اینجا برای کاری هستم
اینجا برای کاری هستم
خواندن ۴۷ دقیقه·۱ سال پیش

نشست مثل زینب (س) روشنگر باش- زیارت سازنده


جزوه زیارت سازنده

ارایه خانم گیتی پسند در نشست همچو زینب روشنگر باش

ویژه اربعین 1402

انشاالله در این ارایه به بررسی مختصات هجرت به سوی اباعبدالله و نسبت بین زیارت و قیام لله می‌پردازیم.

· برداشت های اسلام دعوای سیاسی یا دعوای معرفتی و اندیشه ای

حضرت امام روایتی دارند این است که ما بین برداشت‌هایی از اسلام اختلاف داریم و این برداشت‌های متفاوت از اسلام منشأ تکثر و تفاوت در اهداف اسلام شده است. فقط هم یک روایت نیست و فقط هم دعوای سیاسی نیست و کاملاً دعوای معرفتی و اندیشه‌ای است. یعنی این که ما بگوییم مثلاً در جبهة مسلمین چند جبهة سیاسی وجود دارد در اردوگاه مسلمان،‌ خیر. این بیش از این که دعوای سیاسی باشد، منشأش یک دعوای معرفتی است که ناشی از برداشت از اسلام است که ما به برکت انقلاب اسلامی و نفس حق حضرت امام الحمدلله به این تبیین دسترسی پیدا کردیم و تا قبل از آن جز در صدر اسلام ما چنین چیزی را نداشتیم.

· وجه فردی و اجتماعی اسلام در مقابل تحجر و تجدد

حضرت امام می‌فرمایند اسلام مناسکی میان‌تهی -که حضرت امام از آن اینگونه تعبیر می‌کنند-، برداشتی از اسلام است که کاملاً فردگرایانه است. یعنی ایشان می‌فرمایند مناسک باید دو هدف داشته باشد و دو وجه را باید تأمین بکند. یکی وجه فردی است و یکی هم وجه اجتماعی است. در وجه فردی هر عبادتی هر منسکی و هیئت و روضه رفتن و نماز خواندن باید موجب رشد معنویت و تقرب فرد به سمت خداوند باشد و اگر این اتفاق نیفتد شما می‌گویید که هدف عبادت محقق نشده است، اما یک بعد دیگر را که حضرت امام خیلی پررنگ می‌کنند و اصلاً مبنای نگاه تحولی حضرت امام به اسلام است که منشأ یک جنبش بزرگی می‌شود و امام خودشان آن را رهبری می‌کنند و یک تحول عمیق اندیشه‌ای در جبهة اسلام و مسلمین ایجاد می‌کند این است که حتماً باید امتداد اجتماعی داشته باشد و اگر امتداد اجتماعی نداشته باشد شما نمی‌توانید بگویید هدف آن عبادت محقق شده است و حضرت امام حمله می‌کنند در دو مورد که هم به تحجرو هم تجدد، اگر چه ما در صورت ظاهر فکر می‌کنیم که اینها دو جبهة مقابل همدیگر هستند، حضرت امام می‌گویند اینها دو سر یک طیف هستند. یعنی اینها در فردگرایی کاملاً با هم اشتراک دارند و مقابل اجتماعیات اسلام هستند و در اینجا به وحدت می‌رسند. یعنی تحجر و تجدد روی هم می‌افتند. امام از این تعبیر می‌کنند به اسلام مناسکی میان‌تهی. و فقط هم منظورشان اسلام وهابیتی عربستان نیست. چون خیلی‌ها تلقی‌شان این است که تحجر مثلاً عربستان. خیر. منظور حضرت امام یک مکتب فکری است و اتفاقاً حضرت امام موقعی که دارند تذکر می‌دهند به اسلام مناسکی میان‌تهی، علمایی که بغل دست خود امام نشسته‌اند و زمان انقلاب است، منظورش بعضی از آنها هم هست و به آنها هم دارند هشدار و انذار می‌دهند که مراقب باشید. یعنی تا آخر عمر شریفشان مکرر انذار می‌دهند که مراقب باشید، این روایتی که تحجر و متحجرین می‌کنند اسلام را از دست شما درمی‌آورد،‌ انقلاب را از دست شما در می‌آورد.

· اسلام مناسکی میان تهی

این اسلام مناسکی میان تهی چیست که حضرت امام دوباره یک جایی دربارة حج می‌گویند. می‌گویند حج بی‌برائت مناسک میان‌تهی است. این چه ویژگی است که حج را و اربعین را و نماز و عبادت را و تصویر از انتظار را و تصویر از غدیر را و هیئت را می‌تواند متحول کند و می‌تواند از مفهوم خودش خالی بکند. ما می‌خواهیم اگر بتوانیم این را در پاسخ شما بگوییم. باید این را تبیین کنیم که در واقع صورت آن عمل است، ظاهر آن هست. عدة زیادی زیارت اربعین می‌رویم و در تدارک آن هستیم و اگر هم نمی‌رویم آه و اشک وعلاقه را داریم و می‌سوزیم. اما واقعاً با این اربعین‌ رفتن‌ها همة آن ظرفیتی را که می‌شود محقق کرد آیا محقق می‌شود. آیا خطری این زیارت اربعین را تهدید می‌کند که ما باید از آن مراقبت کنیم. آیا چیزی بیشتر از این صورت ظاهر در دل اربعین وجود دارد؟

امام از همان ابتدا این درگیری را دارد و از قبل از انقلاب این درگیری را با علما دارد که پیامی که در دفتر آقای وزیری می‌نویسند که ان‌تقوموا لله مثنی و فرادا، اگر خداوند فقط یک موعظه داشته باشد این است که در راه خدا بلند شوید، بایستید. ما در زیارت اباعبدالله هم گفتیم که بخشی از زیارت اباعبدالله می‌گوید خدایا به من توفیق بده که من به درگاه اباعبدالله که آمدم ثابت‌قدم باشم در هجرت به سوی اباعبدالله. یعنی زیارت صورت ظاهری‌اش زیارت است،‌ ولی صورت باطنی آن یک هجرت است.

· هجرت به سوی امام حسین

چه وقت می‌گویند هجرت؟ هجرت زمانی است که شما از یک موطن خارج بشوید و به یک موطن جدید وارد بشوید. این را گفته‌اند که از موطن قعود به موطن قیام رفتن است. یعنی اگر شما نشستگان در پای روضه هستید و نشستگان در هیئت هستید، باید به اهداف حسین قیام کنید و از این حالت بی‌مسئولیتی و بی‌حساسیتی و بی نقشی به مسئولیت‌پذیری و حساس بودن و نقش‌آفرینی تبدیل بشوید. این خیلی متفاوت است، یعنی اگر شما نگاه کنید دو جور زیارت اربعین وجود دارد، یکی زیارت اربعینی هست که کاملاً‌ با طاغوت درگیر می‌شود، کاملاً درگیر می‌شود با جبهة باطل، زیارت اربعینی هست که فرصت ایجاد می‌کند برای ولیّ جامعه، زیارت اربعینی هست که حیات طیبه را در جامعه جاری می‌کند، تا زیارت اربعینی هست که خالی از این محتوا و خیلی حداقلی اینها را در خودش دارد.

ما باید تلاش کنیم که چیزی که ما الان باید از آن مراقبت کنیم و تلاش کنیم که نشان بدهیم که حقیقت زیارت اباعبدالله است ما از حالت قعود باید به حالت قیام دربیاییم. این هم بحث مفصلی است که اگر سؤالی در این زمینه باشد من در خدمت شما هستم.

· ظرفیت های سفر اربعین در کمک به جبهه حق

پیش از پرداختن به ظرفیت سفر اربعین و نقش ما به عنوان فردی که مخاطب این سفر قرار داریم، باید به این پرداخت که الان چه چیزی الان اربعین را دارد تهدید می‌کند و الان خطرهایی که دارد زیارت اربعین را تهدید می‌کند و شامل خیلی از مناسک دیگر هم می‌شود، حج را هم ممکن است گرفتار همین اشکال بکند کدام است و بعد بگوییم برای حراست از این زیارت اربعین باید چه کاری بکنیم؟ و چه ظرفیت‌هایی دارد و چه نقش‌آفرینی‌هایی باید بکنیم؟

الان شاید دوستان ما هم دیده باشند که با یک جستجوی ساده در ایام اربعین چقدر بازار اکسسوری اربعین و حجاب اربعین و پوشش لاکچری اربعین، یک دفعه رونمایی می‌شود. یعنی همزمان با اینکه شما دارید زیارت اربعین را برگزار می‌کنید و همه در تکاپوی این هستند، بلافاصله سرمایه‌داری می‌آید و یک بازار خودش را، الگو خودش را، صورت می‌زند به مادة خام اربعین و ما خیلی هم به این توجه نداریم که چه اتفاقی دارد می‌افتد.

حضرت امام می‌فرمایند سرایت تحجر، از کلمة سرایت استفاده می‌کنند. منظورشان این است که تحجر یا تجدد یا تغییر مبانی اندیشه یک دفعه‌ای نیست و تدریجی و آرام است. یعنی شما یک دفعه ده سال می‌گذرد و چشم باز می‌کنید و می‌بینید زیارت اربعین تغییر ماهوی کرده است و مسری هم هست. یعنی شما می‌بینید ابتدا در یک جمع‌های کوچکی و بعد هم می‌بینید این می‌شود عرف زیارت اربعین و صورت زیارت اربعین و همه باید این طوری باشند. این خیلی مراقبت می‌خواهد و این یکی از خطرها است.

· روایت های مختلف اسلام ناب

این که من می‌گویم روایت اسلام ناب یک دیگری دارد و یا حتی دو تا دیگری دارد، این دو تا دیگری دائماً درگیر هستند. از زمان خود امام حسین(ع) درگیر بودند، نه اینکه الان و بعد از انقلاب اسلامی اتفاق افتاده باشد. این تحجر و تجدد، همان باطل دائمی هستند که با اسلام ناب درگیری دائم دارند. حضرت آقا هم می‌گویند که شما نگاه کنید، جز حضرت حسین و امیرالمؤمنین که درگیر نظام بودند، همة ائمه درگیر بودند و درگیری فکری داشتند و دائماً جبهة باطل تلاش می‌کرد روایت دیگری از اسلام را صادر کند و در اذهان مردم بنشاند. و ائمه در تلاش و مبارزة دائم بودند که روایت دیگری از اسلام را پس بزنند و روایت اسلام ناب را رونمایی بکنند. بالا بیاورند و در اذهان مردم تثبیت بکنند. پس این درگیری ما نیست و یک درگیری دائم بوده و هست، فقط مخصوص اربعین نیست، هر هیئت رفتن، شما الان فرض کنید صد تا هیئت در یک منطقه باشد، صدها هیئت و صدها روضه باشد، اما از این روضه‌ها و از این هیئت‌ها و از این جمع شدن مؤمنین درکنار همدیگر، به اندازة کوچکی هم پر شدن شکاف بین فقر و رفاه و ضعیف و غنی پر نشود، هیچ مسئله‌ای از مسائل عدالت اجتماعی حل نشود. هیچ قدمی برای عدالتخواهی برداشته نشود وهیچ پرچم و عَلمی بلند نشود برای مبارزه با طاغوت. اصلاً سرمایه‌داری با این مشکلی ندارد. یعنی هزاران هزار لشکر زنان چادر به سر باشند که اینها خطری برای سرمایه‌داری ایجاد نکنند، سرمایه‌داری حتی از انواع حجاب هم برای آنها رونمایی می‌کند و انواع لباس و پوشش را خود سرمایه‌داری برای آنها رونمایی می‌کند و حتی ملزومات سفر اربعین شما را هم شروع به تبلیغ می‌کند. چرا؟‌ چون از این حضور شما دردی احساس نمی‌کند و حضور تو چنگی به صورت استکبار نمی‌زند و آسیبی برای آنها ندارد. شما می‌روی و برمی‌گردی ولی اهداف استکبار تکان می‌خورد و هیچ اتفاقی نمی‌افتد. تا وقتی تو با استکبار درگیر نشوی، آنها هم با تو کار ندارند.

تحجر هم همین طور است. اینقدری که من در این ایام داشتم توجه می‌کردم، اینقدری که در روضه‌های ما به بُعد سوگواری و اشک و آه و اینها توجه می‌شود، آیا به بُعد قسط و عدلی که هدف اباعبدالله بود توجه می‌شود؟ حضرت امام یک نکتة خیلی خوبی دارند، می‌گویند نسبت بین اسلام ناب و اسلام کوچک شده و تحریف شده، می‌گویند تحجّر اسلام را کوچک می‌کند. چطوری؟ می‌گویند شما در قرآن نگاه کنید نسبت احکام عبادی فردی به اجتماعیات شاید بیش از صد به یک باشد. اما رساله‌های عملی علما را نگاه کنید، مملو از احکام فردی است. و این تفاوت اسلام ناب و اسلام کوچک شده است. یعنی ما اسلام را نتوانستیم در ابعاد اجتماعی و کلی‌اش ارائه کنیم و آن را منحصر کرده‌ایم به ابعاد عبادی فردی.

این اتفاق دارد در هیئت‌های ما هم می‌افتد و در روضه‌های ما هم می‌افتد، این اتفاق دارد در زیارت‌های ما هم می‌افتد، در حج ما و در کربلای ما هم می‌افتد، نمی‌توانیم از لایة فردی بالاتر برویم و یک اتفاق اجتماعی و یک پیام اجتماعی را رقم بزنیم، در حالی که باید به این نقطه برسیم.

· اربعین تجمع بزرگ شیعیان

این تدارکات اربعین دقیقاً برای همین است. شما می‌گویید حج یک فرصت است برای این که همة مسلمان‌ها کنار هم جمع بشوند، اربعین یک فرصتی است که تمام جماعت شیعه از اقصی نقاط دنیا جمع می‌شوند. انگار یک تدبیری از زمان اباعبدالله است. چون همیشه حضرت آقا می‌گویند که شیعه یک جمعیت کمی بود، خیلی هم در تقیه بود و اگر روحیه نگه داشتن همدیگر و جمع شدن و حول ولیّ فرمان‌پذیری نداشت از بین رفته بود. چون شیعه قدرتی نداشت.

انگار این توصیة به این که نشانة مؤمنین است که زیارت اربعین می‌کند، شاید یکی از نشانه‌هایش این باشد که این یک اجتماع است و هر شیعه‌ای که می‌تواند به این اجتماع بپیوندد، چون قدرت‌نمایی جهان اسلام و جهان شیعه است. برای همدل شدن است و برای این اتفاقی است که می‌گوییم اسلام فردی نمی‌گذارد آن اتفاق بیفتد.

· اربعین یک عبادت اجتماعی

این خطر هم خیلی خطر جدی‌ای است که ما اربعین را کاملاً فردگرایانه نگاه کنیم. اینقدر که غلبة سوگواری و عزا، البته این معنای طرد سوگواری نیست، حتماً باید سوگواری باشد، عزاداری باشد و در اعلی‌نقطة خودش هم باشد و ضعیف هم نباشد، اما آن بُعدی که نباید از آن غفلت بکنیم، چیزی که امام از آن به عنوان اسلام دستکاری شده و تحریف شده یاد می‌کنند، این است که از ابعاد اجتماعی‌اش نباید غفلت بشود. یعنی اگر این همه جمعیت می‌روند به زیارت امام حسین وبرمی‌گردند، باید این نور و معنویت به جامعه سرایت پیدا کند. فقط منحصر به من نیست که زائر امام حسین بوده‌ام، باید بتوانیم این نور و معنویت را بیاوریم و در دل همة عاشقان اباعبدالله بتوانیم جاری بکنیم و بتوانیم از دل این زیارت یک آتشی به جان استکبار بیندازیم و طاغوت از آن آسیب ببیند. چطور این کار را می‌توانیم بکنیم؟

پس یک خطری که دارد این حرکت را تهدید می‌کند خطر تحجّر است مثل همة عرصه‌های دیگر که تحجر و تجدد می‌خواهند بیایند و صورت بزنند به مناسک ما و به جمع‌های ما و مفاهیم ما. آن طرف دیگر هم تجدد است.

· اهمیت ابعاد معرفتی امام حسین در منابر

من فکر می‌کنم ما الان در مورد زیارت امام حسین و چیزی که الان دارد اتفاق می‌افتد، منابر ما و علمای ما که منبر می‌روند، خیلی ظرفیت معرفتی را محقق نمی‌کنند و خیلی روی ابعاد معرفتی نمی‌روند. این که مثلاً ما بگوییم و احتمالاً دوستان هم این تجربه را داشته‌اند، اکثراً وقتی می‌رویم هیئت فضیلت اشک بر امام حسین، فضیلت عزاداری بر امام حسین،‌ بخشش گناهان، از این بالاتر نمی‌روند. یا اینقدر سهم نوحه و اینها زیاد می‌شود که مباحث معرفتی کم می‌شود و ما نمی‌توانیم مبنای اندیشة خودمان را به جوانمان، به همسرمان، به زائرمان منتقل کنیم. ما این درگیری را در حج هم داریم. کسانی که در حج حضور داشته‌اند این را کاملاً درک می‌کنند که ابعاد معرفتی حج در کنار مناسک حج گم شده است. یعنی چیزی که روایت نمی‌شود معارف حج است و بیشتر مناسک گفته می‌شود. احکام گفته می‌شود. از بعد معرفتی غفلت می‌شود. این هم خطری است که به نظرم دارد اربعین را تهدید می‌کند و ما حتماً باید در برابر آن ایستادگی بکنیم، هرچقدر که آرایه‌ها زیاد بشود، شعائر زیاد بشود ولی مفاهیمش تولید نشود، مفاهیم معارف قیام امام حسین خواسته نشود و مطالبه نشود و پرچمی برای تحقق آنها بلند نشود، ما نمی‌توانیم از زیارت اربعین آنقدر بهره داشته باشیم.

· اربعین اتصال ساز و گفتمان ساز

یک چیز دیگری که هست، اربعین باید اتصال‌ساز باشد. باید گفتمان‌ساز باشد. من امسال وقتی حج بودم، یک خانم مصری اهل سنت که از مدل ادارة حج توسط دولت سعودی ناراضی بود می‌گفت خیلی اذیت می‌کنند و خیلی دردسر ایجاد می‌کنند و به من گفت نظر شما چی است؟ من نظر او را تأیید کردم و البته سخت هم هست که این همه زائر در تردد هستند، خیلی سخت است که جور دیگری بخواهد عربستان برگزار کند. من از ایشان پرسیدم که آیا شما تا به حال سفر اربعین رفته‌اید؟ گفت نه. گفتم شنیده‌اید؟ گفت نه. اینجا واقعاً‌ ناراحت کننده بود که وقتی پرسیدم سفر اربعین را شنیده‌اید، گفت نه. من توضیح دادم که یک سفری است که زیارت امام حسین را تعداد بسیار زیادی و حتی بیش از این تعداد حجاج که در حداکثر حالت، پنج الی شش میلیون نفر شرکت می‌کنند، در اربعین بیست میلیون زائر یک دفعه در مدت یک هفته می‌آیند و از جیبشان خرج نمی‌کنند، مثل حج نیست که شما حتی ویلچری که می‌گیری که در سعی صفا و مروه می‌گیرند،‌ همانجا ابتدا پول را باید پرداخت کنند بعد ویلچر را در اختیار فرد قرار می‌دهند. اربعین هیچ خرجی هم نمی‌کنی ضمن این که کرامت هم داری. یک تفاوت ویژة حج با اربعین این است که زائر در اربعین کرامت دارد. ستایش می‌شود. هم خادم کرامت دارد و هم زائر کرامت دارد. انگار همه حول یک محوری جمع شده‌اند که به همه هویت داده است. ولی در حج این را ندارید. ایشان خیلی تعجب کرد و گفتم برو در اینترنت جستجو کن. آنجا به غفلت خودمان نگاه کردم. آیا واقعاً در روز ظهور این اتفاق باید بیفتد که وقتی صاحب‌الزمان تشریف می‌آورند و به دیوار کعبه تکیه می‌زنند و می‌گویند من فرزند اباعبدالله هستم، اباعبدالله در جهان شناخته شده است. وقتی خودشان را معرفی می‌کنند به واسطة امام حسین، امام حسین یک چیز ناشناخته‌ای نیست. چه اتفاقی باید بیفتد که این پیام شناخته شده بشود. یعنی اباعبدالله شناخته شده باشد که بعد حضرت خودشان را به واسطة ایشان معرفی کنند. مهمترین بستر برای این معرفی زیارت اربعین است و ما از این فرصت بهتر نداریم، چطور به گوش جهان و حتی مسلمان مصری نرسیده؟ نشان می‌دهد که ما در روایت کردن ضعیف بودیم. در تصویرسازی ضعیف بودیم. هرچقدر که ما کم کاری کنیم در این حوزه، الگوهای مقابل ما و رقیب ما خیلی توانمند هستند در روایت‌سازی، در تصویرساختن در اذهان مردم ودر تسلط به مفاهیم و به خدمت خودشان درآوردن آنها، ولی ما این اتفاق برایمان نمی‌افتد و توانمندی‌اش را نداریم و یا ارادة آن را نداریم. ارادة این که ما چنین بهره‌روی بکنیم از زیارت اربعین و با این نگاه زیارت اربعین برویم که این راهپیمایی قدرت شیعه است، راهپیمایی وحدت شیعه است و وحدت جهان اسلام است و بعد آن را صادر کنیم. این هم یکی از خطراتی است که زیارت اربعین را تهدید می‌کند. حالا اگر بخواهیم برسیم به این نقطه که ما باید چکار کنیم؟

· نقش ویژه بانوان در اربعین

یک بخشی از آن که این هم برمی‌گردد به روایتی که حضرت امام از زن دارد. ما می‌گوییم حضرت امام، چون حضرت امام را نمایندة آن روایت اسلام ناب که منطبق بر روایت اهل‌بیت است می‌دانیم. چیزی که ما از قرآن می‌فهمیم. وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْض، زنان و مردان مؤمن برخی ولیّ دیگری هستند. این که بین زن و مرد هیچ تفاوتی نیست، در مسئولیت اجتماعی بین زن و مرد هیچ تفاوتی نیست. در سیر الی‌الله بین زن و مرد هیچ تفاوتی نیست. تفاوت‌ها ناشی از تفاوت‌های طبیعی است که آن اندک است و ناشی از اقتضائات طبیعت است و منحصر به همان‌هاست. ولی این که مثلاً مرد تکلیف اجتماعی دارد و زن تکلیف اجتماعی ندارد، زن در قبال اهداف اسلام و قرآن تکلیفی ندارد، زن منحصر به تربیت است، اینها دقیقاً همان چیزی است که حضرت امام می‌گوید اسلام را دارد تحریف می‌کند و زن مسلمان را دارد تحریف می‌کند. امام موسی صدر قبل از انقلاب اسلامی در لبنان این را به زنان می‌گوید. می‌گوید: شما دو تا دیگری دارید به عنوان زن مسلمان، یکی تحجر است که می‌خواهد تو را در خانه و در کنج عزلت بنشاند و یکی تجدد است که می‌خواهد تو را بی‌قاعده به جامعه و بدون هدف الی‌الله به سطح جامعه بیاورد و حضور تو در جامعه لله نباشد و بعد می‌گوید شما باید هر دو اینها را به چالش بکشی. در عین حال که مقاومت می‌کنی و در اینها هضم نمی‌شوید، خودتان اینها را به چالش بکشید. یعنی شما می‌توانید الگویی را بالا بیاورید و سردست بگیرید و به زنان جهان نشان بدهید که زن می‌تواند اینگونه باشد.

· پیام حضرت آقا در کنگره هفت هزار زن شهید مسلمان

در پیام حضرت آقا به کنگرة هفت هزار زن شهید مسلمان، می‌فرمایند: شما می‌توانید در عین حال که عفیف هستید، محجبه هستید، خانه‌دار و خانواده‌دار هستید، در متن هستید. در حاشیه نیستید، تاریخساز هستید و در تاریخ بی‌اثر نیستید. و این محقق شده. چون دقیقاً این همان مدلی است که به توانایی و ظرفیت زن هرچقدر که هست احترام می‌گذارد و می‌گوید همان ظرفیت را بیاور پای کار اسلام و قرآن. و قاعده نمی‌گذارد و الگوی خاصی هم ارائه نمی‌کند که بگوید مثلاً فقط شما خانمی که تحصیلات آکادمیک ودانشگاهی داری و پنج تا فرزند هم داری و بُعد خانوادگی‌ات هم تأمین است، توانایی بیان هم داری، پس فقط تو در عرصة اجتماع تکلیف نداری، خیر. جایی که خیرالنساء، زنی که در روستای صدخرو شروع می‌کند در پشت جبهه‌ها برای انقلاب نان پختن، آن زن انقلاب اسلامی است و آن زنی است که پای اهداف قرآن و اسلام آمده و آن زنی هم که خانم دباغ است و در وسط میدان مبارزه است و مبارزة نظامی می‌کند و پیام‌رسان حضرت امام به گورباچف است و کاملاً در متن تحولات سیاسی است، آن هم زن است. چون احترام می‌گذارد به این تنوع و تکثر استعدادها و توانایی‌ها. می‌گوید هر کس هرچقدر دارد بیاید پای کار قیام و هیچ کس خارج از این دایره نیست و هیچ کس نمی‌تواند بگوید من از این تکلیف برکنار هستم.

این یک دیدگاه تحولی و ظرفیت‌ساز است. یعنی ما ظرفیت بیشتر از این نداریم. وقتی شما می‌گویید نگاه به اسلام متحول است، نگاه به زن یک نگاه دیگری است، این خودش یعنی همة تحولاتی که ما توقع داریم، با همین نگاه می‌تواند اتفاق بیفتد و سر همین است که حضرت آقا می‌گوید، شما باید این بن‌بست‌هایی که در جهان جلوی پای زن هست که یا او را می‌کنند کالا و شئی و ابزار تبلیغ و از آن استفاده می‌کنند و جنسیت او را پررنگ می‌کنند، یا او را در کنج عزلت می‌نشانند و به او مسئولیت اجتماعی نمی‌دهند، او را از تفکر خالی می‌کنند چون مسئولیتی احساس نمی‌کند، پس نیازی هم به تفکر ندارد و نیازی هم به دشمن‌شناسی ندارد. چون نمی‌خواهد مبارزه کند و زن مبارز نیست. وقتی زن مبارز نباشد، کلی از این عرصه‌های پیشرفت و رشد به روی او بسته می‌شود.

· دستاورد زنان ایران برای جهان

می‌گویند شما اتفاقاً یک دستاوردی دارید که می‌توانید آن را بیاورید و به همة زنان جهان نشان بدهید و این بن‌بست زنان دیگر را هم نشان بدهد. بن‌بست زنان دیگر را بشکند. می‌گویند جز صدر اسلام و جز زنان انقلاب اسلامی، کس دیگری هم این کار را نکرده است. یعنی شما در تاریخ انقلاب اسلامی و در تاریخ قبل از انقلاب اسلامی هم نمی‌توانید پیدا کنید چنین الگویی که توانسته باشد تمام این ساحت‌ها را با همدیگر جمع کرده باشد و از یک الگوی تحولی رونمایی کرده باشد.

این کلی قضیه است، اما در مورد این نقش ویژه‌ای که خانم‌ها می‌توانند ایفا کنند، به نظر من، این که الان فارغ از مسئلة اربعین، الان مسئلة زن کجای دعوای تمدنی است؟ اگر فارغ از مسئلة اربعین نگاه کنیم، الان این گفتمان جنسیت و بعد هم علَم کردن زن و استفادة زن و شعارهایی مثل زن،‌ زندگی، آزادی. یا شعارهایی که زنان رهبران تحول در دنیا هستند، این نشان می‌دهد که یک گفتمان جهانی روی مسئلة زن تمرکز کرده حالا روی این مسئلة زن که اینها تمرکز کرده‌‌اند، بالاخره دارد یک الگوهایی را بالا می‌آورد و در مورد هویت زن دارد تصمیم‌گیری می‌کند و دارد صورتی از هویت زن را در جامعه قالب می‌کند و الگو می‌کند و می‌گوید این است هویت زن و دیگر نیست. این خودش نیاز دارد به به‌چالش کشیدن.

· نقش زنان عراقی در اربعین

آیا ما می‌توانیم از ظرفیت اربعین استفاده کنیم و این را به چالش بکشیم؟ بله. خود زنان عراق دارند این را به چالش می‌کشند. زنانی که خدمت فداکارانه و ایثارگری تمام دارند، باور کنید اگر زنان عراق نباشند این اربعین به پا نمی‌شود. کسانی که رفته‌اند می‌دانند که خانم‌ها در این موکب‌ها فعالانه دارند تولید می‌کنند، دارند بار این پذیرایی و مهمان‌نوازی و اکرام را بردوش می‌کشند و مردان در حقیقت پیرو زنان هستند. زنان بسیار قدرتمندی که دارند تحول ایجاد می‌کنند. این خودش یکی از عرصه‌هایی است که شما نشان بدهید زنی که می‌تواند در سیر بین خودش و خدا، رابطة خودش با امام حسین به مقام و معنویتی برسد.

من یک سال در نجف موقع خداحافظی رفتم و به آن خانم گفتم که خیلی شما زحمت کشیدید و ما یک شب مهمان شما بودیم و از شما خواهش می‌کنم ایران تشریف بیاورید و ما در خدمت شما باشیم و منزل ما هم بیایید. حتی گفتم شما زیارت امام رضا تشریف بیاورید و ما به شما خدمت کنیم. یک چیزی با ناراحتی گفت و رفت. یک خانم آبادانی هم آنجا بود که زبان او را متوجه می‌شد. سؤال کردم که چی شد؟ گفت این خانم می‌گوید ما اصلاً برای اجر این کار را نمی‌کنیم، ما برای تشکر این کار را نمی‌کنیم. یعنی آن خانم عراقی فکر کرد من دارم به او یک معوض می‌دهم و می‌گویم عوض خدمتی که شما اینجا به ما ارائه دادید، بیایید ایران به زیارت امام رضا تا ما هم جبران خدمت شما را بکنیم. گفت ما فقط للحسین این کار را می‌کنیم و هیچ چیزی نمی‌خواهیم که شما حتی به آن وسیله من را تشویق کنید و بگویید حالا که این کار را کردی من این بستر را برای تو فراهم می‌کنم.

· روایت اربعین به عنوان حماسه بزرگ شیعیان

اینها واقعاً باید روایت بشود،‌ اینها نیاز دارد که ما اینها را به جامعه نشان بدهیم. شما در منا سه روز پیاده‌روی می‌کنید، تمام مسلمانان جهان اسلام هستند، ولی نه خبری از پذیرایی مردمی است و نه اتحاد و همدلی بین آدم‌هایی که این حرکت‌ها را انجام می‌دهند. فقط به شکل فیزیکی آدم‌ها کنار هم هستند. بعد شما یک دفعه ما که تجربة اربعین را داریم آنجا شاکی می‌شدند. شما یک دفعه می‌دیدید اربعین کجا و حج کجا؟ اگر اینها اربعین را دیده بودند چطوری حج را برگزار می‌کردند. شما در تمام مسیر اربعین داری اکرام می‌شوی، ستایش می‌شوی، محبت رد و بدل می‌کنی، محبتی که محور آن هم آدم‌ها نیستند و حسین است. للحسین است. هم تو و هم او، هر دو حول حسین به هم محبت می‌کنید.

· شناخت جنگ تمدنی مقدمه اقدام

اگر ما بخواهیم بگوییم چطوری زن‌ها می‌توانند، اولاً باید خودشان این دعوا و جنگ تمدنی را تشخیص بدهند که الان دعوای جهانی سر زن است و می‌خواهند یک هویت را به زن قالب کنند و ما باید بتوانیم این لبة درگیری را نشان بدهیم. وقتی حضرت آقا می‌گویند جهاد تبیین، تبیین یعنی براساس بینه مسائل را روشن کنید و این درگیری‌ها را روشن کنید و برای مردم ابهام نباشد که اینها یک دعوای سیاسی است یا دعوای گشت ارشاد تلقی نکنند.

· زن عنصر مبارزه یا خادم سرمایه داری

حالا چرا زن؟‌ چون زن عنصر مبارزه است و اگر زن بیاید در میدان، خانواده‌اش را هم می‌آورد. مرد را هم می‌آورد. ولی به محض این که تو این زن را از مبارزه خارج می‌کنی نه تنها او را خارج می‌کنی، بلکه به او می‌گویی برو دنبال امیالت. تو چکار داری به مبارزه و چکار داری به استکبار و چکار داری به کنشگری اجتماعی، تو برو دنبال امیال خودت. امیالت را هم سرمایه‌داری برای تو تعریف می‌کند. مصرف، نو به نو شدن، خرید و... اینها تو را از آرمانت پوچ می‌کند. زن که از این صحنة مبارزه خارج می‌شود، کم‌کم می‌شود یک عنصر خنثی و حرکتش هم تدریجی است. یعنی اول مبارز است، بعد می‌شود یک عنصر خنثی و بعد کم‌کم خودش می‌شود ابزار تبلیغ و می‌شود ابزار مصرف، خودش می‌شود تبلیغات تلویزیونی خرید بیشتر و مصرف بیشتر. خودش می‌شود تابلوی هنری که مردم به تماشای آن بنشینند. یعنی همان چیزی که خادم سرمایه‌داری می‌شود.

حالا این زن که تبدیل شده از یک عنصر مبارز به یک زن خادم‌ سرمایه‌داری،‌ حالا تمام اهداف سرمایه‌داری توسط این می‌تواند محقق بشود. اینجاست که سرمایه‌داری با این زن مشکلی ندارد. یعنی سربازان رایگان نظام سرمایه‌داری شده‌اند. این دیگر هویت ندارد و آرمانی ندارد که در جستجوی آن بخواهد مبارزه کند. این دنبال میل خودش راه افتاده، دنبال بازار سرمایه راه افتاده، دنبال آن چیزی که برایش تصویرسازی می‌کنند راه می‌افتد.

حالا آیا زنان می‌توانند یک نقشی در خنثی کردن آن داشته باشند؟ یعنی هم نقشة دشمن را بخوانند و بفهمند و هم برای بقیة نیروها عده‌ای پرچمدار و علمدار بشوند و این را تبیین کنند برای بقیه. این الان فقط خطر ما نیست، یعنی من هم در حج این را دیدم که خیلی آنجا فضای مجازی رواج پیدا کرده و جوان‌هایشان و زنان و مردانشان و حتی آن مبلغین و شورته‌های مسجدالحرام هم داخل اینستاگرام بودند. دائماً موبایل به دست در فضای مجازی. قشنگ این تهی شدن از درون و فاصله گرفتن از همان مناسک را در آنها ملاحظه می‌کردید.

در کربلا هم همین است. الان در یکی از این گزارشات خواندم که سالی هزار نفر از زنان عراق را می‌فرستند در کشورهای اروپایی آموزش ببینند و برگردند مروج بحث‌های زنان در جامعه بشوند. این سرمایه‌گذاری ویژة جهان غرب روی زنان است. این که ما این نقشه را بفهمیم و بعد گرای این نقشه را به سایر زنان بدهیم و آنها را برای برملا کردن این و به قول امام موسی صدر، هم ایستادگی کنی در برابر این نقشه و هم این نقشه را به چالش بکشی با الگویی که خودت داری، یک چیز دیگری بیاوری که زنان آنها را به چالش بکشی که من یک چنین الگویی دارم و الگوی خودت را معرفی می‌کنی و اجازه نمی‌دهی زنان دنیا فریب این الگو را بخورند.

· زیارت اربعین زمینه ساز ظهور

به نظر من اگر از این منظر نگاه کنیم زیارت اربعین ظرفیت فوق‌العاده‌ای دارد و خانم‌ها هم تکلیف زیادی دارند. یعنی ما نمی‌توانیم بگوییم که ما تدارک یک سفر فردی یا خانوادگی زیارتی را می‌بینیم و در اهداف خودمان منحصر می‌شویم. باید افق‌های بزرگ در مورد زیارت اربعین داشته باشیم. که این را به عنوان یک زمینه‌ساز ظهور و مقدمة ظهور و برای چیزی که ما یک بحثی داریم در رابطة بین امت و امام. این که همانجور که امام برای امت هدف‌گذاری می‌کند و رهبری می‌کند امت را، امت هم نسبت به امام وظیفه و تکلیفی دارد و این رابطه کاملاً دوطرفه و متقابل است. امت هم برای امام ظرفیت‌سازی می‌کند. اگر امتی پای کار یک امام نیایند، آن امام نمی‌تواند و اهداف امام دچار بسط و قبض می‌شود با حرکت مردم.

در تاریخ هم داریم که امیرالمؤمنین به خاطر این که همراهی مردم نبود، بعد از فوت پیغمبر می‌نشینند و بعد از عثمان می‌گویند حالا که حضور حاضران هست من به میدان می‌آیم. یا مثلاً حکمیت را امام حسن جایی می‌پذیرد که مردم شعار بقیه، بقیه‌ می‌دهند. می‌گویند ما فنای خودمان را نمی‌خواهیم و می‌روند به سپاه و اردوگاه معاویه می‌پیوندند. این که مردم چقدر همراهی کنند برای امام ظرفیت ایجاد می‌کند. آیا ما به این فکر کرده‌ایم که زیارت اربعین من چه ظرفیتی برای ولی‌الله ایجاد می‌کند؟ زیارت اربعین من آیا می‌تواند ظرفیتی برای جبهة حق ایجاد بکند یا نه بلکه ظرفیتی برای جبهه استکبار و سرمایه‌داری دارد ایجاد می‌کند؟

اینها سؤالات جدی است، به نظرم باید در مورد اینها خیلی با هم گفتگو کنیم و خیلی باید در مورد اینها فکر کنیم. در جمع‌های خودمان، در هیئت‌های زنانه هم باید در مورد اینها صحبت کنیم که چگونه زیارتی می‌تواند ظرفیت امت را بیاورد به پای امام. اصلاً همان که می‌گوید أَلْتَمِسُ كَمَالَ الْمَنْزِلَةِ عِنْدَاللَّهِ وَ ثَبَاتَ الْقَدَمِ فِي الْهِجْرَةِ إِلَيْك، می‌گوید خدایا من التماس می‌کنم به من یک ثبات قدمی در هجرت به مسیر حسین بده، یعنی این مسیر استقامت می‌خواهد و مسیر یک روزه و یک شبه و یک لحظه‌ای نیست، اتفاقی نیست. تو باید نقشه دشمن را بدانی، از آن طرف نقشة ولیّ را هم بدانی و طرح ولیّ را بدانی و همة ظرفیت‌های خودت را بیاوری پای کار ولیّ.

الان ولیّ چه ولی معصوم و چه غیرمعصوم ولی‌فقیه، چه چیزی را اولویت اول جامعه می‌داند و هدف‌گذاری او چی است؟ تشخیصی که می‌دهد چی است و دشمن در واقع چه نقشه‌ای کشیده و ما چکار می‌توانیم بکنیم.

· تکلیف ما نسبت به ولی

این طوری نیست که اگر من بنشینم، مسیر دارد می‌رود، اگر من هیچ کاری هم نکنم بالاخره آن محقق می‌شود، پس من می‌توانم هیچ کاری نکنم. به نظرم می‌رسد این هم خوب است که بگوییم. یک چیزی را در تاریخ داریم که می‌گویند یک فردی را که برادرزاده عثمان یا پسرخالة عثمان بوده، آنقدر که او پیغمبر و اهداف او را هضم کرده بوده، پیغمبر می‌گویند ایشان را هر جا دیدید او را بکشید، حتی اگر چسبیده به پردة کعبه باشد. این فرمان را در مورد آن شخص می‌دهند. این فرد وقتی می‌بیند عرصه دارد بر او تنگ می‌شود و اسلام دارد گسترش پیدا می‌کند برخلاف چیزی که آنها فکر می‌کردند شکست بخورد، می‌آید به عثمان می‌گوید وساطت من را پیش پیغمبر بکن. این هم از زرنگی‌اش بوده و می‌بیند نمی‌تواند اینجوری با پیغمبر مبارزه کند و پیغمبر او را تکفیر کرده و حکم داده که هرکجا او را دیدید بکشید. وارد مجلسی می‌شود که پیغمبر و اصحاب نشسته بودند، آنجا عثمان می‌گوید این شخص (که فکر می‌کنم عبدالله بن رفح است) توبه کرده و می‌خواهد شما او را ببخشید و حکم مرگ ایشان را بردارید. پیغمبر ساکت می‌شود. دومین بار عثمان این جمله را می‌گوید و دوباره توضیح می‌دهد. پیغمبر باز هم سکوت می‌کنند. برای بار سوم که عثمان توضیح می‌دهد پیغمبر می‌گوید او را بخشیدم. آنها می‌روند و اصحاب سؤال می‌کنند چرا او را بخشیدید و چرا سه بار این جمله را عثمان تکرار کرد؟ پیغمبر می‌گوید شما چرا بلند نشدید که او را بکشید؟ من که حکم را داده بودم و گفته بودم هر جا او را دیدید بکشید، چرا صبر کردید و منتظر ماندید؟ اصحاب گفتند به اشاره به ما می‌گفتید. پیغمبر آنجا می‌گوید در شأن پیغمبر نیست که به اشاره چیزی را بگوید. یعنی وقتی من یک چیزی را گفتم، شما نباید منتظر باشید، لحظه به لحظه ولی بگوید که الان تکلیف شما چی است، یک بار خط کلی مشخص شده و شما اگر پای کار ولیّ باشید لازم نیست لحظه به لحظه گفته شود.

این که شما می‌گویید حالا من نشستم، این اهداف را به تأخیر می‌اندازد و ولیّ را دچار قبض و بسط می‌کند. وقتی مردم پای کار نمی‌آیند، بیست و پنج سال حکومت امیرالمؤمنین به تعویق می‌افتد و امیرالمؤمنین خانه‌نشین می‌شود. این طوری نیست که بگویید من نشستم، این ساکتین و کسانی که نشسته‌‌اند، فکر می‌کنند که بی‌طرف هستند و نه این طرف هستند و نه آن طرف، هر سکوتی یعنی تقویت جبهة باطل. یعنی شما بی‌حرکت نیستید. شاید فرض شما این باشد که من نه این طرف هستم و نه آن‌طرف، ولی امکان ندارد. شما یا در جبهه حق هستید یا در جبهة باطل. اگر به تقویت جبهة حق کمک نکنی، این سکوت شما حتماً به جبهة باطل کمک کرده است.

· جبهه امام، جبهه یزیدیان و جبهه ساکتین

آقای قنبریان می‌گویند ما اشتباه کردیم که گفتیم دو جبهه بود، یک جبهه یزیدیان و یک جبهه امام حسین، یک جبهة سوم هم بود که ساکتین ماجرا بودند و همان موقع در بیابان‌های اطراف کربلا داشتند برای امام حسین دعا می‌کردند ولی وارد نشدند و احساس کردند چه بیایند و چه نیایند، سرانجام غائله معلوم است. ولی تأثیر خودشان را نمی‌دانستند که اگر بروند شاید غائله عوض بشود و اتفاق دیگری بیفتد. بی‌خبری از نقش و ظرفیت خودمان چنین بلایی را سر ما می‌آورد.

بی‌خبری از نقش و ظرفیت خودمان، بی‌خبری از نقش و ظرفیت دشمن، اطاعت نکردن به موقع از ولی و در طرح و نقشة ولیّ نبودن. یعنی شما جایی قرار بگیری که نسبتی با طرح و نقشة ولیّ برقرار نکنی، اینها همه خطراتی است که هم خودت را و هم جبهة حق را دارد تهدید می‌کند.

· ظرفیت زیارت اربعین جهت یاری جبهه حق

من فکر می‌کنم هم اجتماع مسلمین و اجتماع شیعیان است و خود این جمع شدن در کنار هم یک قدرت‌نمایی است. و هم این که گفتیم که پیام امام حسین است. خود امام حسین اینقدر حرف دارد که شما بگویید امام حسین و مردم تشویق بشوند بدانند که امام حسین کی است. این خودش یک کار است. اما اینکه آیا اربعین می‌تواند گفتمان‌ساز باشد؟ اربعین می‌تواند خودش گفتمانی را علیه جبهة باطل بیاورد و از آن رونمایی کند؟ می‌تواند موضع‌گیری داشته باشد و در مسا ئل ورود بکند.

الان مثلاً قرآن آتش زده شد و بارها دیده‌ایم که به قرآن اهانت شد. تک تک در کشورها اتفاقاتی افتاد، اما این که آیا ما می‌توانیم از ظرفیت اربعین در این مسئلة عینی استفاده بکنیم؟ آیا می‌توانیم یک موضعگیری داشته باشیم و یک نمایشی برای جهان داشته باشیم در قبال این اهانتی که شده؟ اینها به نظرم باید حتماً باشد. یعنی اگر زیارتی باشد که تعیّن اجتماعی نداشته باشد، تعیّن سیاسی نداشته باشد، واقعیت عینی نتواند چیزی را محقق کند، باید به آن شک کنیم. یعنی اگر زیارتی رفتید که اتفاق واقعی از آن درنیامد و تعیّن سیاسی و اجتماعی نداشت، باید بگوییم یک جای کار مشکل دارد. این اصلاً خطری ندارد و از مفهوم خودش خالی شده و به قول حضرت امام مناسک میان‌تهی است. شما می‌روید زیارت ولی هجرت به سمت اباعبدالله نکرده‌ای. پای اباعبدالله نایستاده‌ای، نشسته‌ای. شما جزو اهل قعود هستید نه اهل قیام. به نظرم سیاست هم باید سازنده باشد، یعنی هم فرد را بسازد و هم جامعه را بسازد. نه فقط زائرانی که می‌روند،‌ بلکه بتواند نور خودش را به همة جامعه سرایت بدهد. در حج هم همین طور است. من قبل از حج وقتی برای خرید وسائل حج که می‌رفتم می‌دیدم که فروشنده‌هایی که حتی خیلی حجاب خوبی هم نداشتند، خیلی اهل مدل ما نبودند،‌ به محض این که می‌فهمیدند خرید حج است، چون اینها فطری است، یعنی رابطة بین من و خدا و زیارت خانة خدا، اینها فارغ از مسائل دیگری است و آدم‌ها به صورت فطری این را درک می‌کنند. همه‌شان متحول می‌شدند و التماس دعا می‌گفتند.

· تسری نور معنویت مناسک حج و اربعین به کل جامعه

من فکر می‌کنم چرا ما کم‌کاری کردیم و چرا در ایام ذیقعده و ذیحجه که زائران در تدارک حج هستند و به سفر می‌روند و برمی‌گردند، چرا نتوانستیم نور معنویتی را که آنجا هست به کل جامعه تسرّی بدهیم؟ چرا این در کاروان‌ها و در عدة قلیلی که حول زائر هستند شکل می‌گیرد و چرا به همه جامعه سرایت نمی‌کند و چرا توان این را نداشتیم که روایت کنیم حج را. معارف حج را روایت کنیم. حج که فقط دور خانة خدا چرخیدن نیست، حج یعنی هر کسی که آهنگ خدا بکند. قصد خدا بکند و به فطرت خودش به خدا نزدیک بشود. زیارت هم همین است. زیارت اباعبدالله هم همین است. یعنی اگر اباعبدالله می‌گوید زندگی یعنی عقیده و جهاد و پای این می‌ایستد و همه چیز خودش را هم بابت این می‌دهد، و حضرت زینب هم همین کار را می‌کند و تبیین می‌کند، ما باید بتوانیم این را به جامعه سرایت بدهیم و باید بتوانیم اینکه باید قیام کنیم را به جامعه تسری بدهیم.

اگر نکنیم این ضعف ماست، ضعف جبهة حق است و اهداف هم دیر محقق می‌شود و یا شاید محقق هم نشود. یا خیلی از اهداف محقق نشود. به نظرم اگر از این زاویه و دریچه نگاه کنیم، باید تغییر بدهیم. زیارت منفعل، زیارتی که فقط یک صورتی از زیارت است به زیارت سازنده و به زیارتی که موجب و منشأ تحول است. هم در فرد و هم در خانواده و هم در جامعه. منتها می‌توانیم مطمئن باشیم که یک زیارتی بوده که یک مقدار نزدیک بوده به آن چیزی که در خود زیارتنامه می‌آید که من هجرت کردم به سوی اهداف تو و من ثبات‌قدم می‌خواهم در مسیر تو.

· عدم تقلیل زیارت اربعین به یک مناسک احساسی

یک چیز دیگری هم هست، وقتی در زیارت اربعین شما می‌گویید من قیام کردم باید قد و قواره‌ات به قیام کننده‌ها و مجاهدها بخورد. یعنی اگر من قد و قواره‌ام و سبک زندگی‌ام تغییری با این زیارت نمی‌کند با این زیارت رفتن، می‌روم و می‌‌آیم مثل خیلی از مذهبی‌ها که سالی چند بار مشهد می‌روند،‌ اربعین هم می‌روند کربلا، حج هم می‌روند. به نظرم گاهی باید به خودمان تلنگر بزنیم که اینها بنا نیست برای ما حالت یک مخدری را پیدا کند که فقط حالمان را خوب کند، و دلتنگی‌های ما را پر کند.

زیارت تبدیل می‌شود به یک فضای احساسی که برویم آنجا و یک کم حالمان خوب بشود و برگردیم و بعد برگردیم به مسیر اصلی زندگی‌مان. و هیچ تغییر و تحول واقعی رخ ندهد. یعنی کسی که مجاهد است فرق می‌کند. به محض اینکه صورت مجاهد به شما بخورد معنای زندگی‌ات متحول می‌شود. خواب و خوراک شما و سبک زندگی شما متحول می‌شود و اهدافی که پیگیری می‌کنی متحول می‌شود. یعنی شما نمی‌توانی بگویی من همانی هستم که قبل از این که این تفکر را داشته باشم، بودم. من سرمایه‌ام را یک جایی داشتم خرج می‌کردم و الان هم سرمایه‌ام را دارم همانجا خرج می‌کنم. آیا تحولی در این اتفاق افتاد، با این زیارت‌هایی که رفتی تحولی دراین اهدافت و سبک و خورد و خوراک خودت ایجاد شد. مجاهد یعنی جهاد. حضرت آقا می‌گویند جهاد جایی رخ می‌دهد که حتماً یک دشمنی وجود دارد. یعنی اگر بگویی من دارم این کار را می‌کنم که روبروی آن دشمنی نیست، این اسمش جهاد نیست. جهاد آنجایی است که دشمن هست و تو داری دشمن را می‌زنی و داری او را تضعیف می‌کنی. الان چی است؟‌ سبک زندگی زنان است. مثلاً روایت کنشگری زنان است، حضور اجتماعی زنان است، والدگری و مادری زنان است.

· نقشه دشمن در کنشگری زنان

الان در این عرصه‌ها دشمن نقشة کاملی دارد، طرح خودش را هم می‌آورد و صورت‌بندی هم می‌کند و الگوهایش را تکثیر می‌کند و هر سال سر دست می‌گیرد و صد زن برتر را بی‌بی‌سی رونمایی می‌کند. الگوها و سلبریتی‌هایی را داخل کشورها رونمایی می‌کند و بالا می‌آورد. زن‌، زندگی، آزادی را بالا می‌آورد و شعارهایی را سر دست می‌گیرد. حالا نسبت تو با اینها چی است؟‌ اگر نسبتی با اینها پیدا کردی می‌توانی بگویی من اهل جهادم. یعنی تو باید در برابرت یک دشمن باشد و در خلاء که نمی‌توانی جهاد کنی. اینها هست و ما باید ببینیم چقدر در طرح و نقشه‌ای که من دارم کار می‌کنم، همان طرح و نقشه‌ای است که ولیّ من دارد و دارد جبهة دشمن را تضعیف می‌کند.

· سوگواری و اشک در کنار توجه به عرصه های دیگر

این که ما می‌گوییم به این معنا نیست که ما سوگواری نداشته باشیم و اشک نداشته باشیم و روضه نداشته باشیم، بلکه گفتم داشته باشیم و در حد اعلاء هم داشته باشیم، ولی از جنبة دیگر غفلت نکنیم. این که فقط منحصر کنیم هیئت‌ها و مجالس را به اشک و سوگواری و روایت روضه‌ها و مصائب ولی از نتیجة عملی از آن برنیاید و ادامة آن را برای مخاطب خودمان بیان نکنیم، این اشکال دارد، اشک و آه باید به یاری امام حسین منجر بشود و نه به این که نشسته باشیم و کاری هم نکنیم و بی‌تفاوت باشیم، حضرت امام می‌گویند اسلام تشریفاتی و اسلام بی‌خاصیت، اسلامی که از آن چیزی در نمی‌آید و اتفاقی در جبهة حق نمی‌افتد. من روضه می‌روم، نماز می‌خوانم، مسجد می‌روم، حجاب خودم را رعایت می‌کنم، ولی کاری به حجاب بچة همسایه ندارم. کاری به طرح دشمن برای بی‌حیایی و بی‌عفتی جامعه ندارم، طرحی برای نقشه‌ای که قصد دارد خانواده را در جامعه بزند و در جوامع مسلمان خانواده را تضعیف می‌کند، کاری به اینها ندارم. خیلی زرنگ اگر هستم کلاه خودم را حفظ کنم. متأسفانه ما ریشه‌های این فردگرایی را داریم. خیلی از این ضرب‌المثل‌های ما ما را دعوت کرده به این فردگرایی. ما باید علیه این حرکت کنیم. حرفی که من می‌زنم که روایتی که ما می‌گوییم، تمرکزی که ما می‌دهیم در هیئت، باید روی بُعد اجتماعی باشد. نه اینکه آن بعد فردی و مناسکی و عبادی را تضعیف کنیم، بلکه باید از جنبة دیگر هم غفلت نکنیم و آن هم باید وجود داشته باشد. اگر این نباشد، می‌گویند این اسلام مناسکی و میان‌تهی است.

· علت قیام امام حسین با خانواده و طفل شیرخواره

ما می‌گوییم در نگاهی که اسلام ناب دارد، گفتیم الگوی سوم زن هست، یک الگوی سوم خانواده هم هست. نگاه اسلام به شدت خانواده‌محور است. یعنی بیشتر از این که روی زن یا مرد بایستد، روی خانواده ایستاده و خودش این الگو را دائماً شروع کرده تکثیر کردن و نشان دادن به ما. این را هم در قیام امام حسین می‌بینید و هم در حدیث کساء می‌بینید و هم در مباهله. کاملاً خانواده معنا دارد و محوریت دارد و جالب است که حضرت آقا هم می‌گویند جایی که عبدالله (همسر حضرت زینب) گیج شد، می‌گویند حضرت زینب گیج نشد و خانواده و فرزندانش را هم همراه خودش کرد و شهید هم شدند. می‌گویند ما باید حواسمان به خانواده‌مان باشد و قو انفسکم و اهلیکم نارا، خودت و خانواده، چون خانواده هستة مقاومت است. اولین تشکیلات اسلامی خانواده است و شما اصلاً نمی‌توانی از خانواده عبور کنی. برخلاف این روایتی که به نظرم باز اینجا هم دست تحجّر در کار است که ما لتسکنوا الیها را بگوییم که یک سکونت انفعالی از خانواده روایت کنیم. قرار است مرد و زن در کنار هم به سکون و آرامش برسند. آرامش برای چی؟ برای اینکه از آن اضطراب‌های سطحی و ظاهری که از بی‌خانوادگی ناشی می‌شود عبور کنند و در کنار هم به آرامشی برسند که بتوانند اهداف بزرگتر را محقق کنند. این یک روایت از خانواده است و روایت مقابلش می‌شود روایت انفعالی.

· نگاه اسلام به خانواده به عنوان هسته مقاومت

دقیقاً نگاه اسلام ناب به خانواده نگاه فعالانه است،‌ خانواده هستة مقاومت است، خانواده آنجایی است که اولین تشکیلات وجود دارد و اصلاً اولین جایی که شما می‌گویید من خودم را نگه می‌دارم، همسرم را هم نگه می‌دارم، فرزندم را هم نگه می‌دارم، بعد یک جمعی می‌شویم و یک اجتماعی می‌شویم که در دل جامعه می‌رویم. این خیلی فرق دارد با روایت منفعلی که خانواده لتسکنوا الیها است. من صرفاً در کنار همسرم هست که من آرامش بگیرم و او هم آرامش بگیرد،‌ نه. این آرامش برای اهداف بزرگتر است.

حالا این الگو را شما در جای جای خود سیره و مسیر اهل‌بیت هم می‌بینید. اگر مثلاً حضرت رباب نباشد،‌ حضرت زینب نباشد، رقیه نباشد، علی‌اصغر نباشد، تصویر دیگری از عاشورا می‌شود. این که شما با خانواده‌ات می‌آیی به جهاد و از همة خانواده‌ات می‌توانی بگذری و همه را با هم ایثار کنی، این یک مقام بالاتری است که من از خودم عبور می‌کنم و از خودم می‌گذرم و خودم را ایثار می‌کنم.

این هم به نظر من می‌تواند یک بحث مفصلی در آینده می‌تواند داشته باشد و در جلساتی ما بگوییم که تمایز خانواده انقلابی و خانواده فعال با خانوادة منفعل و روایتی که متحجرین از خانواده دارند چی است و بعد بگوییم ظرفیت‌هایی که یک خانواده می‌تواند به پای اسلام و انقلاب بیاورند چی است.

· رویکرد صحیح زنان متعهد و مومن نسبت به مسائل روز جامعه مانند کشف حجاب

اولاً یک نکتة کلی دربارة تکلیف بگوییم. تکلیف برای هر فردی، تکلیف وابسته به موقعیتش، توانایی‌اش و استعدادی که دارد و موقعیت دشمن البته، این که من بگوییم تکلیف من الان چی است؟ تکلیف دوستمان چی است؟ ما می‌توانیم یک چیزهایی را کلی بگوییم، ولی این که هر کسی تکلیفش چی است، اینقدر وابسته به موقعیت و توانایی فرد می‌شود که مثلاً یک خانمی در دانشگاه است و هیئت علمی است،‌ یک توانایی‌هایی دارد، یک استعدادی دارد و یک ظرفیت‌هایی در اختیارش هست برای اینکه به جنگ این نقشة دشمن برود. یک خانمی در خانواده است و تحصیلات آکادمیک هم ندارد، ولی محور یک محله است. یا مثلاً در خانواده خودش. اینقدر این تکلیف وابسته به موقعیت است که ما فقط می‌توانیم یک نقشة کلی بدهیم و نمی‌توانیم تکلیف هر فرد را به شکل فردی مشخص کنیم. چون کاملاً باید هر کس به خودش نگاه کند و استعدادها و توانایی‌هایش را ببیند چی است و می‌تواند چه چیزی بیاورد و چه کمکی می‌تواند بکند.

قیام یعنی هر ظرفیتی که دارید بیاورید پای ولیّ. هر جا که می‌توانید کمک کنید، این را بیاورید به پای ولیّ. اما این که اساس مسئله‌ای که الان اتفاق افتاده، این زن، زندگی، آزادی و نسبت ما با این جنبشی که راه افتاده چی است؟‌ ما به عنوان یک زن مسلمان چکار می‌توانیم بکنیم؟ به نظرم اولین چیز این است که طرح و نقشة دشمن را متوجه بشویم. یعنی چیزی که الان گفتمان جهانی است و دعوا سر بحث جنسیت است. یک مستند هست به نام What Is a Woman? در دنیا و نه فقط در کشورهای مسلمان و نه فقط در کشور ما، مسئلة جنسیت چیزی است که طاغوت سوار این مسئله شده. اولاً این را متوجه بشویم و مؤلفه‌های آن را بدانیم. و بعد از این که آن را متوجه شدیم گرای آن را به نیروهای خودی بدهیم. اینجوری نباشد که ما در یک غفلتی باشیم و یک دفعه چشم باز کنیم، بفهمیم که ده سال آینده مسئلة اصلی کشور ما همجنس‌بازی است. چون مسئله را نفهمیده‌ایم و متوجه نشدیم که اینها دارند خانواده را می‌زنند و مسئلة فلسفة عبور از جنسیت است و تمرکز روی جنسیت است. پس این که خود نقشة دشمن را بفهمیم و بشناسیم وآگاه باشیم و اهل فکر باشیم و نقشة دشمن را تشخیص بدهیم و این را به سایر کسانی که باید از آن مطلع بشوند هم بدهیم. این یعنی جهاد تبیین. الان چرا یک دفعه اینقدر کتاب‌های در حوزة تربیت و والدگری زیاد شده که شما به عنوان پدر و مادر ولی نیستی،‌ این مقامی که در ادبیات دینی داریم و در تعلیم و تربیت داریم این است که پدر و مادر ولیّ بچه هستند. ولیّ خیلی مفهوم سنگینی است. یک دفعه شما می‌بینید یک ادبیاتی با کتاب رمان، با انواع کتاب‌های ترجمه‌ای، با کلاس‌ها، با مربیگری، با تصویرگری دارد دائم کارگاه‌هایی برگزار می‌شود که دائم به پدر و مادر می‌گویند تو ولیّ نیستی وفقط تسهیل‌گر هستی. تسهیل‌گر یعنی خیلی پدر و مادر را ضعیف کنی و بیاوری در یک مقام بنشانی. انتخاب در نهایت با خود بچه است و خودش باید مسیر خودش را انتخاب کند و تو فقط یک بستری را فراهم می‌کنی. یعنی اینقدر این را ضعیف بکنی. اینها دارد پایه‌های همان را می‌زند. یعنی دارد با ادبیات شیک و به مرور پای تضعیف خانواده را می‌کشد وسط. پای پدر و مادر را در تربیت لنگ می‌کند و شما یک دفعه می‌بینید در ادبیات اساتید مسلمان و انقلابی ما هم رواج پیدا کرده است. چرا؟ چون ریشه را نمی‌شناسند. چون دشمن‌شناسی نکرده و نمی‌داند طرح و نقشه چیست.

یا مثلاً مسئلة توانمندسازی زن مسلمان. بحث توانمندسازی زنان. یک دفعه می‌بینید نه فقط در ایران، در کل دنیا این را سر دست گرفته‌اند. و می‌گویند زنان مسلمان باید به لحاظ اقتصادی توانمند باشند. زنان باید قدرت بر رفع نیازهای اقتصادی خودشان داشته باشند و یا می‌گویند زنان رهبران تحول در دنیا. شما اگر ریشه‌های این شعارها را نشناسید، اصلاً نمی‌توانید اقدامی بکنید. اول این است که همراه می‌شوی، وقتی هم که همراه شدی، دیگر نمی‌توانی اقدامی علیه آن بکنی. پس این که من طرح و نقشه را متوجه بشوم، و این را برای دیگران هم تبیین کنم.

شما در بحث مهسا امینی دیدید که محجبه‌هایی که می‌گویند من خودم محجبه‌ام، ولی با حجاب اجباری مخالفم. یا مسئلة اصلی جمهوری اسلامی الان حجاب نیست. این دلیلش این است که شما متوجه نشدی که الان حجاب چطوری توسط دشمن مین‌گذاری شده و سرمایه‌گذاری دشمن چطوری است. این که خود این نقشه را متوجه نمی‌شوی یک آسیب است و این که حالا من چه اقدامی باید بکنم، آنجا بسته به ظرفیت افراد است و بسته به موقعیتی است که دارند، من الان چه نقشی دارم، آیا من ظرفیت‌هایی دارم که برای تبیین از آنها استفاده بکنم و آنها را از خطرات و نتایج این جنبش آگاه کنم و هشدار بدهم و جامعه را انذار کنم؟‌ همان حرف‌های که خانم اصغرنژاد زدند که اینها سنت خداست و از اول تاریخ هم بوده. به محض این که شیطان به قومی نزدیک می‌شود از بحث‌های جنسی استفاده می‌کند برای تضعیف آنها وبرای زدن آنها. از حضرت آدم این شروع شده و این نقشه و سنت خداوند است. طرح و نقشة دائمی شیطان بوده،‌ این را در دعواهای سیاسی نبین، در دعواهای سیاسی حل و فصل نکن و این را مسئلة جمهوری اسلامی ندان و بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی در عربستان هم مسلمان‌ها با آن درگیرند. یک خانمی از کشور عمان پیش من نشسته بود و داشت گله و شکایت می‌کرد در حج که خانم‌ها در کشور ما دارند به سمت عمل‌های زیبایی و جراحی‌های زیبایی و اینها می‌روند. مسئلة او هم هست، یا یک خانمی از ترکیه مصرف‌گرایی را مطرح می‌کرد و می‌گفت خانم‌هایی که از کشور شما می‌آیند بی‌حجابی و بی‌حیایی دارند. یک قشر خاصی به عنوان توریست ممکن است وارد ترکیه بشوند، این مسئلة خاص ما نیست و آن زن ترکیه‌ای هم دارد احساس خطر می‌کند. از این مصرف‌گرایی و از این بی‌حجابی و بی‌حیایی.

اینکه این را در نقشه و طرح کلی‌تر ببینیم، خودش یعنی بخشی از حل مسئله. ولی وقتی شما مسئله را متوجه نشوی، نمی‌توانی اقدامی برای آن انجام بدهی. حالا کسی که می‌تواند وارد مدارس بشود و روی نسل نوجوان سرمایه‌گذاری کند، می‌تواند روی پدر و مادرها برنامه‌ریزی کند، می‌تواند بازار سرمایه‌داری را به مردم معرفی کند، اهدافش را به مردم نشان بدهد، بازار مُد و پوشش را نقد کند و اهدافش را مختل کند. هر کس به اندازة ظرفیتی که دارد و به اندازة استعدادی که دارد می‌تواند بیاید پای کار.

· مسئولیت اجتماعی ما در ایام اربعین

اینجا به نظرم چیزی که به ذهنم ‌می‌آید اولش این است که خودمان هم نگاهمان را به زیارت تغییر بدهیم و این نگاه را به بقیه کسانی که می‌توانیم هم سرایت بدهیم. نگاه به زیارت را از یک نگاه فردی ومنفعل، به یک نگاه فعالانه و سازنده تبدیل بشودو بگوییم ما از زیارت توقع خیلی زیادی داریم. در مناجات المریدین است که می‌گوید خدایا من را برسان به آن اهدافی که بقیه فکر می‌کنند دست نیافتنی است. و من آن اهداف دست‌نیافتنی را بخواهم و طلب کنم. ما باید اینجوری باشیم و باید آرمانگرا باشیم. نباید راضی باشیم به وضعیت موجود، نباید ساکت باشیم، نباید منفعل باشیم. باید تحول ایجاد کنیم. اگر می‌بینید الان بازار مد و پوشش اکسسری کنار اربعین راه افتاده که دارد مختل می‌کند، عبای بدون شلوار، عبا با جوراب، لایف‌استار اربعین، عطر اربعین، چیزهای عجیبی که شما می‌بینید که چادر قرار بوده پوششی باشد، حالا دارد به چیزی تبدیل می‌شود برای خودنمایی. یعنی پوششی برای خودنمایی و برای زیباتر نشان دادن. اگر می‌بینیم دارد این مفاهیم به تصرف درمی‌آید، اینجا ایستادگی کنیم، مقاومت کنیم، رسوا کنیم. مثلاً به محض این که این مجموعه‌ها می‌آیند بالا، بلافاصله عکس‌العمل اگر ببینند از طرف زن‌ها، که شما چرا دارید با زیارت اربعین چنین کارهایی را می‌کنید، و سعی کنیم هم خودمان به دام اینها نیفتیم و هم اجازه ندهیم آنها روایت خودشان را جا بیندازند. این خودش یک کار است.

دوم این که ظرفیت‌ها را روایت کنیم. خانم‌ها چون جزئی‌نگر هم هستند خیلی می‌توانند این کار را بکنند و در عواطف اجتماعی خصوصیتشان خیلی قوی است، این ظرفیت‌ها را بیاوریم و اربعین را روایت کنیم. چطور است که زن مصری مسلمان هنوز اربعین به گوش او نرسیده است؟ حداقل برای زن‌های فامیل خودت، برای گروه دوستی خودت شروع کن روایت کردن، زیبایی‌هایی که می‌بینی، ایستادگی‌های پای پرچم‌ امام حسین را می‌بینی روایت کن، از آن طرف شما می‌بینید و من خودم در این ایام مواجه شدم که تلاش زیادی کردیم برای این که چند نفری که تا به حال زیارت اربعین نرفته‌اند را نه به معنای این که هزینة آن را نداشته‌‌اند، بلکه اصلاً به آن فکر نکرده‌اند و احساس نکرده‌‌اند چیز فوق‌العاده‌ای است. یکی از اینها را حتماً همراه خودمان بکنیم. به عنوان یک نفر جدیدی که به این سپاه اضافه بشود و بیاید این ظرفیت را ببیند. چون خود این اربعین این ظرفیت را دارد که اگر شما یک نفر را ببرید، خودش یک دنیایی روبروی طرف باز می‌شود و لازم نیست شما هیچ کاری بکنید. یک دنیایی برای او ایجاد می‌شود که دیگر خودش نمی‌تواند از این سفر بگذرد. هم روایت کردن و هم ایستادگی در این طرح و نقشه و هم مخاطبینی که می‌توانند از این زاویه می‌توانند وارد گفتگو با خود عراقی‌ها هم بشوند. چون این خطری است که جامعة عراق را هم خیلی تهدید می‌کند. آنها الان در یک جایی هستند که ما بیست سال پیش آنجا بودیم. یعنی به خاطر محرومیت‌هایی که داشتند و وضعیتی که داشتند، الان تمایلشان به پیشرفت زیاد است، ولی این دقت را هم ندارند که پیشرفت باید مبتنی بر یک اندیشه‌ای باشد، وگرنه شما در دام مدرنیته می‌‌افتی و در دام غرب می‌افتی برای پیشرفت. می‌خواهی زنان کشورت باسواد باشند، ولی جهت آن را نمی‌دانی. مدل ان را نمی‌دانی. ما از این منظر می‌توانیم وارد گفتگو بشویم. ما سال گذشته در یک خانه‌ای بودیم در یک روستا که خیلی هم محروم بودند. از وضعیت زندگی و مدل خانه و وسائل و امکانات مشخص بود،‌ ولی دخترخانم‌هایشان دائماً توی اینستاگرام و مدل آرایش بودند. ما توانایی این را داریم که از منظر تمدنی، از منظر جهان اسلام، وارد گفتگو با آنها بشویم که این یک خطری است که نه فقط ما، بلکه شما را هم دارد تهدید می‌کند. و دارد حمله می‌کند به مرزهای اعتقادی ما. خود این وحدت و همدلی، خود این زنان چه نقشی می‌توانند در وحدت و همدلی داشته باشند و چطور می‌توانند این اختلافات را در جبهة اسلام کم کنند. اینها کارهایی است که خیلی از خانم‌ها برمی‌آید. مدلی که ورود می‌کنیم در خانه‌های عراقی‌ها و خروج می‌کنیم از خانه‌های آنها چطوری است و چقدر به این فکر کرده‌ایم که مثلاً با مدل ورود ما و خروج ما چه تصویری از ما در ذهن خانم‌های عراقی به وجود می‌آید. چه نگاهی نسبت به انقلاب اسلامی به وجود می‌آید و چه نگاهی نسبت به زن مسلمان ایرانی به وجود می‌آید. ما از کنار اینها بی‌دقت رد می‌شویم. در حالی که آنها این مسائل را مورد توجه دارند، شما ده سال که می‌روید یک تصویری از زنان ایرانی در ذهن عراقی‌ها صورت‌بندی می‌شود. ما باید به اینها توجه کنیم و دقت کنیم. مثلاً دیده‌ام بعضی جاها که می‌رویم، خانم‌های ایرانی خودشان فعالانه و کنشگرانه می‌روند کمک زن‌های عراقی و شروع می‌کنند در خدماتی که ارائه می‌دهند و در نظافت شروع می‌کنند فعالانه کمک می‌کنند. این با تصویری من که فقط نشسته‌ام و دارم خدمات می‌گیرم و توقع دارم و سفرم را طولانی می‌کنم، اینها را کاملاً برهم می‌زند. چگونگی رفتن و آمدن ما، مدل گفتگوهایی که آنجا شکل می‌گیرد،‌ روایتی که برای کسانی که آمده‌اند و یا نیامده‌اند و این که جهان اسلام چطوری است؟ اینها همة کارهایی است که ما می‌توانیم انجام بدهیم و خیلی بیشتر از این است. اگر فکر کنیم احتمالاً خیلی بیشتر از این می‌توانیم در بیاوریم تکالیفی را که متوجه ماست و ما می‌توانیم از پس آنها بربیاییم.

امام حسینزیارت سازندهاربعینقیام لله
کانال بله @baraye_kari_hastam
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید