بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله ناترازی برای کشور دارنده ذخایر غنی نفت و گازحقیقتا مایه شرم است.
قالب تحلیلی ما در مواجهه با این مسئله تعیین کنندهاست.
رویکرد غالب که سیاستگذار هم تحت تاثیر آن قرار میگیرد این است که ما قیمت را بالا ببریم تا مصرف کم شود. حال این سوال مطرح میشود که با افزایش قیمت مصرف چه کسی کم میشود؟
در جامعه ما قشری وجود دارد که چندین ماشین لوکس دارد، در خانهاش استخر روباز دارد، بالا و پایین شدن قیمت کالاهای اساسی را حتی حس هم نمیکند، به زبان اقتصاد تقاضای این قشر نسبت به قیمت کشش ناپذیر است.
در آنسوی جامعه ما قشری وجود که درگیر تامین حداقلیهای زندگی است، حدود ۵۰ مردم ما مصرف کالری زیر حد استاندارد دارند(زیر ۲۱۰۰ کالری در روز)برای جبران شکاف درآمد و هزینه مجبور است مسافرکشی هم بکند طبق دادههای مرکز آمار حدود ۲ میلیون نفر در ۴ دهک پایین جامعه جزو پرمصرفترینها در بنزین هستند(ماهانه بیش از ۲۰۰ لیتر مصرف بنزین دارد) پر واضح است که او دارد از راه مسافرکشی و کار در تاکسی اینترنتی معاش خانوادهاش را تامین میکند اگر میانگین خانوادهها را چهار نفر بگیریم یعنی حدود ۸ میلیون نفر در فشار سرسامآور معیشتی قرار میگیرند چون آنها هم نمیتواند مصرفشان را کاهش دهند.
از طرف دیگر جمعیت شهرهای اطرف تهران که مجبورند به خاطر عدم وجود سیستم حمل و نقل سریع و سیر شهری با خودرو شخصی برای کار به تهران بیایند حدود ۶ میلیون نفر است(اختلاف جمعیت روز و شب تهران) پس او هم مجبور است که همچنان بنزین مصرف کند.
موضوع دیگر این که ۴۰ درصد مصرف بنزین را ماشینهای غیرسواری دارند یعنی سیستم حمل و نقل کالا هم تحت تاثیر قرار میگیرد که یک اثر زنجیرهای در تورم کالاهای اساسی خواهد داشت.
طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس هر ۱۰ درصد افزایش قیمت بنزین ۱.۵ واحد درصد افزایش تورم ایجاد میکند.
ابزار عددی در شرایط کنونی کارآمد نیست و موجب بحران اجتماعی میشود.
باید از گذشته درس گرفت، اتفاقاتی که در آبان ۹۸ شکل گرفت پیام تضعیف سرمایه اجتماعی را برای دشمن مخابره کرد که موجب ترور حاج قاسم سلیمانی شد. اگر از گذشته درس نگیریم بحرانهایی مانند جنگ خیابانی، اغتشاشات، حضور تروریستها و بحران سیاسی امنیتی را به علت کاهش مشارکت در انتخابات باید داشته باشیم.
عزیزتر از حاج قاسمها را از ما میگیرند اگر از گذشته درس نگیریم.
دلایل مصرف بالای بنزین در کشور:خودرو فرسوده، پرمصرف بودن ذاتی خودرو ایرانی،سبد سوختی محدود شده کشور به بنزین، فرسودگی جادهها، عدم وجود سیستم توسعهیافته حمل و نقل عمومی، مکانیزم حمل نقل جادهای(در صورت ریلی شدن حمل و نقل کشور ۹۰ درصد کاهش مصرف گازوئیل حواهیم داشت) ،تراکم شهری بالا به خاطر توسعه عمودی.
مسائلی که ناشی از توسعهنایافتگی است را نمیتوان با فاکتور قیمتی حل کرد، حل مسائل اقتصاد ایران در گرو نگاه به مسائل از منظر جامعهشناسی اقتصادی و توسعه اقتصادی است و نه صرفا اقتصاد خرد و سیاست گذاری با ابزار عددی.