بی تو خورشید ز پا افتاده ،
بی تو صحرا ز نگاه افتاده .
بی تو اشکم چه رونق دارد ؛
بی تو باغم ز صفا افتاده .
بی تو ماه هم برود زیر ابر کبود .
بی تو شب ها شعرم ؛ ز صدا افتاده
دل من طایره ای بود به گرد تو همی ؛
بی تو اکنون ز هوا افتاده .بی تو اکنون ز هوا افتاده
بهلول افشار شاعر خراسانی