ویرگول
ورودثبت نام
برزو نصیریان
برزو نصیریان
خواندن ۱۱ دقیقه·۹ ماه پیش

تطور فرهنگی انسان 1


یکی از اصلی ترین سوالات در بررسی نحوه تطور فرهنگی انسان این است که بدانیم از نظر ادیان ابراهیمی، انسان، این مخلوق عجیب و فوق العاده از کجا پدیده آمده ؟ چه کسی او را آفریده است؟ و چگونه و از چه خلق شده است؟ و پس از دریافت پاسخ این سوال به این موضوع بپردازیم که این موجود از نظر اجتماعی و فرهنگی در چه بستری و در چه مراحلی تطور یافته است و آیا این تطور جهتمند بوده(تکامل) و یا غیر جهتمند بوده است؟

در پاسخ به این سوال، بر اساس بررسی متون سه گانه ادیان ابراهیمی، در یک نگاه اجمالی میتوان گفت که انسان موجودی است که بصورت خاص و با استفاده از قدرت غیرقابل سنجش و مطلق آنچه در این ادیان با نام های متفاوت و مفهومی یکسان از او نام برده شده است(الله، یهوه، پدر و ......) که همه آنها همان واژه خداوند را به ذهن متبادر میسازد، بصورت دفعتا و ناگهانی و بر اساس خواست او، خلق شده و زمینه نیز برای رشد و تکثیر و پراکندگی او آماده شده است. روایت کتاب مقدس( عهد قدیم و جدید) به آفرینش انسان از خاک و دمیدن روح حیات از طرف خدا تأکید میکنند. در قرآن نیز آیات زیادی وجود دارد که بر آفرینش انسان از خاک صحّه میگذارند. داستان آفرینش در اسلام بصورتی پراکنده میان آیات متعدد قرآنی مطرح گردیده‌است. خطوط اصلی داستان شباهت‌های زیادی با نسخه معادل یهودی/ مسیحی آن دارد. در اسلام، یهودیّت و مسیحیّت، بنا بر نظر این ادیان، انسان محیط روح الهی است. روح هدیه ای است که خداوند هنگام آفرینش نخستین انسان در او میدمد.

پیش از پرداختن به تورات یادآوری این نکته ضروری می نماید که سنت یهودی ـ مـسیحی بـرآن بـوده است که کتاب‌های‌ این‌ مجموعه‌ را اشخاص برجسته شناخته‌شده‌ای در زمانی نزدیک به یک هزاره نـگاشته‌اند. بـرای مثال، گفته می‌شود‌ تورات‌ همان کتابی است که خداوند به موسی(ع) داد و کتاب‌های یـوشع، داوران، سـموئیل‌ و پادشـاهان‌ را‌ انبیای بزرگی چون یوشع، سموئیل و ارمیا نگاشته‌اند؛ درحالیکه نقادان قدیم و جدید زمان نـگارش‌ ایـن‌ کتاب‌ها‌ را پس از اسارت بابلی، در قرن ششم قبل از میلاد، می‌دانند‌ و این‌ زمان قرن‌ها پس از کسانی اسـت کـه سـنت یهودی ـ مسیحی این کتاب‌ها را به آنان نسبت‌ می‌دهد‌. این موضوع در مدخل مربوط به هر کتاب در مجموعه دیکشنری بین المللی جدید تورات مورد بحث واقع شده است. (Douglas, J.D Tenney, Merrill Chapin, 1987)اگر انتساب این کتاب‌ها به افراد مـورد ادعـای سنت زیر سؤال برود‌، این‌ کتاب‌ها همانند دیگر کتاب‌های بشری بوده و درنـتیجه‌، داستان های ذکر شده در باب خلقت جهان و انسان، مانند دیگر محتویات این متون‌ زیر‌ سؤال می‌رود. حتی کسانی از یهودیان مـدعی‌اند‌ که‌ کتاب تورات‌، بعد‌ از‌ اسارت بابلی و به دست کسانی نوشته‌ شد‌ کـه بـه اسارت رفته و بازگشته بودند و در واقع، این کتاب مطابق آرزوها‌ و آرمان‌های‌ سرکوفته آنان نگاشته شده است. (Neusner, 1993, pp. 315-313)

بسیاری از اندیشمندان معتقدند که تقریر توراتی که اکنون در دسترس قرار دارد، در طول یک بازه زمانی تقریبا هزار ساله از مرگ حضرت موسی و بدست شیوخ یهود، انجام شده است و البته بخش بزرگی از این متن در دوره اسارت بابلی و تحت تاثیر فرهنگ های محیط بر این جغرافیا، یعنی فرهنگ ایرانی، آشوری، بابلی و سایر تمدن های این حوزه گردآوری و مکتوب شده است و به همین دلیل محققان در موارد بسیاری همسانی های غیرقابل انکاری در این متن و اسطوره های فرهنگ های مذکور یافته اند.

از آفرینش آدم در عهد عتیق دوبار و به دو بیان سخن رفته است: یک بار در باب اول سفر پیدایش و بار دیگر در بابهای دوم تا پنجم آن، و تحقیقات در متون کتاب مقدس نشان داده است که سرچشمه آن‌ها دو روایت مختلف بوده است. در فصل دوم سفر تکوین شماره ۷ - ۲۵ -و در بخش دوم سـفر پیـدایش. اساس نظریاتی که در انجیلها و سایر بخشهای کتاب عهد جدید درباره آدم دیده می‌شود، کلاً همان مطالبی است که در چند باب اول سفر پیدایش درباره خلقت آدم، آمده است (دانش نامه بزرگ اسلامی(آدم قسمت مسیحیت), ص. 134) انجيل هم به مانند قرآن آفرينش انسان را تجلي رحمت خداوند مي‌داند و او را"شبيه خداوند"و به تعبير قرآن خليفه و جانشين خدا مي‌داند. در كتاب عهد عتيق (تورات) مي‌گويد: «او"آدم"در صورت حي آفريده شد. » (تورات س. پ.) (افسس, ص. 22-25)، به تفسير پولس، انسان در قدوسيت و عدالت مانند او، خلق گرديد. (افسس, ص. 22-25)، به گفته پولس، آدم شبیه و نمونه مسیح آینده است (پولس نامه به رومیان, ص. 14)

قرآن در ۳۰ آیه از خلقت انسان سخن گفته است. در مورد تمام این ایات در متن بحث شده و در اینجا جهت احتراز از اطناب کلام، مجددا ذکر نمی شوند. سوره های مبارکه غافر، فاطر، روم، حج، کهف، انعام، حجر صافات، اسرا، اعراف، مومنون، حشر، الرحمن، انسان(دهر)، یس، عنکبوت، عبس، و البته سوره مبارکه بقره حاوی چنین پیام هایی هستند. در این آیات در برخی انسان را ازخاک و یا گل پخته و در بعضی ازگل خشکیده. گاهی نیز از منی و آب لجن و نطفه می‌داند و خلقت انسان بعنوان بهترین مخلوق خدا عنوان شده است. انسان شاهکارخلقت خدا است و خدا بخاطر آفرینش انسان بخود تبریک گفته است: فتبارک الله احسن الخالقین. (قرآن کریم سوره مومنون, ص. 14)

قرآن بصورت مستقیم و به تصریح به مقوله آفرینش و خلقت، موجودات و نخستین «آدم »، بعنوان نوع انسان پرداخته است: «اذْ قال ربّک للملائکةِ إنّی جاعلٌ فی الارض خلیفة ...» (قرآن کریم سوره بقره, ص. 30)

با توجه به متن قرآن و ظواهر آیات، شكى وجود ندارد كه از دیدگاه قرآن نسل كنونى بشر، به یك فرد به نام آدم مى رسد كه خدا او را از خاك آفرید و از روح خود بر او دمید. تكامل نوع انسان از انواع دیگر حیوانات مانند میمون، مورد قبول متن قرآن و ظواهر آیات نیست و البته مى دانیم كه این نظریه از سوى بعضى از دانشمندان علوم طبیعى نیز رد شده و فسیلها و اسنادى یافته اند كه مخالف با این فرضیه است. (دائره المعارف طهور, بدون تاريخ)لذا میتوان نتیجه گرفت که ادیان سامی در مقوله این که انسان مستقیما آفریده خداست و بصورت دفعتا خلق شده و پس از آن نیز تغییری نکرده است، همنظر بوده و بر این موضوع اصرار نیز دارند.

برای پاسخ به این پرسش که انسان چگونه و از چه خلق شده است، مروری تیتروار و مختصر بر اسناد و مستندات ارائه شده در بستر اساطیر آفرینش، در این بخش ارائه میشود. هرچند ممکن است احساس شود مطالب تکراری هستند، ولی به نظر برای تکمیل بحث در این بخش ضروری مینماید:

در طبقه‌بندی اساطیر اقوام مختلف، اسطورهء آفـرینش جـای‌‌ ویژه‌ای‌ دارد. تقریبا می‌توان پذیرفت که هر‌ ملتی اسطوره‌هایی دارد و اسطورهء‌ آفرینش‌ مهم‌ترین آنـهاست. پیـدایش داستان خلقت‌ به‌ رؤیاهای جمعی بشر بـرای وصـل کـردن‌ خود به موطن غریب خویش( nostalgia )و اتصال‌ بـه‌ نـقطهء آغازین‌ برمی‌گردد. در میان‌ اقوام‌ ابتدایی‌ و بسیاری از قبایل‌ کوچک‌ در افریقا و استرالیا که‌ از‌ آن‌ها چـندان اثـری برجا نمانده، معمولا یکی از مـعدود یـادگارهای‌ باقیماندهء آنـها، اسـطوره‌های مـربوط‌ به‌ آفرینش جهان و انسان است. ایـن خـود‌ دلیلی‌ براستواری قصهء‌ خلقت‌ در‌ میان اساطیر می‌باشد. (فضلی نژاد, نگاهی تطبیقی به اسطوره های آفرینش و قصۀ آدم, 1381)

پویش چنین موضوعی در اساطیر ما را به وجوه مشترکی راهنمایی میکند که خبر از خلقت ناگهانی و کامل انسان توسط خدایان میدهند. (Womack, 2005)با وجود نبود پشتوانه تاریخی، چنین اسطوره‌هایی در میان اعضای یک جامعه به عنوان حقایقی والا در نظر گرفته می‌شوند (Kimball, 2008)

اساطیر ملل مختلف سه منشأ برای پیدایش انسان قائل هستند‌ که‌‌ عبارتند از:1 - پیدایش انسان از خاک،2-پیدایش انسان از گیاه 3-پیدایش انسان‌ از نسل خدایان و آنچه شیوع بیشتری دارد، پیـدایش انـسان از خاک است‌. (رضایی, اساطیر پیدایش انسان, 1383)ساموئل هـنری‌ هـوک‌ می‌نویسد‌: «در‌ هیچ‌کدام از اسطوره‌های‌ کهن‌‌ آفرینش، به مفهوم آفرینش از هیچ برنمی‌خوریم. در همهء مـوارد، آفـرینش به نظم درآوردن آن حالت‌ از‌ آشفتگی‌ اسـت کـه از آغـاز وجود داشته اسـت‌» (هنری هوک, 1372, ص. 29)

در پاره‌ای‌ از اساطیر توجه چندانی به آفرینش انسان نکرده‌اند و یا نسل‌ انسان را ادامه نسل خدیان دانسته‌اند؛ یعنی انسان همانند دیگر ایزدان‌ است، با ایـن تـفاوت که انسان به دلایلی‌ به‌ زمین‌ آمده و در اینجا زیست‌ می‌کند. در برخی اساطیر، انسان ادامه نسل خدایان است که بنا به دلایلی به زمین می آیند و نسل انسان از پیوند آنها زیاد می شود. رد پای این اسطوره ها را تقریبا در فرهنگ تمامی ملل جهان میتوان پی گرفت. مانند خلقت در اساطیر ژاپن، کیش مانوی، عقاید بومیان آمریکا، اساطیر بابلی، اساطیر یونان، مصر باستان، ماسائی‌های کنیا، مردمان«یوروبا»از قـبایل‌ آفـریقا، مردمان سودان، مردمان بوشنگو (Bushongo)و طوایف وابـسته‌ کـنگو، اسـطوره‌های آمـریکای مرکزی و مکزیک، اقوام سرخ پوست آمریکا (دو قوم ذونی و مایا)، قوم‌ میشتک از قبایل بومی آمریکا، اساطیر چینی، اساطیر آریـایی هـند، اساطیر اسکاندیناوی، اسکیموها، بومیان جنوب‌ شرقی‌ استرالیا‌ و ساکنان‌ کرانه‌های رودخانهء مورای‌( Murray )

نمونه تـلفیق اسطوره‌ با نظام جدید تفکر انسان را مـی‌توان در اسطوره‌ آفرینش بابلی، اساطیر زرتشتی‌ در‌ پیـدایش‌ کـیومرث و خلقت انسان، اسطوره‌های چینی، اساطیر، توتون‌ها‌ و ژرمن‌های‌ اروپایی یافت. آرتور‌ کریستن‌ سن‌ چنین بیان مـی‌کند: «در نـظر مـلت‌های قـدیم شـرق، انسان معمول از گـل سـاخته شده‌ است‌؛ در‌ مصر، «ارورو» بابلیان‌، آفرینش‌ انـسان در سـفر تـکوین. پان گـو خـدای چینی، و البته کـیومرث‌ لقب‌ گلشاه‌(که‌ به صورت هزوارش آرامی طینا آمده است)» (کریستین سن, 1363)

شباهت ها و اشتراکات زیادی در نحوه تبیین چگونگی آفرینش در اسطوره های ملل بچشم میخورد که نشان دهنده اشتراک در زمینه فرهنگی زایش این ایده ها میتواند باشد. مثلا حکایت دمیدن روح خدا یا خدایان در پیکر آدمی در برخی اسطوره های یونان، پس از ساخته شدن انسان از گل رس به فرمان زئوس، او درآن روح زندگی میدمد. مردم نیجریه بر این باورند که نخستین انسانها در آسمان آفریده شده و از آنجا به زمین گسیل شده اند. بخشی از آفرینش انسان از خاک، کار خدای بزرگ است و دمیدن روح در او کار خدای یکتا میباشد. این روایت هم شبیه روایت خلقت انسان در اسلام میباشد. و بـعید نـیست‌ کـه‌‌ مقتبس از مسلمانان باشد. (پاریندر, 1374, ص. 26)

در یکی از اساطیر چینی پان گو، خدای نخستین، تندیس مرد و زنی را از گل پیمانه میزند و سپس عنصر یانگ ( آسمان) و یین(زمین) را در آن میدمد یا ایزد بانوی مادر، مشتی از گل رس بستر رودخانه بر داشته و آن را به شکل آدمیانی کوچک درآورده و بعداً در آنها روح میدمد. در اسـطورهء بومیان جنوب‌ شرقی‌ استرالیا‌ و ساکنان‌ کرانه‌های رودخانهء مورای‌(Murray)، آفرینندهء در بینی و دهان مجسمه‌ها دمید تا انسان‌ها آفـریده شـدند. (رضی, 1341, ص. 923-926)

این مورد تشابهی به آفرینش انسان توسط خدا به صورت خود در کتاب مقدّس دارد. همچنین حدیثی نقل شده بدین مضمون: خداوند انسان را به شکل خود آفرید. (Mair, 1990) بر اساس اسطوره مردم«یوروبا»از قـبایل‌ آفـریقا، که نخستین انسان‌ها در آسمان آفـرینده شـدند و خدا آنـان را بـه زمـین فرستاد. این اسطوره تا اینجا شباهت زیادی‌ به داستان خلقت در روایات اسلامی دارد. (پاریندر, 1374, ص. 65) البته جئوفری‌ پاریندر معتقد است که«بررسی‌های انجام شده‌ گویای آن‌ است‌ که‌ قبایل شیلوک از مسیحیت و اسلام متأثر نیستند و این‌ اسطوره نیز متأثر از کتاب مـقدس‌[و قـرآن‌]نیست‌». (پاریندر, 1374, ص. 63)

مبداء مشترک آفرینش انسان از زمین، میتواند زائیده برداشت ها و تصورات انسان های اولیه از مشاهده رویش گیاهان از خاک و نیز قوانین مربوط به تدفین و بازگشت به خاک باشد. این موضوع که اساطیر اولیه بجا مانده، در اغلب موارد اشاره دارند که آفرینش بدست یک خالق و آفریننده بزرگ و از خاک زمین خلق شده است و حتی در مواردی که او را از منشاء گیاهی میدانند، نیز باز از خاک سربر می آورد، شاید بتواند اینگونه استدلال شود که انسان تا قبل از انقلاب کشاورزی و آموختن اینکه دانه ای که خود در دل خاک میگذارد، خواهد روئید، و تغییر نقش انسان در طبیعت از یک موجود مفعول مصرف کننده صرف، به یک موجود فعال تاثیرگذار، این پندار را که روئیدن دانه از خاک، حاصل خواست مستقیم و عمل تاثیرگذار خدایان است، به ذهن متبادر میکند و او را اینگونه به تخیل وامی دارد که هر آنچه او بر زمین مشاهده میکند، حتی خودش نیز ساخته مستقیم دست خدایان است.

اگر بتوان به منشاء و تاریخ شکل گیری اسطوره های ملل پی برد، و اگر قدمت اسطوره های مربوط به رویش های گیاهی قدیم تر از ساخته شدن مستقیم انسان با خاک و بدست خالق باشد. زمینه و بستر این فرضیه میتواند همان میزان مفعولیت و فاعلیت انسان در تاثیر بر محیط اطرافش باشد. انسان کم کم به برتری جهان حیوانی بر جهان نباتی پی برده و می بیند قابلیت های حیوانات در جابجایی، تحرک، تولید مثل و میزان اثرگذاری بیشتر از نباتات ساکن و میرایی است که هر پاییز میمیرند و هر بهار زنده میشوند، در حالیکه جانوران، فقط یکبار زاده میشوند و در طول چرخه حیات خود عمری طولانی تر از گیاهان دارند، لذا در نوع خلقت دچار تردید شده و به سمتی میرود که خلقت خودش را مستقیم تر از گیاهان و بدست خالق بزرگ ببیند و یا بفرمان او و بدست سایر خدایان رده های میانی یا پایئن تر. و اگر همانطور که برخی از محققین مثل آرتور کریستین سن نوشته اند، مبداء آنچه او داستان های تورات می نامد، باورهای قدیم تر ادیان ایرانی و اسطوره های میان رودان باشد، میتوان اندیشید که داستان خلقت انسان از خاک در ادیان سامی، منشاء بسیار قدیمی تری از تصوری داشته باشد که ما از خلقت داریم. البته این موضوع با باورها و دست آوردهای علمی که مبتنی بر روند تکامل است تفاوت دارد که در اینجا موضوع بحث ما نیست. نکته مهمی که در این نوع نگاه بدست می آید، تفاوتی است که انسان ابتدائی در اساطیر، بین کالبد و روح قائل است. در بسیاری از اساطیر، انسان حاصل دمیدن روح خدا یا خدایان در کالبد انسانی است که به شکل مجسمه از خاک، گل و یا چوب ساخته شده اند. این برداشت از تمایل شدید آدمیان به پیوند با آسمان و خویشاوندی با خدایان حکایت دارد.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید