشته شده و طبق آییننامهها پیش میرود. مثلاً به خاطر دارم که کره شمالی برای یکی از استادیومها به دنبال یک پیمانکار برای تعویض چمن میگشت. در ابتدای همه نامهها نیز نوشته میشد امیدواریم به تحریمهای آمریکا توجه نکنید. این اشتباه مضحک آنها بود برای اینکه صادرات چمن به یک استادیوم ورزشی ربطی به تحریمها نداشت اما هر کشوری این جمله را در ابتدای نامه میخواند از برقراری ارتباط با آنها منصرف میشد و تن به این ریسک نمیداد.
درباره مکزیک چه نکتهای در ذهن دارید؟
در مورد مکزیک به یاد اصطلاح مهم حرفهای بودن میافتم. ریاست وقت فدراسیون دوچرخهسواری مکزیک به روزنامه ما پیغام داده بود تا برای انتخاب یک مربی ایتالیایی کمکشان کنیم. یک نامه سراسر غلط نگارشی و بسیار اشتباه البته اشتباه بزرگ آنها این بود که از یک روزنامه ورزشی در ایتالیا کمک خواسته بودند آنها حتی نمیدانستند که باید با همتای خود مذاکره کنند لزومی به انجام این کارها نبود. فقط کافی بود به فدراسیون دوچرخهسواری ایتالیا یک فکس ارسال میکردند تا در کمتر از یک هفته بهترین مربی ایتالیا با آنها قرارداد میبست این چیزها ربطی به تحریم آمریکا نداشت.
یک روابط عمومی خوب چه معجزه میتواند داشته باشد؟ آن هم در شرایطی که تحریمهای یک جانبه ریشه ورزش را هدف گرفته باشد؟
ریشه یک ورزش اگر اهالی آن ورزش واقعاً اهالی آن باشند به این راحتی هدف گرفته نمیشود. یک روابط عمومی خوب یا یک مدیر واحد ارتباطات میتواند رؤیاییترین کانالهای ارتباطی را در جهان ایجاد کند باید به یک یا دو زبان زنده دنیا مسلط باشد. شبکه خود را گسترش دهد و در فضای مجازی هویت بخشی شخصی داشته باشد. پرسونال برندینگ برای مقامات یک فدراسیون ورزشی واجب است. باید کرسیهای بینالمللی کسب کنند وظیفه دارند برای کشورشان اعتبار به دست بیاورند. در مورد ورزشهای رزمی تا حدودی اطلاع دارم که بارها در مورد ایران بی انصافی شده است. مثلاً یک ناداوری بسیار واضح رخ داده است. بسیار خب فدراسیون کاراته یا فدراسیون جودوی ایران چند سال است که این را میداند و پشت سر هم کرسیهای فدراسیون آسیایی یا فدراسیون جهانی را از دست میدهد؟
تاکنون چند بار تلاش کرده همایش بینالمللی برگزار کند مهمانانی را دعوت کند از آنها پذیرایی کند و مخالفین خود را پای میز مذاکره بکشاند؟
اگر جای وزیر ورزش ایران بودید با اولویت بالا با اولین کاری که انجام میداد در این شرایط چه بود؟
سعی میکردم مطمئن بشوم هر کسی شایسته مقامی است که به او داده شده است. به منابع انسانی در فدراسیونهای ورزشی توجه میکردم. اجازه نمیدادم قهرمانهای ورزش کشور آنقدر نیازمند باشند که به راحتی فریب کشورهای دیگر را خورده و حتی ملیت خود را تغییر بدهند. شاید حتی یک تیم رسانهای بسیار قوی و حتی پرهزینه تشکیل میدادم تا با بمباران خبری مخالف این کشورم مبارزه کنم.