گل سرخ
گل سرخ
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

نردبان شکسته


https://taaghche.com/book/65418/%D9%86%D8%B1%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D9%87


خب می رسیم به آخرین چالشِ کتابخوانیِ پاییزیِ طاقچه 1402

کتاب "نردبان شکسته" نابرابری اقتصادی و نژادی را زیر ذره بین می برد. کتاب با بررسی نابرابری اقتصادی شروع می شود و سیکل معیوب آن، پیامدهایش و حتی اثر آن بر نژادپرستی را توضیح می دهد. نردبان، استعاره ای است از سلسه مراتبِ موقعیتِ اجتماعی که در این بین شکل می گیرد.

بخشی از کتاب:

"کدام ارزش ها شما را به آنچه هستید تبدیل می کنند؟ کدام انگیزه ها شما را به جلو می برند؟ در طول سال ها این پرسش ها را از صدها نفر پرسیده ام و پاسخ های معمول آرمان هایی چون عشق، ایمان، وفاداری، صداقت و درستکاری بوده اند. [...] با این حال هیچ کس تا به حال آنچه همه می دانیم واقعیت دارد (برآمده از مطالعات علمی و با توجه به سرشت انسان)، اشاره نکرده است: "انگیزه من موقعیتِ اجتماعی است."

نویسنده به توضیح مفهوم فقر می پردازد و میگوید مفهوم فقر، ثابت نیست و تلقی مردم از فقر، متناسب با سطح اجتماع است. مثلا شاید خانواده ای در یک کشور ( یا حتی شهر و محله) خود را فقیر بدانند و در یک کشور (یا شهر یا محله) دیگر نه.

بعد توضیح می دهد، به هر حال سطحی از نابرابری بدیهی است و عادلانه است که هرکس متناسب با تخصص و تلاش خود درآمد متفاوتی داشته باشد؛ اما زمانی که توزیع درآمد نامتعادل میشود و طول نردبان بسیار طولانی می شود، پیامدهایی به دنبال دارد.

نکته آن است که علیرغمِ رفع نیازهای اولیه، صرفا احساس فقر و بی عدالتی، رنج آور است. فرض کنید معلم شما به شما هدیه ای نقدی می دهد؛ آیا خوشحال می شوید؟ سپس به دوست شما هدیه ای با ارزش چند برابر می دهد آیا باز هم خوشحالید؟ حتی میمون ها هم زمانی که این دست بی عدالتی ها را می بینند قید همان سود رسیدهِ منطقی را میزنند و اعتراض می کنند!

اما شاید به نظر برسد این تفاوت همواره به خاطر تفاوت در سطح شایستگی ها است؛ اما جالب آن که در آزمایش هایی که شرحش را در کتاب می خوانید حتی زمانیکه معیار برد و باخت شانس است، مثل قرعه کشی، بازهم ادعای شرکت کنندگان این است که حتما برنده، شایستگی بیشتری داشته چرا که پذیرش وجود بی عدالتی کار چندان ساده ای نیست (شاید چون توان تغییر در آن را در خود نمی بینیم). بعلاوه به خاطر حس ناامنی ناشی از احساس فقر تصمیم گیری های انسان در زندگی متفاوت می شود. کسی که احساس امنیت می کند توان ذهنی آن را دارد که برای خود برنامه های بلند مدت در نظر بگیرد تا بتواند سود بیشتری در آینده به دست آورد، اما کسی که برای خود آینده ای نمی بیند یا مملو از نگرانی برای آینده است ترجیح میدهد برنامه های کوتاه مدت تری را دنبال کند.

بخشی از کتاب:

"آیا باید با رفتن به کالج زمان و پولم را سرمایه گذاری کنم، به امید اینکه در بلند مدت به دستمزد بالاتری برسم، یا کاری را قبول کنم که درآمد امروزم را تضمین میکند؟ آیا باید در شغل دائمی و با قواعد مشخص کار کنم، حتی اگر بدانم تمام عمرم با مشکلات مالی دست به گریبان خواهم بود، یا باید مواد مخدربفروشم؟ اگر مواد مخدر را انتخاب کنم، ممکن است در بلند مدت همه چیزم را از دست بدهم و در نهایت بی پول شوم، به زندان بیفتم یا بمیرم. در عین حال الان پول زیادی به دست می آورم."

این می شود که میان کسانی که خود را فقیر می بینند تمایل به قمار، ترک تحصیل، فرزند آوری در سنین کم بیشتر دیده میشود. فقرا فقیرتر میشوند و ثروتمندان، ثروتمندتر.


یلدا مبارک🍉


چالش کتابخوانی طاقچهچالش کتابخوانی طاقچه 1402
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید