برداشت مستمر غلطی در طول تاریخ درباره زن وجود دارد، که منحصر در جهان عرب و زمانه نزول قرآن نیست، که خداوند در آیات پایانی سوره تحریم میخواهد، این نگاه را عوض کند. در خصوص شخصیت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) نیز نقلها و روایتهایی است که بر نسبت و مشابهت ایشان با سایر بانوان آسمانی به خصوص حضرت مریم(سلاماللهعلیها) و حضرت آسیه(سلاماللهعلیها) متمرکزند و همچنین در قرآن کریم، وقتی میخواهد نمونهای برای انسانهای با ایمان ذکر کند، آن را از میان مردان ذکر نمیکند؛ از میان زنان ذکر میکند: (و ضرب الله مثلاً للذین امنوا امراة فرعون) خدای متعال در اینجا، دو زن را به عنوان دو نمونه از انسانهای برجسته و مؤمن -نه از زنان برجسته- ذکر میکند. یعنی در صحنهی انسانیت و تکامل معنوی، خدای متعال وقتی میخواهد نمونهی ممتازی بیان کند، سخن از پیامبران و مردان بزرگ و شخصیتهای علمی و دینی نمیزند؛ بلکه سخن از دو زن به میان میآورد که یکی از آن دو زن، زن فرعون است. (أذ قالت رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة)؛ زنی در مقام مبارزه با قدرت طاغوتی شوهرش، زنی با استقلال کامل که زیر بار شوهر متجاوز و قدرتمند و فرعون صفت و فرعون نام خود نمیرود. عظمت این زن، اینجاست که شوهر نمیتواند راه گمراهی را بر او تحمیل کند؛ اگرچه آن شوهر، شخصی در حدّ فرعون با آن قدرت و با آن شخصیت باشد. میلیونها مرد، زیر دست فرعون و محکوم ارادهی اویند؛ اما همسر خود این مرد، در خانه محکوم ارادهی او نیست؛ آزاد است، به خدا ایمان میآورد، راه فرعون را ترک میگوید و راه خدا و راه حق را انتخاب میکند. لذا به عنوان یک موجود و یک انسان برجسته، نه فقط از میان زنان، بلکه از میان همهی بنی نوع بشر انتخاب میشود.
زنِ دیگر، مریم مادر عیسی و دخترِ عمران است. (مریم ابنة عمران). مریم، زنی جوان است که در مقابل تهمت و نگاه سوء ظن آلودهی همهی مردم شهر و منطقهی خود، مثل کوه میایستد و کلمةالله و روح را که خدای متعال با قدرت کاملهی خود در دامان پاک او گذاشته است، بر روی دست میگیرد و مثل نورافکنی فرزند خود را بر دنیای تاریک آن زمان میافکند. این دو زن، دنیا را نور باران میکنند. این، نشان دهندهی آن است که در میدان عظیم و محشر وسیعی که همهی انسانها، از اوّلین و آخرین جمع شدهاند؛ وقتی خدای متعال میخواهد دو انسان را از مجموع همهی انسانها انتخاب کند و به عنوان مثل و نمونه، آنها را معرفی کند، دو زن را انتخاب میکند؛ نه دو مرد را و نه یک مرد و یک زن را. در این کار، رازهایی است.
(وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (11( وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتينَ (12( سوره مبارکه تحریم)
و خداوند براى كسانى كه ايمان آوردهاند زن فرعون را مثل زده آنگاه كه گفت:
پروردگارا، براى من در نزد خود (در قرب جلال و رحمت خود( در بهشت خانهاى بساز، و مرا از فرعون و عمل وى رهايى بخش، و از گروه ظالمان (دربار و ملتش( نجات ده. (11( و نيز مريم دختر عمران را، زنى كه دامان خود پاك نگاه داشت، پس در او از روح خويش (روحى كه به اراده ما وجود مىيابد( دميديم (تا عيسى در رحمش خلق شد(، و كلمات پروردگارش را (آنچه با انبياء به عنوان وحى سخن گفته( و كتابهاى (آسمانى و لوح محفوظ( او را تصديق نموده و از اطاعتكنندگان خدا بود. (12(
چه درون و چه بیرون از جهان اسلام همیشه دستهایی برای مخدوش کردن روایت زن در دنیا وجود داشته است که با روایت غلط برخی زنان را دچار کجاندیشی و کجروی کرده است. در این ماجرا صهیونیستها سیاستگذاران و برنامهریزان همیشگی پشت صحنه بودهاند. آیه 205 سوره مبارکه بقره به بیان شیوه دشمنی مخالفان اسلام می پردازد و می فرماید: "وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ " و هنگامی که [چنین دشمن سرسختی] قدرت و حکومتی یابد، میکوشد که در زمین فساد و تباهی به بار آورد، و زراعت و نسل را نابود کند؛ و خدا فساد و تباهی را دوست ندارد." شیوه کار آنها اهلاک حرث و نسل است که چه با تسلط و چه بدون تسلط در زمین آن را پیگیری میکنند. با ایجاد اختلال در ارزشهای فرهنگی مانع از تعالی اخلاقی جوامع بشری میشوند که گامهایی به سوی از بین بردن قوام نوع انسانی است. در واقع با ایجاد فساد تشریعی در زمین و تغییر حکم خدا موجب اضمحلال دین و فنای انسانیت میشوند. بنابراین یکی از اهداف جدی دشمنان استضعاف خانواده است، که در این زمینه از زنان (حرث( به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند. آیه 49 سوره مبارکه بقره نیز نمونه سیاست فرعونی دشمنان است. "وَ إِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ"و [یادکنید] آنگاه که شما را از [سیطره حکومت ظالمانه] فرعونیان نجات دادیم؛ آنان که همواره شما را به سختترین صورت شکنجه میکردند، پسران شما را سر میبریدند و زنان شما را [برای بیگاری و کنیزی] زنده میگذاشتند. و در این سختیها ومشکلاتْ آزمایشی بزرگ از سوی پروردگارتان بود."
در عصر حاضر فرعونیان زمان با نفوذ در لایه فکر و اندیشه، مردان و زنان را ابزاری برای رسیدن به مقاصد خود میکنند. ارباب قدرت و ثروت با انحراف و فساد اندیشه مردان در جوامع و به ابتذال کشیدن اندیشه زنان در پوششِ احقاق حقوق زنان در لایههای علمی و فرهنگی و... روح و جسم آنها را به اسارت خود در میآورند.
ما در تلاقی فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی که تلاش دارد، چهره دیگری را از زن نشان دهد، باید در روایت دقیق زن تلاش کنیم؛ لذا به بازخوانی شخصیت زنان آسمانی به ویژه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) برای نشان دادن به مردان و زنان نیاز داریم. شخصیت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به دلیل عظمت شخصیت ایشان بسیار ناشناخته است و البته بسیار کم هم به آن پرداخته شده است. حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و بازخوانی چهره ایشان نشاندهنده فخر مکتب اسلام است. مقام آن بزرگوار به گونهای است که علمای بزرگ مسلمین و صاحبان فکر و نظر همعصر ایشان بحث میکردند که آیا زهرای اطهر (سلاماللهعلیها) بالاتر است یا علی بن ابیطالب (علیه السلام)؟ این کم مقامی است که بزرگان اسلام بنشینند، یکی بگوید زهرا (سلاماللهعلیها) بالاتر است و یکی بگوید علی (علیه السلام) بالاتر است؟ این خیلی مقام است.
ببینید قدرت اسلام چقدر است و چه رشدی اتفاق افتاده است که یک زن با عمر کوتاه، آن کارهای بزرگ را انجام داده است؟
تاریخ زندگی پر بار حضرت زهرا (سلام الله علیها( نشان دهنده این واقعیت است که کار بزرگ کردن، رشد و در نقطه درست ایستادن میخواهد نه لزوما عمر طولانی و تجربه زیاد. اگر فرد در نقطه درست بایستد میتواند یک کار درست انجام دهد و تاثیر عمیق بگذارد و اثر ماندگار دنیایی و اخروی داشته باشد. پس حتی نوجوان و جوان هم میتوانند اثر عمیق بگذارند.
در روایت زندگی ایشان یاد روی عمر کوتاه ایشان تاکید کنیم. ایشان زنی در سن جوانی بودند که هنوز از هیجانات جوانی و زیباییطلبیها عبور نکرده بودند تا بعد وارد تاثیرگذاری شده باشد. در بهار عمر خود و در دوره شور و نشاط زندگی بودهاند و از داشتههای خود گذشتهاند و زهد اختیار کرده اند.
شخصیت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) یک شخصیت یکتا و یگانه است. یعنی شما هیچ شخصیت دیگری را نمیتوانید، پیدا کنید که مجسم کنندهی هویت حقیقی و همه جانبهی زن مسلمان باشد آنچنان که زهرا (سلاماللهعلیها) بوده. زنان برجسته دیگری ما میتوانیم پیدا کنیم، اما اولا نه از جهت اوج و عظمت برجستگی به پای زهرا (سلاماللهعلیها) میرسند نه از جهت همه جانبه بودن زندگی آنها و حضور تمام ابعاد زندگی یک زن در زندگی آنها. ظرافت قضیه در مورد زن همین است، که در خصلتها و ویژگیهای او، یکسری اضداد وجود دارد که همهی آنها باید رشد خودشان را در جهت تکامل بکنند و این جز در انسان مسلمان و زن مسلمان امکانپذیر نیست، اهمیت قضیه این است.
در سه صحنه، باید فاطمه زهرا (سلام اللهعلیها) را ببینیم و نقش این بانوی بزرگ و استثنایی خلقت را در این سه صحنه بسنجیم.
یکی در صحنهی زندگی، به عنوان یک مسلمان، مثل بقیهی مسلمانها. فاطمه زهرا(سلام الله علیها( به عنوان یک مسلمان چه میکرده؟ عبادت فاطمه، اخلاق فاطمه، معاشرت فاطمه، که شما ببینید در روایات ما چه قدر به این خصوصیات، علم این مخدره (سلاماللهعلیها)، عبادتش و معرفتش پرداخته شده است.
دوم به عنوان یک زن، در صحنهی جامعه میرسیم به جهاد فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، به مبارزات فاطمه، به تبلیغ فاطمه، به خطبه شگفتآور فاطمه (سلاماللهعلیها)، به استقبالش از خطرات و از مسائلی که در یک جامعه انقلابی وجود دارد. فاطمه زهرا در متن جامعه، آن هم در خطرناکترین بخشهای جامعه حضور دارد. آن قهرمانی که وسط میایستد و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حذیفه و حتی خود علیابنابیطالب (علیه السلام( دور او جمع میشوند، او فاطمهی زهراست. علم مبارزه اوست. طراح حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است. ایشان میخواستند یک اقلیت پولادین و قدرتمند را در اطراف خودشان جمع کنند و اعتقاد داشتند با این اقلیت میشود کار را پیش برد.
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) بعد از رحلت پیغمبر برای خلافت علیابنابیطالب( علیه السلام( به یک مبارزه مستمر شبانهروزی خستگیناپذیر دست زده، این را که کسی نمیتواند منکر بشود. خود فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) محور مبارزه بود. ما خیلی از ابعاد شخصیت ایشان را در منابر شنیدهایم. بعد جهاد و مبارزه حضرت زهرا را نه روایت کردهایم و نه شنیدهایم. تا وقتی این بعد زندگی حضرت را درک نکنیم، معنی بقیه ابعاد زندگی ایشان مثل همسرداری و بچه داری را نمی فهمیم. حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بعد از فوت حضرت رسول (صلیاللهعلیه) تا روز شهادتشان تمام 75 یا 95 روز در حال مبارزه بودهاند. ارتباطات، عیادتها، درِ خانه انصار رفتن، خطبه و ... همهاش مبارزه ولایی است و نه به دلیل نسب همسری با امیرالمؤمنین (علیه السلام(، بلکه دفاع از ولایت بوده است. حتی گریهاش حساب شده است و گریهی استیصال نیست. مانند گریهی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) گریهی جریانساز است. خطبه و گریهی حضرت را باید با هم ببینیم. چهل شب مرتب در خانه چهرههای سرشناس رفتن تلاش برای کار تشکیلاتی است. آنهم زنی که به آن صورت سقط جنین کرده، آن زنی که ضربت خورده، آن زنی که آسیب دیده. اینها همه مبارزهی ممتد است. مبارزهای از چند نوع با چند جلوه و از همه ابزارها استفاده کردهاند. مبارزه مثبت ، مبارزه با جسم –که اگر شمشیر هم دستش بود، شاید میزد- مبارزه با زبان، مبارزه با تلاشهای پنهانی نیمهشبانه، مبارزه در قالب سخن گفتن با زنان. گفتگوی فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) با زنان انصار، عجیب است. فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) به زنان مدینه فرمود: که اگر (علی علیه السلام( را بر سر کار میگذاشتید و میگذاشتند، چه اتفاقی میافتاد، برای دنیای اسلام. در حقیقت، ایشان در مقام روشنگری فواید پذیرش ولایت در جامعه بسیار تلاش کردند. جهاد تبیین ایشان مثال زدنی است. متن گفتگوی ایشان با زنان مدینه پر از مطالب اجتماعی است که باید توسط فضلاء مورد مداقه قرار بگیرد. ( جهت مشاهده متن کامل اینجاکلیک نمایید.)
رویگرداندن ایشان از عیادتکنندگانی که مسبب آن حادثه تلخ بودند و وصیت به تشییع و تدفین مخفیانه در دل تاریک شب، با حضور چند نفر معدود و ابهام آمیز و رمزی بودن محل مزار، نمونهای از مبارزهی منفی ایشان بود و با هر توانی که در ایشان بود، از ولی زمان خویش دفاع کردند.
مبارزات حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) نشان میدهد که جهاد به معنای مبارزه و نه به معنای قتال جنسیتپذیر نیست. همانطور که در آیات متعدد قرآن نیز بحث جهاد به صورت مطلق بیان شده است. به عنوان نمونه خداوند در آیه 218 سوره مبارکه بقره میفرماید: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ " یقیناً کسانی که ایمان آورده، و آنان که هجرت کرده و در راه خدا به جهاد برخاستند، به رحمت خدا امید دارند؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است."
در این آیه جهد به معنای به کار گرفتن نهایت توان و سعی در آخرین حد ممکن است و مجاهده گویای تداوم تلاش همه جانبه است و جهاد با قید فی سبیل الله برای همه ایمانآورندگان اعم از زن و مرد بیان شده است. لذا حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و حضرت علی(علیه السلام) همه وسیله هستند، در راه تحقق هدف نهایی اسلام که اعتلای کلمه توحید است.
صحنهی سوم به عنوان یک زن در زندگی خصوصی، در زندگی خانوادگی؛ یعنی به عنوان یک مادر، به عنوان یک زن صبور بر مشکلات. به عنوان زنی که شوهرش در طول این هشت سال، نه سال همسری بیش از سیبار جنگ رفته، در عملیات شرکت کرده، این بانوی مخدره اینها را تحمل کرده. یکبار اتفاق نیفتاده که این زن از همسرش یک خواهشی بکند، فلان چیز را برای من تهیه کن. خب، این برای زن جایز است، مباح است، اما اتفاق نیفتاده، هرگز. یعنی چه؟ یعنی بر تمام خواهشهای خودش مسلط و سوار است. زمام خواهشها در دست اوست، زمام او در دست خواهشها نیست. با وجود داشتن همسری ثروت آفرین (نخلستانهای وسیعی که با دست خودشان ایجاد کرده بودند و حفر چاههای فراوان( ولی همهی اموالشان را فدای آرمانهای بزرگشان کردند.
این سه بُعد را با هم جمع کردن، نقطهی درخشان زندگی فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) است. آن حضرت، این سه جهت را از هم جدا نکرد. بعضی خیال میکنند انسانی که مشغول عبادت میباشد، یک عابد و متضرّع و اهل دعا و ذکر است و نمیتواند یک انسان سیاسی باشد. یا بعضی خیال میکنند کسی که اهل سیاست است - چه زن و چه مرد - و در میدان جهاد فیسبیلاللَّه حضور فعال دارد، اگر زن است، نمیتواند یک زن خانه با وظایف مادری و همسری و کدبانویی باشد و اگر مرد است، نمیتواند یک مرد خانه و دکان و زندگی باشد. خیال میکنند اینها باهم منافات دارد؛ در حالی که از نظر اسلام، این سه چیز با یکدیگر منافات و ضدیت که ندارد؛ در شخصیت انسان کامل، کمککنندهی هم است. ۱۳۶۸/۰۹/۲۲
انقلاب شیعه از حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) شروع شده است و قیام امام حسین (سلاماللهعلیه) نیز ریشه در قیام فاطمی دارد. تحرکات حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) رنگ اجتماعی و مبارزه سیاسی دارد و صرفا مناسک نیست.
ایشان به دلیل ارتباط وثیق با خداوند ذرّهای شک در مسیرش نداشت، لذا در مبارزهاش همه داراییاش را به میدان آورد تا از ولی زمانش پیروی نماید و حاکمیت الهی پیاده شود. بعد از شهادت ایشان علی (علیه السلام) غمگین شد. غمگینی ایشان به دلیل از دست دادن یک رفیق راه، همرزم، همکار و شریک زندگی است. غم و اندوه به قلب ایشان فشار می آورد، اما نه فقط به دلیل از دست دادن همسر و مادر فرزندان بلکه امت ام أَبَش (مادر پدرش) را از دست داده است.
در راه خدا فریاد میزد و در مسجد به گونهای صحبت کرد که به قول مخالفان گویی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) صحبت میکرده است. ایشان زن در صحنه جامعه بودهاند. حتی در جایگاه معلم صحابه به سوالات علمی آنها پاسخ میدادند. زن مسلمان اینگونه است. ساده و بیاطلاع و افسرده و عامی نیست.
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) باید اینگونه روایت شود: الگو برای زنان و دختران انقلاب اسلامی، عنصری پیشبرنده، برای تمام زنان دنیا، عنصر راهبرندهی انقلابهای اسلامی جهان. معرفی چهره حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، جاهلیت قدیم (تحجر) و جاهلیت جدید(تجدد) را در حوزهی زن و خانواده کنار میزند و الگوی زن تراز اسلامی و انقلابی را به همگان نشان میدهد.
در زیارتنامه امام رضا (علیه السلام) همه را نام میبریم تا به نام حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) میرسیم : دختر رسول و همسر ولی و مادر امامان . طهر و طاهر و مطهر انواع طهارتی که میتوانی تصور کنی همه را حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) داشتهاند.برای نزدیک شدن به حریم ایشان طهارت باطن لازم است و البته خاصیت این نزدیک شدن افزایش طهارت نیز هست. نزدیک شدن به این خاندان باید با عمل مومنانه و ولایتمدارانه باشد و نه با محبت خالی.
زن مسلمان باید در راه فرزانگی و علم تلاش کند؛ در راه خودسازی معنوی و اخلاقی تلاش کند؛ در میدان جهاد و مبارزه- از هر نوع جهاد و مبارزهای- پیشقدم باشد؛ نسبت به زخارف دنیا و تجملات کمارزش، بیاعتنا باشد؛ عفت و عصمت و طهارتش در حدی باشد که چشم و نظر هرزهی بیگانه را به خودیخود دفع کند؛ در محیط خانه، دلآرام شوهر و فرزندانش باشد؛ مایهی آرامش زندگی و آسایش محیط خانواده باشد؛ در دامن پرمهر و پرعطوفت و با سخنان پرنکته و مهرآمیزش، فرزندان سالمی را از لحاظ روانی تربیت کند؛ انسانهای بیعقده، انسانهای خوشروحیه، انسانهای سالم از لحاظ روحی و اعصاب، در دامان او پرورش پیدا کند؛ مردان و زنان و شخصیتهای جامعه را به وجود بیاورد.
در علمآموزی، جهاد، خودسازی و خانوادهداری و... باید حرکت آفرین باشد.
بررسی آیات سوره کوثر در مقایسه با آیات سوره مریم نشان میدهد، شرایط اجتماعی میلاد بانو فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با شرایط اجتماعی میلاد حضرت یحیی (علیه السلام) و حضرت عیسی (علیه السلام) شباهتها و تفاوتهایی دارد. شرایط اجتماعی سرشار از فریب و حق پوشی در جامعه زکریای نبی (علیه السلام) ایشان را واداشته است که در مناجات با پروردگار درخواست جانشین کند ( آیات ۵ و ۶ سوره مریم).
درخواست زکریای نبی ماهیت سیاسی _ اجتماعی داشت. به طور مشابه طعنههای مخالفان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نیز جنبه سیاسی _ اجتماعی داشت. زیرا پسرمردهگی را نقصی بزرگ برای پیامبر تلقی میکردند.
در چنین شرایطی سوره کوثر ناظر بر میلاد دختری با برکت بسیار و خیر فراوان نازل شد. این در حالی است که هم پیامبر دختران دیگری داشت و هم دخترداری فضیلت نبود، بلکه یک امر نکوهیده و سرزنشبار تلقی میشد، ولی عبارتهای سوره بیانی سرشار از منت گذاشتن دارد.
زکریای نبی (علیه السلام) مردم را فراخواند تا به شکرانه تولد فرخنده یحیی (علیه السلام) صبح و شام مشغول حمد و ثنای الهی شوند، ولی درباره میلاد بانو فاطمه زهرا(سلام الله علیها) خود خداوند فرمان نماز، قربانی و تکبیر را صادر میفرمايد که نشانه اهمیت وصفناپذیر حقیقتی بزرگ است.
همچنین در فضای مبارزه دیرینه با پیامبران، در عصر خاتمیت، علاوه بر استهزاء، کنایه و جنگ روانی از سوی اربابان قدرت و ثروت، مبارزه جدیدی شکل گرفت. بی نتیجه بودن و عدم استمرار نهضتِ این آخرین پیامبر واقعا یک مسئله مهم سیاسی _ اجتماعی بود. شرایط اجتماعی نزول سوره بسیار خطرخیز بود زیرا از یک طرف یاران پیامبر اندک ولی مصمم در یاری و از طرف دیگر مخالفان پیامبر فراوان و متعصب بودند. در شرایطی که درگیری شدید میان ذی نفعان و صاحبان قدرت و ثروت با تعاليم پیامبری که همه سنتهای ظالمانه حاکمیتی و شیوههای بهرهکشی اقتصادی را به چالش کشیده، کوثر نازل شده و چه بسا حیات و بقای او تضمین کننده حیات و بقای دین باشد.
بنابراین تطبیق سوره کوثر با تولد بانو فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نمیتواند یک موضوع ساده باشد. واقعا نوعی پیوستگی بسیار جذاب میان هویت اجتماعی و نقش تاریخی این بانوی بزرگوار با مرتبه هستی شناختی ایشان وجود دارد، در حالیکه سنتهای فکری رایج، حیات بانوان را معمولا به درون حریم خصوصی خانواده محدود میکنند و قيام و مبارزه را به مردان اختصاص میدهند. علاوه بر این جریانهای معنویتگرا و هواداران تفکر عرفانی، معنویت را از امور دنیوی و عدالتخواهی و مبارزه اجتماعی دور میسازند.
ولی میان مقام والای بانو فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نزد پروردگار عالم با آثار اجتماعی حاصل از ظهور کوتاه مدت ایشان در دنیای مادی ما ارتباط وثیقی وجود دارد و نگاه تازهای برای کنشگری زنان پدید میآورد.
کوثر بودن بانو فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از چند نظر قابل بررسی است:
۱. از نظر نقش آموزندهای که ایشان برای پیروان خود داشته و آنها را در شرایطی ابهام آمیز هدایت کرده است که با رواج دروغ و تهمت و سایر شیوههای تبلیغاتی فهم تعاليم دین دشوار بوده است.
۲. از نظر پرورش فرزندانی که در عالیترین مقام هستی قرار گرفتهاند
۳. از نظر تعداد فرزندانی که به ایشان منتسب هستند
۴. از نظر تعاليم بسیاری که در قالب دعا، نیایش و ... امکان جلب نعمتهای الهی و هدایتهایش را فراهم نمودهاند.
در پایان باید به این نکته نیز توجه کرد که در پیامبر خاتم چون دغدغه ادامه راه وجود دارد باید به ایشان کوثر عطاء شود تا وسیله ادامه راه فراهم باشد.
پس ترسیم چهره بینظیر بانوی برتر عالم حضرت زهرا(سلام الله علیها ) در غالب فقط یک نوحه خوان ظلم نابخشودنی در حق ایشان است. ایشان کوثر جاری در بستر تاریخ هستند تا همیشه زمان چراغ پرفروغ برای نشان دادن راه به پیروان حق و حقیقت باشند. پیروان حقیقی ایشان با تاسی به ایشان در مجاهدت لحظه به لحظه تا ظهور منجی عالم حضرت حجت عج به سر میبرند.
بانوان انقلابی که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشتند و جنگ تحمیلی را اداره کردند پیروان راستین ایشان هستند. اکنون نیز تاثیر این تفکر را در زنان مقاوم جبهه مقاومت در سراسر دنیا به خصوص غزه در این روزها مشاهده می کنیم.
به امید گوشه نگاهی....
والسلام علی من اتبع الهدی
منابع:
1. بیانات مقام معظم رهبری
2. کتاب "هنر زنانه زیستن" نوشته خانم دکتر جمیله علمالهدی