Bobex Irani
Bobex Irani
خواندن ۱۴ دقیقه·۴ سال پیش

کپی رایتینگ چیست؟ کپی رایتر چه می‌کند؟

«بلندترین صدایی که در سرعت ۶۰ مایل بر ساعت، در رولز رویس جدیدتان می‌شنوید، صدای تیک تیک ساعت است.»

وقتی اگیلوی، تبلیغات رولز رویس را به عهده گرفت، به مدت سه هفته به مطالعه و بررسی ویژگی‌های فنی خودرو پرداخت. درنهایت این متن تبلیغاتی را نوشت که تا به امروز در صنعت تبلیغات جزو بهترین‌ها شناخته می‌شود.

بقیۀ متنی که اگیلوی نوشته بود، ۶۰۷ کلمه داشت. شما را نمی‌دانم اما من برای خواندن ۶۰۷ کلمه بدون عنوانی خوب، وقت صرف نمی‌کنم. هدف اصلی اگیلوی این نبود که کسی او را خلاق بداند، بلکه هدف اصلی، نوشتن متنی گیرا و جذاب بود به طوری که خواننده را ترغیب کرده و انگیزه‌ای برای اقدام در او ایجاد کند. ۳ بخش مهم برای نوشتن یک متن تبلیغاتی جذاب:

عنوان‌نویسی: مهم‌ترین بخش یک پیام تأثیرگذار عنوان‌ آن است.

ساده‌نویسی: مردم ترجیح می‌دهند به راحتی پرده از نیازشان برداشته‌شده و راه‌حلی متناسب با آن، ارائه شود.

اختصاصی‌نویسی: مخاطب باید احساس کند که متن تنها برای او نوشته‌شده نه اینکه آن را یک ربات نوشته است.

کپی رایتینگ، نوعی نویسندگی تجاری است که با بهره‌گیری از قدرت کلمات و نوشتن مخاطب را متقاعد و دعوت به اقدام می‌کند. به عبارتی کپی رایتینگ فرآیندی است که باعث افزایش آگاهی مخاطب شده و درنهایت با ایجاد تصویر ذهنی درست و منطبق با نیازهایش او را به اقدام کردن تشویق می‌کند. کپی رایتینگ، هنر و دانش تولید محتوای تبلیغاتی برای کسب‌وکارهای مختلف است. به واسطۀ به‌کارگیری این مهارت قرار است به نیاز مخاطب تلنگری زده شود تا او را به حرکت وادارد. قرار نیست قطاری از کلمات، که فاقد احساس و یا هیجانی برای ترغیب مخاطب هستند کنار هم چیده شود. باید اعتماد خواننده طوری جلب شود که تا رسیدن به مقصد، هم‌سفر متن بماند.

پس تا اینجا کاملاً متوجه شدیم که برخلاف تصور عموم، Copywriting هیچ‌گونه ارتباطی با Copyright ندارد. سؤالی که در اینجا پیش می‌آید این است که تفاوت اصلی بین بازاریابی محتوا و کپی رایتینگ در چیست؟ اگر بخواهیم بسیار ساده عنوان کنیم، باید بگوییم بازاریابی محتوا بیشتر بر جنبۀ تولید یک محتوای غنی و ارزشمند متمرکز است درحالی‌که در کپی رایتینگ تمرکز اصلی بر روی ترغیب مخاطب و تشویق او برای اقدام عملی است. درنتیجه هدف اصلی در کپی رایتینگ، تبلیغات اثربخش برای جذب مشتری است.

کپی‌رایتر کیست و چه می‌کند؟

کپی رایتر، فردی است که با بهره‌گیری از مهارت نویسندگی و تلفیق آن با علم فروش و بازاریابی اقدام به نوشتن متون تبلیغاتی می‌کند. این نوشته‌ها می‌توانند در جاهای مختلفی مانند تبلیغات تلویزیونی، بروشور، بیلبورد، پوسترهای تبلیغاتی در مجلات، روزنامه‌ها منتشر شوند.

یک کپی رایتر اینترنتی نیز می‌تواند به عنوان نویسنده در وب‌سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی به ارائه بهتر محتوا و تبلیغات هر رسانه کمک کنید. همچین کپی‌رایترها می‌توانند تاثیرگذاری کمپین‌های تبلیغات اینترنتی را به شکل محسوسی افزایش بدهند.

برای نوشتن چه متن‌هایی به مهارت کپی‌رایتینگ نیاز داریم؟

آیا تا به حال تجربه نوشتن متن برای منوی «درباره ما» داشته اید؟

ممکن است این موضوعات در ذهن شما شکل بگیرد:

·       چطور بنویسم که مخاطب با خواندن این صفحه، تصویری درست از من یا کسب‌وکارم پیدا کند.

·       از چه موضوعاتی حرف بزنم که احساس قلبی‌ام را به مخاطبم منتقل کنم.

·       چه چیزهایی را حذف کنم و در مورد چه بنویسم تا نه زیاده‌گویی کرده باشم و نه با کم نوشتن، محتوایی ناقص تولید کنم.

·       این متن را چطور بنویسم که صرفاً یک گزارش خشک‌وخالی نباشد بلکه جذاب باشد و خواننده را با من همراه کند.

·       همۀ این موضوعات و موارد دیگری ازاین‌دست، ما را متوجه می‌کند که به چیزی فراتر از نوشتن خشک‌وخالی نیاز داریم.

ما به مهارت خوب نوشتن، ساده و جذاب نوشتن نیاز داریم.

یک کپی‌رایتر قطعاً بهتر و زیباتر می‌تواند بنویسد چون با فنون متقاعدسازی و تأثیرگذاری بر مخاطب آشناست و صرفاً در محدودۀ وظایف و یا انتظارات نمی‌نویسد بلکه فراتر از آن محتوا تولید می‌کند و با به‌کارگیری هنر نویسندگی، همدلی و همراهی را در خواننده بیشتر ایجاد می‌کند.

مهارت کپی‌رایتینگ، تلفیق دانش و هنر است.

کپی‌رایتینگ هنر درست ارتباط برقرار کردن با مخاطب است. یک کپی‌رایتر در جای‌جای نوشتۀ خود، مخاطب را در ذهن دارد و می‌تواند با قدرت کلماتی که استفاده می‌کند او را تحت تأثیر قرار بدهد.

می‌خواهید محتوایی تولید کنید که در صفحۀ اول گوگل دیده شود و البته جزو سه گزینۀ اول هم باشد. می‌دانیم که ترفندهای قدیمی سئو دیگر کارایی ندارد و موتورهای جستجو به محتوایی که جذابیت بیشتری برای مخاطب داشته باشد و او را درگیر کند، اهمیت بیشتری می‌دهند. ازاین‌رو یک کپی‌رایتر، شانس بیشتری دارد که محتوای تولید شده‌اش را در صفحۀ اول گوگل ببیند چون می‌داند چطور ذهن مخاطب را بیشتر درگیر محتوای خود نگه دارد.

برای انتقال هر چه بهتر افکار و ایده‌هایتان، علاوه بر مهارت نوشتن، نیاز است تا فنون متقاعدسازی مخاطب را هم بدانید تا بفهمید کجا از چه کلماتی و با چه سبک و سیاقی استفاده کنید. کپی‌رایتینگ، مهارت اقناع مخاطب است. یک کپی‌رایتر می‌تواند پیامی که در ذهنش دارد را با بالاترین کیفیت و کمترین انحراف از منظور اصلی به مخاطبش منتقل کند.

یادگیری مهارت کپی‌رایتینگ، در واقع یادگیری مهارت فروختن است. یک کپی‌رایتر ایده‌ها، افکار، کالا و احساساتی که دارد را با بهترین بسته‌بندی به مخاطبش عرضه می‌کند.

می‌توانیم حوزۀ کاری کپی رایتر را به ۳ بخش عمده تقسیم کنیم:

1.   مخاطب شناسی

2.   مهارت نویسندگی

اوژین شوارتز در کتاب تبلیغات افسانه‌ای می‌گوید:«اولین ویژگی یک تبلیغ‌نویس، قوۀ تخیل و اشتیاق است. شما نویسندۀ داستان رؤیاهای مشتری آیندۀ خود هستید. شما آیندۀ او را می‌بینید پس وظیفۀ شما این است که با تمام جزئیات، آیندۀ ممکن را برای او ترسیم کنید.»

یکی از اصلی‌ترین ابزارها برای جذب مخاطب، داستان‌نویسی است. مردم با داستان ارتباطی قوی برقرار می‌کنند و درنهایت، پیام داستان‌ها در ذهن برای مدت‌ها ماندگار می‌شود. یک داستان خوب می‌تواند دعوتی دوستانه به هم‌نشینی برای مخاطب باشد.

3.   کسب اطلاعات و آگاهی از موضوع

ایده‌های تازه برای نوشتن متن تبلیغاتی را از کجا بیاوریم؟

از خود محصول ?

برای اینکه به خلاقانه‌ترین ایده‌ها دست پیدا کنیم، گاهی فقط کافی‌ست محصول را دقیق‌تر رصد کنیم.

مطالعه کردن

یک کپی‌رایتر حرفه‌ای، اهل مطالعه و یادگیری مداوم است. نمی‌توانید یک متن خوب بنویسید درحالی‌که زیاد مطالعه نکرده باشید و با دنیای کلمات آشنایی نداشته باشید.

یک متن تبلیغاتی خوب، رو به مخاطب نوشته می‌شود. شما در خلأ زندگی نمی‌کنید پس نمی‌توانید متنی را بنویسید که فقط برای خودتان خوشایند باشد. متن تبلیغاتی برنده، متنی است که مخاطب با آن ارتباط برقرار می‌کند و آن را مرتبط با خودش می‌داند. یک متن تبلیغاتی خوب، محتوایی دارد که شبیه تبلیغ نیست بلکه شبیه یک پیام کمک و راهکاری برای حل مسئله است.

این محصول قرار است چه ارزشی برای مخاطبش ایجاد کند؟ پیام اصلی متن تبلیغاتی در این سؤال نهفته است.

·       قرار است چه لذتی برایش فراهم کند؟

·       قرار است او را از چه درد و رنجی نجات بدهد؟

·       چه وعده‌ای دارد که سایر محصولات مشابه ندارند؟

·       چه نیازی از مخاطب را زودتر و بهتر از بقیۀ بازار فراهم می‌کند؟

وظیفۀ شما فروش است. به کسی اجازه ندهید شما را از آن دور کند.

تکلیف خود را به صورت کامل انجام دهید و تا می‌توانید راجع به مشتریان خود، اطلاعات کسب کنید. سه مرحلۀ مهم در این قسمت وجود دارد که بهتر است اساس کار یک کپی رایتر قرار بگیرد:

1.   برای چه کسی می‌نویسد؟

2.   آن‌ها چطور فکر می‌کنند؟

3.   مهم‌ترین نیاز آن‌ها چیست؟

موقعیت خود را به‌وضوح بیان کنید. باید بتوانید به خوبی به این دو سؤال پاسخ دهید که چه چیزی را برای چه کسی ارائه می‌دهید؟

شفاف‌سازی به مشتری کمک می‌کند در کوتاه‌ترین زمان و بدون واسطه، کارایی محصول و سازگاری با نیازش را ارزیابی کند.

محصول کسل‌کننده وجود ندارد. تنها نویسندۀ کسل‌کننده وجود دارد.

کسی که خوب می نویسد و قلم قدرتمندی دارد نویسنده است؛ کپی رایتر کسی است که تبلیغات، فروش و بازاریابی را می شناسد و با درک درست از مخاطب و محصول، می تواند اثربخشی تبلیغات و فعالیت‌های دیجیتال مارکتینگ (کمپین های PPC، تبلیغات بنری، landing page و صفحات فرود) را به شکل قابل توجهی افزایش دهد.

در بازاریابی محتوایی بیش از هرچیز روی تولید محتوای ارزشمند، انتشار و به اشتراک گذاری آن با دیگران تمرکز می کنیم. کانتنت مارکتینگ ارائه محتوای درست به مخاطب درست است. کسب و کارها از بازاریابی محتوایی عموما برای تولید لید استفاده می کنند. این شکل از بازاریابی، ابزاری قدرتمند برای ساخت اعتبار و ایجاد Awareness خصوصا در بازاریابی آنلاین است. کانتنت مارکتینگ در حقیقت به دنبال تولید محتوای غنی، و کپی رایتینگ بیشتر به Packaging شبیه است. یکی “قانع کننده” و دیگری “ترغیب کننده” است و بدون شک هر دوی این ها لازمه موفقیت هستند. بازاریابی محتوایی عموما در وبلاگ، تولید پادکست، ویدئو و مقاله نمود پیدا می کند.

در بازاریابی محتوایی عموما به جای تبلیغ مستقیم برند سعی می کنیم نسبت به محصول علاقه، اطمینان و کنجکاوی ایجاد کنیم. دیجیتال مارکتینگ یک مفهوم چتری و در برگیرنده تمام فعالیت‌های بازاریابی شما در فضای آنلاین است. کسب و کارها از کانال‌های قدرتمند مختلفی مانند SEO (سئو)، شبکه های اجتماعی، ایمیل و وبسایت برای برقراری ارتباط با مشتریانشان استفاده می کنند. از ابزارهایی مانند وبسایت، بنرهای PPC، شبکه های اجتماعی، خبرنامه ها و اجزای برندینگ مانند لوگو،فونت و …. تا تاکتیک هایی مانند سئو، کانتنت مارکتینگ، Affiliate Marketing و بازاریابی درونگرا یا Inbound Marketing.

«بلندترین صدایی که در سرعت ۶۰ مایل بر ساعت، در رولز رویس جدیدتان می‌شنوید، صدای تیک تیک ساعت است.»

وقتی اگیلوی، تبلیغات رولز رویس را به عهده گرفت، به مدت سه هفته به مطالعه و بررسی ویژگی‌های فنی خودرو پرداخت. درنهایت این متن تبلیغاتی را نوشت که تا به امروز در صنعت تبلیغات جزو بهترین‌ها شناخته می‌شود.

بقیۀ متنی که اگیلوی نوشته بود، ۶۰۷ کلمه داشت. شما را نمی‌دانم اما من برای خواندن ۶۰۷ کلمه بدون عنوانی خوب، وقت صرف نمی‌کنم. هدف اصلی اگیلوی این نبود که کسی او را خلاق بداند، بلکه هدف اصلی، نوشتن متنی گیرا و جذاب بود به طوری که خواننده را ترغیب کرده و انگیزه‌ای برای اقدام در او ایجاد کند. ۳ بخش مهم برای نوشتن یک متن تبلیغاتی جذاب:

عنوان‌نویسی: مهم‌ترین بخش یک پیام تأثیرگذار عنوان‌ آن است.

ساده‌نویسی: مردم ترجیح می‌دهند به راحتی پرده از نیازشان برداشته‌شده و راه‌حلی متناسب با آن، ارائه شود.

اختصاصی‌نویسی: مخاطب باید احساس کند که متن تنها برای او نوشته‌شده نه اینکه آن را یک ربات نوشته است.

کپی رایتینگ، نوعی نویسندگی تجاری است که با بهره‌گیری از قدرت کلمات و نوشتن مخاطب را متقاعد و دعوت به اقدام می‌کند. به عبارتی کپی رایتینگ فرآیندی است که باعث افزایش آگاهی مخاطب شده و درنهایت با ایجاد تصویر ذهنی درست و منطبق با نیازهایش او را به اقدام کردن تشویق می‌کند. کپی رایتینگ، هنر و دانش تولید محتوای تبلیغاتی برای کسب‌وکارهای مختلف است. به واسطۀ به‌کارگیری این مهارت قرار است به نیاز مخاطب تلنگری زده شود تا او را به حرکت وادارد. قرار نیست قطاری از کلمات، که فاقد احساس و یا هیجانی برای ترغیب مخاطب هستند کنار هم چیده شود. باید اعتماد خواننده طوری جلب شود که تا رسیدن به مقصد، هم‌سفر متن بماند.

پس تا اینجا کاملاً متوجه شدیم که برخلاف تصور عموم، Copywriting هیچ‌گونه ارتباطی با Copyright ندارد. سؤالی که در اینجا پیش می‌آید این است که تفاوت اصلی بین بازاریابی محتوا و کپی رایتینگ در چیست؟ اگر بخواهیم بسیار ساده عنوان کنیم، باید بگوییم بازاریابی محتوا بیشتر بر جنبۀ تولید یک محتوای غنی و ارزشمند متمرکز است درحالی‌که در کپی رایتینگ تمرکز اصلی بر روی ترغیب مخاطب و تشویق او برای اقدام عملی است. درنتیجه هدف اصلی در کپی رایتینگ، تبلیغات اثربخش برای جذب مشتری است.

کپی‌رایتر کیست و چه می‌کند؟

کپی رایتر، فردی است که با بهره‌گیری از مهارت نویسندگی و تلفیق آن با علم فروش و بازاریابی اقدام به نوشتن متون تبلیغاتی می‌کند. این نوشته‌ها می‌توانند در جاهای مختلفی مانند تبلیغات تلویزیونی، بروشور، بیلبورد، پوسترهای تبلیغاتی در مجلات، روزنامه‌ها منتشر شوند.

یک کپی رایتر اینترنتی نیز می‌تواند به عنوان نویسنده در وب‌سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی به ارائه بهتر محتوا و تبلیغات هر رسانه کمک کنید. همچین کپی‌رایترها می‌توانند تاثیرگذاری کمپین‌های تبلیغات اینترنتی را به شکل محسوسی افزایش بدهند.

برای نوشتن چه متن‌هایی به مهارت کپی‌رایتینگ نیاز داریم؟

آیا تا به حال تجربه نوشتن متن برای منوی «درباره ما» داشته اید؟

ممکن است این موضوعات در ذهن شما شکل بگیرد:

·       چطور بنویسم که مخاطب با خواندن این صفحه، تصویری درست از من یا کسب‌وکارم پیدا کند.

·       از چه موضوعاتی حرف بزنم که احساس قلبی‌ام را به مخاطبم منتقل کنم.

·       چه چیزهایی را حذف کنم و در مورد چه بنویسم تا نه زیاده‌گویی کرده باشم و نه با کم نوشتن، محتوایی ناقص تولید کنم.

·       این متن را چطور بنویسم که صرفاً یک گزارش خشک‌وخالی نباشد بلکه جذاب باشد و خواننده را با من همراه کند.

·       همۀ این موضوعات و موارد دیگری ازاین‌دست، ما را متوجه می‌کند که به چیزی فراتر از نوشتن خشک‌وخالی نیاز داریم.

ما به مهارت خوب نوشتن، ساده و جذاب نوشتن نیاز داریم.

یک کپی‌رایتر قطعاً بهتر و زیباتر می‌تواند بنویسد چون با فنون متقاعدسازی و تأثیرگذاری بر مخاطب آشناست و صرفاً در محدودۀ وظایف و یا انتظارات نمی‌نویسد بلکه فراتر از آن محتوا تولید می‌کند و با به‌کارگیری هنر نویسندگی، همدلی و همراهی را در خواننده بیشتر ایجاد می‌کند.

مهارت کپی‌رایتینگ، تلفیق دانش و هنر است.

کپی‌رایتینگ هنر درست ارتباط برقرار کردن با مخاطب است. یک کپی‌رایتر در جای‌جای نوشتۀ خود، مخاطب را در ذهن دارد و می‌تواند با قدرت کلماتی که استفاده می‌کند او را تحت تأثیر قرار بدهد.

می‌خواهید محتوایی تولید کنید که در صفحۀ اول گوگل دیده شود و البته جزو سه گزینۀ اول هم باشد. می‌دانیم که ترفندهای قدیمی سئو دیگر کارایی ندارد و موتورهای جستجو به محتوایی که جذابیت بیشتری برای مخاطب داشته باشد و او را درگیر کند، اهمیت بیشتری می‌دهند. ازاین‌رو یک کپی‌رایتر، شانس بیشتری دارد که محتوای تولید شده‌اش را در صفحۀ اول گوگل ببیند چون می‌داند چطور ذهن مخاطب را بیشتر درگیر محتوای خود نگه دارد.

برای انتقال هر چه بهتر افکار و ایده‌هایتان، علاوه بر مهارت نوشتن، نیاز است تا فنون متقاعدسازی مخاطب را هم بدانید تا بفهمید کجا از چه کلماتی و با چه سبک و سیاقی استفاده کنید. کپی‌رایتینگ، مهارت اقناع مخاطب است. یک کپی‌رایتر می‌تواند پیامی که در ذهنش دارد را با بالاترین کیفیت و کمترین انحراف از منظور اصلی به مخاطبش منتقل کند.

یادگیری مهارت کپی‌رایتینگ، در واقع یادگیری مهارت فروختن است. یک کپی‌رایتر ایده‌ها، افکار، کالا و احساساتی که دارد را با بهترین بسته‌بندی به مخاطبش عرضه می‌کند.

می‌توانیم حوزۀ کاری کپی رایتر را به ۳ بخش عمده تقسیم کنیم:

1.   مخاطب شناسی

2.   مهارت نویسندگی

اوژین شوارتز در کتاب تبلیغات افسانه‌ای می‌گوید:«اولین ویژگی یک تبلیغ‌نویس، قوۀ تخیل و اشتیاق است. شما نویسندۀ داستان رؤیاهای مشتری آیندۀ خود هستید. شما آیندۀ او را می‌بینید پس وظیفۀ شما این است که با تمام جزئیات، آیندۀ ممکن را برای او ترسیم کنید.»

یکی از اصلی‌ترین ابزارها برای جذب مخاطب، داستان‌نویسی است. مردم با داستان ارتباطی قوی برقرار می‌کنند و درنهایت، پیام داستان‌ها در ذهن برای مدت‌ها ماندگار می‌شود. یک داستان خوب می‌تواند دعوتی دوستانه به هم‌نشینی برای مخاطب باشد.

3.   کسب اطلاعات و آگاهی از موضوع

ایده‌های تازه برای نوشتن متن تبلیغاتی را از کجا بیاوریم؟

از خود محصول ?

برای اینکه به خلاقانه‌ترین ایده‌ها دست پیدا کنیم، گاهی فقط کافی‌ست محصول را دقیق‌تر رصد کنیم.

مطالعه کردن

یک کپی‌رایتر حرفه‌ای، اهل مطالعه و یادگیری مداوم است. نمی‌توانید یک متن خوب بنویسید درحالی‌که زیاد مطالعه نکرده باشید و با دنیای کلمات آشنایی نداشته باشید.

یک متن تبلیغاتی خوب، رو به مخاطب نوشته می‌شود. شما در خلأ زندگی نمی‌کنید پس نمی‌توانید متنی را بنویسید که فقط برای خودتان خوشایند باشد. متن تبلیغاتی برنده، متنی است که مخاطب با آن ارتباط برقرار می‌کند و آن را مرتبط با خودش می‌داند. یک متن تبلیغاتی خوب، محتوایی دارد که شبیه تبلیغ نیست بلکه شبیه یک پیام کمک و راهکاری برای حل مسئله است.

این محصول قرار است چه ارزشی برای مخاطبش ایجاد کند؟ پیام اصلی متن تبلیغاتی در این سؤال نهفته است.

·       قرار است چه لذتی برایش فراهم کند؟

·       قرار است او را از چه درد و رنجی نجات بدهد؟

·       چه وعده‌ای دارد که سایر محصولات مشابه ندارند؟

·       چه نیازی از مخاطب را زودتر و بهتر از بقیۀ بازار فراهم می‌کند؟

وظیفۀ شما فروش است. به کسی اجازه ندهید شما را از آن دور کند.

تکلیف خود را به صورت کامل انجام دهید و تا می‌توانید راجع به مشتریان خود، اطلاعات کسب کنید. سه مرحلۀ مهم در این قسمت وجود دارد که بهتر است اساس کار یک کپی رایتر قرار بگیرد:

1.   برای چه کسی می‌نویسد؟

2.   آن‌ها چطور فکر می‌کنند؟

می دانیم که هر تبلیغی هدف خاص خودش را دنبال می کند. صفحات فرود یا لندینگ پیج ها بهترین مثال برای این موضوع هستند. Call to Action ها و متن صفحه فرود باید می بایست ترغیب کننده و مشخص باشند و همزمان استراتژی محتوا را پشتیبانی کنند. این موضوع در مورد بنرها و تبلیغات شبکه های اجتماعی هم صدق می کند.

3.   مهم‌ترین نیاز آن‌ها چیست؟

موقعیت خود را به‌وضوح بیان کنید. باید بتوانید به خوبی به این دو سؤال پاسخ دهید که چه چیزی را برای چه کسی ارائه می‌دهید؟

شفاف‌سازی به مشتری کمک می‌کند در کوتاه‌ترین زمان و بدون واسطه، کارایی محصول و سازگاری با نیازش را ارزیابی کند.

محصول کسل‌کننده وجود ندارد. تنها نویسندۀ کسل‌کننده وجود دارد.

کسی که خوب می نویسد و قلم قدرتمندی دارد نویسنده است؛ کپی رایتر کسی است که تبلیغات، فروش و بازاریابی را می شناسد و با درک درست از مخاطب و محصول، می تواند اثربخشی تبلیغات و فعالیت‌های دیجیتال مارکتینگ (کمپین های PPC، تبلیغات بنری، landing page و صفحات فرود) را به شکل قابل توجهی افزایش دهد.

در بازاریابی محتوایی بیش از هرچیز روی تولید محتوای ارزشمند، انتشار و به اشتراک گذاری آن با دیگران تمرکز می کنیم. کانتنت مارکتینگ ارائه محتوای درست به مخاطب درست است. کسب و کارها از بازاریابی محتوایی عموما برای تولید لید استفاده می کنند. این شکل از بازاریابی، ابزاری قدرتمند برای ساخت اعتبار و ایجاد Awareness خصوصا در بازاریابی آنلاین است. کانتنت مارکتینگ در حقیقت به دنبال تولید محتوای غنی، و کپی رایتینگ بیشتر به Packaging شبیه است. یکی “قانع کننده” و دیگری “ترغیب کننده” است و بدون شک هر دوی این ها لازمه موفقیت هستند. بازاریابی محتوایی عموما در وبلاگ، تولید پادکست، ویدئو و مقاله نمود پیدا می کند.

در بازاریابی محتوایی عموما به جای تبلیغ مستقیم برند سعی می کنیم نسبت به محصول علاقه، اطمینان و کنجکاوی ایجاد کنیم. دیجیتال مارکتینگ یک مفهوم چتری و در برگیرنده تمام فعالیت‌های بازاریابی شما در فضای آنلاین است. کسب و کارها از کانال‌های قدرتمند مختلفی مانند SEO (سئو)، شبکه های اجتماعی، ایمیل و وبسایت برای برقراری ارتباط با مشتریانشان استفاده می کنند. از ابزارهایی مانند وبسایت، بنرهای PPC، شبکه های اجتماعی، خبرنامه ها و اجزای برندینگ مانند لوگو،فونت و …. تا تاکتیک هایی مانند سئو، کانتنت مارکتینگ، Affiliate Marketing و بازاریابی درونگرا یا Inbound Marketing.

کپی رایتینگکپی رایتربابک سرانی آذر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید