یکی از شاخصهای توسعه یافتگی جوامع، نرخ سرانه دستیابی به منابع اطلاعاتی و مطالعاتی افراد آن جامعه است. به گونهای که جهان امروزی را جهان اطلاعات میخوانند و از آن به جامعه شبکه ای نیز یاد میکنند. جامعه شبکهای موجب از میان رفتن فاصلههای مکانی و زمانی شده است. ویژگی بارز جامعهی شبکهای، استفاده از اطلاعات و دستیابی به آنهاست. جست و جو، مطالعه و پژوهش در جامعهی شبکهای به شیوههای مختلف(مکتوب، شفاهی دیداری- شنیداری)و به صورت ترکیبی انجام میگیرد.
در قرن حاضر، با وجود گسترش رسانههای جمعی و بهرهگیری از رایانه و اینترنت، مطالعه و کتابخوانی هنوز اهمیت خود را نه تنها حفظ کرده است، بلکه شاهد افزایش شمارگان کتابهای چاپ شده، افزایش متقاضیان عضویت در کتابخانهها و پر رونق شدن بازار کتاب فروشان در سطح جهان هستیم. علل این امر را باید در افزایش تعداد داوطلبان ورود به دانشگاهها، علاقهمندی عموم مردم به کسب دانش و مهارتها، درک تاثیر مطالعه در زندگی اجتماعی و نقش آن در گسترش روح خلاقیت، نوآوری ابتکارات جست و جو کرد. خلاصه اینکه مطالعه، موجب رشد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی افراد میشود.
هزاره سوم، عصر خرد و دانایی و زمان ما، عصر ارتباطات است. وسایل ارتباطی و تکنولوژی پیشرفته ارتباطات، جهان را چنان کوچک کرده که مک لوهان، جامعهشناس معروف، نام دهکده جهانی بر ان نهاده است. انان که در این دنیای پیچیده، از اطلاعات بیشتری برخوردارند و از امکانات و وسایل ارتباطی پیشرفتهتری بهره میگیرند، در انجام وظایف خویش موفقترند. به بیان دیگر، آنان که بیشتر اطلاع دارند و بیشتر میدانند تواناترند.
آموزش عادت به مطالعه، در جریان جامعهپذیری کودکان و نوجوانان، میتواند تاثیری قطعی روی تحولات جامعه داشته باشد و اصلاحات و نوسازی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را به ارمغان آورد
متاسفانه با گسترش چشمگیر فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی هر زمان و دوره ای شاهد کاهش سرانه مطالعاتی کتاب در جوامع در حال توسعه ای چون ایران بویژه در میان کودکان و نوجوانان هستیم. اینترنت و قابلیت ها و امکانات نرم افزاری جدید آن بویژه در سال های اخیر فراگیر شدن شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک، تلگرام و …. ذائقه بسیاری از کاربران ایرانی را تغییر داده و آنان را به ریزه خوانی و پراکنده خوانی سطحی و نامنسجم در گروه و کانال های مختلف سوق داده است؛ تا جایی که این نگرانی در مسئولان و متولیان فرهنگ به این سئوال ختم شده که آیا در سبد فرهنگی خانواده ها در سال های آتی کتاب جایگاهی خواهد داشت! از این رو فرهنگ دوستان و متولیان امور فرهنگی در سالیان اخیر به طور جدی در اندیشه یافتن راه های ترغیب بخشِ و تشویقی نسل نو- که بخش زیادی از اوقات خود را در فضای مجازی صرف می کنند- به سوی این یار قدمی و مهربان چاره جویی می کنند تا در زمینه چگونگی هدایت بخشی و نهادینه کردن هر چه مطلوب تر فرهنگ کتابخوانی در اقشار مختلف جامعه، بویژه کودکان و نوجوانان به وظیفه و رسالت خود عمل کرده باشند.
کتابخوانی برآیندی از مجموعه عوامل است. این عوامل به طور عمده شامل خانواده فرد، مدرسه و محیط آموزشی است. برای بررسی عوامل ذکر شده، لازم است در زمان کوکی به نقش خانواده دقت کنیم. محیط خانوادگی، اولین محیط تربیتی است و ارتباط اعضای خانواده با مقوله فرهنگ و کتاب، نقش به سزایی در نوع برخورد فرد با کتاب بازی میکند. جامعهشناسان آموزش و پرورش، معتقدند تربیتی که فرد در خانواده میپذیرد، از نوع تربیت غیر رسمی است که تاثیر شگرفی بر تربیت رسمی وی خواهد گذاشت. آن چه کودک در دوران قبل از مدرسه در خانواده میآموزد، به گونهای بر روح و روان وی نقش میبندد که تا آخر عمر باقی خواهد ماند و نحوه برخورد و ی را با مسائل گوناگون اجتماعی و آموزشی تحت تاثیر قرار خواهد داد. اولین آشنایی کودک با کتاب، در خانواده محیط خانواده انجام میگیرد.
باید توجه داشت که برنامهریزی برای توسعه کتابخوانی باید از خانواده شروع شود. در عامل خانواده، عوامل فرعی زیادی تاثیر گذارند که هر یک به نحوی مقوله مطالعه را تحت تاثیر قرار میدهند. این عوامل، شامل سطح سواد والدین، برخورد والدین و سایر اعضای خانواده با کتابخوانی، امکانات فرهنگی خانواده و شغل والدین است.
عامل دوم، خود فرد است. مطالعات روانشناسی نشان میدهد که افراد از جهات مختلف باهم متفاوت هستند. این تفاوتها موجب میشوند که نوع و میزان مطالعه در کتابخوانی در میان آنان، متفاوت و متنوع شود؛ به ویژه این که جلوهی تفاوتها در دوران بلوغ، بیشتر خود را نشان خواهد داد. در عامل فرد، عوامل فرعی فراوانی قابل بررسی است که هریک به نحوی بر نوع و میزان مطالعه وی تاثیر میگذارندن این عوامل چهارگانه عبارتند از: جنسیت، نیازها، علایق و وقت آزاد. سومین عامل تاثیرگذار بر کتابخوانی، محیط آموزشی آنان است.
در این عامل، عوامل فرعی بسیاری مانند مدیر مدرسه، معلمان، کتابخانه، کتابدار متخصص و فضای عمومی، همچنین برنامههای آموزشی مدرسه نقش دارد. به طور کلی شناخت زمینهها و عواملی که فرهنگ مطالعه و خواندن برآیندی از آنهاست، کمک میکند وضعیت موجود ترسیم شود و راههای روشنی پیش روی فرادستان و مسئولان کشور قرار گیرد تا بتوان راهکارهای بهبود کتابخوانی در میان کودکان و نوجوانان را به اجرا گذاشت.
بیان مسئله:
کتابخوانی از دیرباز یکی از صفات ویژگیهای اساسی جامعه ایرانی بوده است. ایرانیان از قدیم تا کنون، از علاقهمندان به علم، هنر و دفاع از کتاب و کتابخوانی بوده و از این لحاظ زبانزد خاص و عام بودهاند. ایرانیان، در ساختن تمدن و فرهنگ بشری از طریق تالیف و اشاعه علوم و دانش، نقش اساسی داشتهاند. اولین نفرموده خداوند یکتا به فرستادهاش، امر به «خواندن» است. کتاب و کتابخوانی در دین ما قداست دارد. تحقیقات در ایران امروز، نشان میدهد که محیطهای خانوادگی، اغلب غیرعلمی هستند و کتاب در آنها جایگاه واقعی خود را ندارد. خانواده و نوع برخورد اعضای آن با کتاب و مقوله فرهنگ، ارتباط مستقیمی با میزان مطالعه افراد دارد (فخرایی 1375). دانشاموزان علاقه چندانی به مطالعه ندارند و مطالعه را کمتر به عنوان یکی از مسائل اصلی خود احساس میکنند( حری 1351)
امروزه حتی در پرتو گسترش روزمره فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی، توسعه فرهنگی هر کشوری در گروی اهمیت دادن به کتاب و افزایش نرخ سرانه کتابخوانی است؛ بهطوریکه با وجود گسترش نفوذ و اثرگذاری فناوری های نوین ارتباطی، کتاب هنوز هم، جایگاه مهمی در سبد فرهنگی جوامع ایفا میکند؛ از اینروست که جوامع پیشرفته شتابنده به سوی جامعه اطلاعاتی، سرانه مطالعه بالاتری را به خود اختصاص داده اند. برای نمونه کشورهایی چون ژاپن، انگلستان و ایالات متحده آمریکا به ترتیب 90، 55 و 20 دقیقه از شبانه روز خود را به مطالعه اختصاص میدهند و این داده ها نشان میدهد که کتابخوانی، یک ویژگی ممتاز فرهنگی و به عبارت دیگر ویژگی رفتاری مردم این کشورهاست (شرا،1382، نقل به مضمون).
كل نظام اجتماعي را يك فرهنگ، فرايندي میداند كه دغدغة اصلي آن به اطلاعات و دانش معطوف است و حتي مناسبترين تصميمهاي سياسي در پرتو آن نوع از صورت ذهني از جهان شكل ميگيرد كه شخص تصميمگيرنده در ذهن خود دارد. به این ترتیب جامعه ای که عادت به کتابخوانی در آن نهادینه نشده، نمی تواند دانش درستی از وضع موجود داشته باشد و تصمیم های درستی بگیرد. به همین دلیل، اهمیت دستیابی به اطلاعات هر چه دقیق تر در جوامع پیشرفته به حدی است که یکی از اجزاء اصلی توسعه پایدار را می سازد. درواقع، یکی از الزامات توسعه پایدار در عصر انفجار اطلاعات شبکه ای هم، وجود نظامی کارآمد برای فراهم ساختن اطلاعات لازم در هر یک از حوزه های سیاسی، اقتصادی، تولیدی، فرهنگی و غیره است. اما کارآمدی این نظام اطلاعاتی نیازمند ارتباط مدام و تکامل یابنده زنجیره “کتاب، کتابخانه و کتابخوانی” است تا در سایه آن نویسندگان، ناشران، کتابخانه ها و خوانندگان، نقش خود را به درستی انجام دهند. از این رو، ملاحظه می شود که رفتار کتابخوانی، درواقع یک رفتار استراتژیک است که حیات جوامع به آن وابسته است( اجاق، 1393).
زمینههای آموزش و پرورش معمولاً غیرفعال است و به گونهای نیست که دانشآموز را به مطالعه تشویق کند. جامعه نیز استقبال قابل ملاحظهای از کتابخوانی ندارد و به این مقوله مهم فرهنگی، اهمیت چندانی (تحقیقات در این زمینه، حاکی از آن است که عوامل مختلف اجتماعی مانند رسانههای جمعی، کتابخانههای عمومی، فرهنگ عمومی جامعه و ... نقش بسیار مهمی در توسعه فرهنگ کتابخوانی در جامعه دارند (حری 1351؛1998buskist)
بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی”باندورا”، کتابخوانی نیز مانند سایر رفتارهای اجتماعی معلول یادگیری و تجربه بوده و افراد، کتابخوانی را از طریق نهادهای جامعه پذیری مانند خانواده، مدرسه، گروه همآل، و رسانه های گروهی آموخته و تجربه می کنند؛ لذا ترویج فرهنگ کتابخوانی باید از دوران کودکی و از طریق مهم ترین نهاد جامعه پذیری آغاز شود و باید کودک، کتابخوانی را در فرآیند جامعه پذیری اولیه از والدین خود بیاموزد و در زندگی روزمره بکار بندد. در مراحل بعد، سایر نهادهای جامعه پذیری مانند مدرسه، گروه همآل و رسانه های گروهی نیز باید در جهت تقویت رفتار کتابخوانی عمل کنند تا فرهنگ کتابخوانی در فرد نهادینه گردد. بدین ترتیب فرهنگ کتابخوانی باید از دوران کودکی و در خانواده و در روند جامعه پذیری اولیه آغاز شده و در مراحل بعدی زندگی کودک، در مدرسه، گروه همسآلان و از طریق رسانه های گروهی تقویت شود. همچنین فرهنگ کتابخوانی را از طریق “جامعه پذیری ثانویه” می توان در بین بزرگسالان ایجاد و تقویت کرد. در این خصوص، نظریات مربوطه به تقویت رفتار، از جمله تئوری “مبادله اجتماعی” «جرج هومنز» می تواند مورد استفاده قرار گیرد. بر اساس اصل اول تئوری مبادله اجتماعی هومنز، هر اندازه رفتاری بیشتر تقویت شود احتمال تکرار آن عمل افزایش خواهد یافت( صفا بخش، 1393).
آشنا کردن کودکان و نوجوانان با مطالعه و آموزش کتابخوانی، نیاز واقعی عصر ماست. باید مطالعه و کتابخوانی که ویژگی اساسی و حیاتی انسان متمدن آغاز قرن بیست و یکم است، در ذهن و روح دانشآموز دمیده شود تا آنان دریابند که برای زندگی موفقیت آخرین در عالیترین پیامهای اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی علمی را بر عهده دارد. کاهش مطالعه، به جامعهپذیر ناقص کودکان و نوجوانان ناشی از عدم مطالعه والدین و فرزندان و نداشتن درک صحیح از مسائل فرهنگی و اجتماعی و... به فاصله نسلها و مشکلات روانی و رفتاری و سرگشتگی نوجوانان میانجامد.
ضرورت ترغیب کودکان و نوجوانان به مطالعه و کتابخوانی، با عوامل زیر ارتباط محسوسی دارد:
v تنوع نیازهای فردی و اجتماعی
v تراکم و تنوع محتوای دروس در شاخهها و رشتههای مختلف تحصیلی
v توسعه روز افزون دانش و اطلاعات
v ایجاد زمینههای مناسب برای اوقات دانشآموزان، به منظور جلوگیری از بیکاری که عامل مهمی در شکلگیری ناهنجاریهای اجتماعی است
v تغییر نقش سازمانهای ـآموزش و پرورش، به عنوان نهادها تامین کننده نیازهای آموزشی و رشد ابعاد وجود آدمی
باید در نظر داشت که ما در عصری به سر میبریم که از یک سو، گسترش دانش و اطلاعات به صورت انفجاری رخ میدهد از سوی دیگر دستیابی به اطلاعات و جریان اطلاعات و ارتباطات، مرزها و محدودیتهای گذشته را در نور دیده است.
امروزه کتابخوانی به عنوان یکی از منابع مهم دستیابی به اطلاعات فقط عملی فردی نیست که به سبب علاقه و سلیقه شخصی یا اشخاص بتواند استمرار یابد، بلکه ضرورتهای اجتماعی، موقعیت تاریخی و فرهنگی جامعه، نیازهای نظام اجتماعی، علایق و انگیزههای فردی، امکانات و تواناییهای نظام و در اختیار بودن کتاب، عوامل تعیین کنندهای در کتابخوانی به شمار میروند. ترویج فرهنگ مطالعه، فقط راهی برای تامین اوقات فراغت نیست و چنین مقولهی مهمی را در بحث «سرگرمیها» نباید مورد مطالعه قرار داد، بلکه این امر باید پایه و بنیان استوار هر برنامهریزی اصولی، اجتماعی و توسعه ملی قلمداد شود. در جوامع سنتی و توسعه نیافته، به دلیل حاکمیت فرهنگ گفتاری بر نوشتاری، نرخ کتابخوانی پایین بوده است. در جوامع جدید، فرهنگ نوشتاری به دلیل امتیازات فراوانش، بر فرهنگ گفتاری برتری یافته است. فرهنگ گفتاری، از تعریف واقعیات و اعمالنظر انتقال دهندگان پیام مصون، نبوده است. کتاب دریچهای است به سوی جهان شگفتانگیز علم و معرفت و مطالعه راهی است بسیار ساده و عملی برای پرورش استعدادهای خداداد انسان و آموزش علوم و فنون که او را در مسیر رشد و تکامل راهنمایی کند. اگر بتوان مطالعه را در انسان به صورت «عادت» خود را نسبت به جهان هستی رشد و تعالی بخشد. باید توجه داشت که تبدیل این علاقه به عادت، باید از دوران طفولیت انسان شروع شود. یکی از عوامل برانگیزاننده در امر مطالعه، حس کنجکاوی است.
اگر مطالعه برای انسان به صورت وظیفه جلوهگر شود، رغبت به مطالعه هم کمتر میشود. درحالیکه با برانگیختن حس کنجکاوی، چه بسا شخص با حوصلهی فراوان آنرا پیگیری کند و به آن اهمیت دهد. عوامل مختلفی در امر کتاب و کتابخوانی و توسعه فرهنگ و مطالعه، در میان کودکان و نوجوانان ما دخیل هستند. برای این که بتوان راهکارهای عملی توسعه کتابخوانی در میان کودکان و نوجونان را شناخت و به کار برد، بایستی عوامل تاثیر گذار بر کتابخوانی و نقش هر کدام در این مقوله را شناخت و روشن نمود.
بعنوان نمونه در مطالعات انجام شده، راههای زیر در ایجاد مهارت مطالعه در کودکان و نوجوانان، بعنوان راههای نهادینه کردن علاقه به مطالعه در کودک و نوجوان موثر دانسته شده اند:
در محیط آموزشی، کتابخانه آموزشگاهی می تواند کمکم شایانی به مطالعه و کتابخوانی کند.
توسعه عادت به مطالعه و ایجاد لذت در دانشآموزان
در اختیار نهاد فرصتهایی برای استفاده از دانش و درک فهم
حمایت از همه دانشآموزان، در یادگیری و مهارتهای عملی برای ارزیابی و استفاده از اطلاعات
دستیابی آسان به منابع محلی، ملی و جهانی اطلاعات
سازماندهی فعالیتهای که ترغیب فرهنگی و آگاهی اجتماعی و حساسیت درباره کتابخوانی میانجامد
همکاری با دانشآموزان، والدین، معلمان و مدیران برای تحقق اهداف (papazoyloua 1999)
اما شگردهای عملی ترویج فرهنگ کتابخوانی در بین دانشآموزان، با استفاده از نتایج آموزشگاهی و چندین طرح تحقیقاتی و پایان نامههای مرتبط با بررسی عوامل ترغیب به مطالعه در ایران:
• ارائه دروس «شیوههای مطالعه» در سالهای اول راهنمایی
• استفاده یک روز در هفته درس انشا یا ادبیات در کتابخانه مدرسه
• معرفی تعدادی کتاب غیر درسی مرتبط با درس داده شده توسط معلمان در کلاس
• ارائه کار پژوهشی در کلاس و مدرسه مرتبط با موضوع دروس مختلف
• اهدای بن کتاب به عناوین مختلف به دانش آموز
• برگزاری نمایشگاههای کتاب، مسابقات کتابخوانی
• آشنا کردن والدین با فواید مطالعه غیر درسی دانشآموز
• کاهش حجم محتوای کتابهای درسی
• مسئله محور کردن محتوای کتابهای درسی
• به کارگیری کتابدار متخصص در کتابخانههای آموزشگاهی
•تعین ساختن محتوای کتابخانه بر مبنای نیاز کودکان و نوجوانان
• ساختن فضای مناسب مطالعه در مدرسه، خانه و...
• افزایش ساعات مورد استفاده دانشآموز در کتابخانههای آموزشگاهی
• ایجاد کتابخانههای شخصی در خانواده
• تلاش بیشتر رسانههای جمعی برای ترغیب به مطالعه با طراحی برنامههای آموزشی متعدد و مرتبط
با تکیه بر همین مطالعات پیشنهاداتی برای ترویج فرهنگ کتابخوانی به مسئولان فرهنگی کشور انجام شده است:
بنابراین برای ترویج فرهنگ کتابخوانی در کشور بویژه در نزد کودکان و نوجوانان در دو زمینه کلی می توان برنامه ریزی و سپس اقدام کرد:
– زمینه اول برنامه ریزی پایه و بنیادی است. در این خصوص باید از نهاد خانواده و مدرسه روی فکرکودکان کارکرد تا کتابخوانی تبدیل به یک نگرش روشن و شفاف بشود و سپس به صورت رفتار و در ادامه به شکل عادت در بیاید.
– برنامه ریزی برای اقدام های عملیاتی که می تواند دارای برد کوتاه مدت باشد و یا زمینه ساز گرایش به کتابخوانی به عنوان یک عمل شایسته شود. برای این منظور کارهای ترویجی متنوعی صورت می گیرد و عمده برنامه های ترویجی هم مربوط به این زمینه یا بخش است؛ لذا در ادامه به برخی از پیشنهادات ترغیب گر و ترویجی کتابخوانی که در زمان کوتاهی قابلیت نهادینه شدن دارد اشاره می گردد.
• درگیر کردن خانواده ها با موضوع کتابخوانی. مثل هر رویه تربیتی دیگر، چنانچه کتابخوانی از خانواده آغاز شود می تواند اثر ماندگار و مطلوبی داشته باشد. طرح عضویت خانوادگی درکتابخانه ها را می توان بدین شکل اجرا کرد.
• شناخت علایق فردی نوجوانان در هر جامعه به انحای گوناگون بویژه با بهره گیری از شبکه های اجتماعی، معرفی یا در اختیار گذاشتن کتاب هایی با حجم کم(همچون کتاب های جیبی یا کتاب های الکترونیکی) و نیز دارای متون روان و جذاب از طریق نهاد های فرهنگی و تولید کنندگان محتوا؛
• اهدای کتاب های مناسب به اقشار اجتماعی در مناسبت ها و از طریق مراکز از پیش طراحی شده با همکاری نهادهای مردمی؛
• دسترس پذیر کردن منابع مطالعاتی از جمله کتاب از طریق بهره گیری از فضاهای عمومی، خواندن بخش هایی از آثار برتر از طریق رسانه های همگانی بویژه رادیو و معرفی کتاب های خواندنی از طریق فضای مجازی و گروه های شبکه ای؛
• ایجاد تسهیلات دسترسی رایگان به کتاب های الکترونیکی متنی و صوتی و گسترش کتابخانه های الکترونیکی؛
• اهدای کتابهای برتر به شرکت کنندگان در همایش ها و جشنواره های فرهنگی؛
• برگزاری مسابقات کتابخوانی در نهادها و مراکز آموزشی پایه و سازمانی با اهدای جوائز ارزشمند؛
• فرهنگ سازی از طریق برنامه های کودکان و ساخت فیلم و سریال هایی که به طور غیر مستقیم به موضوع کتاب می پردازد؛
• بهره گیری از نقش گروه های مرجع بویژه هنرمندان و چهره های محبوب و دعوت از آنان برای معرفی کتاب (خواندن بخش هایی از آن در برنامه های پر بیننده)؛
• حمایت و تقدیر از پدید آورندگان اثر و افراد صاحب قلم و ارائه تسهیلاتی به آنان از جمله خدمات درمانی و رفاهی، بیمه بازنشستگی، وام و… ؛
• ایجاد و یا اختصاص فضاهای مطلوب و با نشاط برای مطالعه علاقمندان به کتابخوانی در محیط های آموزشی و بویژه عمومی همچون ترمینال های مسافر بری؛
• گنجاندن واحد درسی کتابخوانی در دوره های ابتدایی با تاکید بر آموزش شیوه های تند خوانی و خلاصه نویسی و اهمیت بیشتر قائل شدن برای آن پیش از درس انشاء ؛
• در دسترس قرار دادن و اختصاص سوبسید به کتاب های کودکان و نوجوانان؛
• در دسترس قرار دادن کتاب های جیبی و الکترونیکی در وسائط نقلیه شهری و بین شهری و گنجانده آنها در بسته های فرهنگی قابل ارائه در جشن ها و مناسبت ها؛
• ایجاد و گسترش کتابخانه های سیار در پارک ها و میادین و مراکز اجتماع و استقرار واحدهایی در مناطق محروم؛
• برپایی نمایشگاه های دائمی کتاب با ارائه تخفیف های ویژه یا اهدای بن کتاب به نهاد ها و مراکز آموزشی، مربیان پرورشی و پدید آورندگان آثار؛
• تهیه و اهدای سبدهای فرهنگی حاوی کتاب های کمک آموزشی و عمومی به دانش آموزان مدارس؛
• مطالعه سیاست های کتابخوانی تشویقی در کشور های دیگر و بازنگری و اجرای آنها با توجه به ملاحظات فرهنگی جامعه؛
• اختصاص بخشی از یارانه نقدی به بن های خرید کتاب؛
• ایجاد شبکه رادیو و تلویزیونی با محوریت کتاب و کتابخوانی به منظور معرفی مرتب آثار مکتوب با گزیش و خوانش بخش هایی از آنها؛
• سرمایه گذاری، تولید و توزیع گسترده نرم افزارهای صوتی(گویا) کتاب با بهره گیری از بخش خصوص و افراد مشهور و خوش صدا؛
• نکوداشت گسترده روز کتاب در محافل عمومی و معرفی کتابخوانان برتر؛
• کاهش محدودیت های نابجا در صدور مجوز نشر منابع؛
• ترویج فرهنگ نقد و بررسی آثار مکتوب در سطوح مختلف؛
• اهتمام صدا و سیما و نهادهای فرهنگی و آموزشی کشور به اختصاص اوقات بیشتری به موضوع کتاب و کتابخوانی؛
• استفاده از ظرفیت هنرهای نمایشی بویژه کارتن و انیمیشن برای کودکان؛
• تولید میان برنامه هایی با حضور نویسنده و چهره های محبوب و خواندن بخش هایی از کتاب های منتخب (ترجیحا به همراه پخش تصاویری مرتبط با موضوع)؛
نتیجه گیری:
مطالعه به عنوان یک مهارت اجتماعی، نردبان ترقی و تکامل هر ملت است. بین مطالعهی و رشد افراد در جوامع، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. به بیان دیگر، تنها راه پیشرفت هر فرد و جامعهای، ارزش قائل شدن برای کتاب و کتابخوانی است. مطالعه میتواند نقش موثری به شکل مستقیم و غیر مستقیم، در کاهش اثر آقات اجتماعی مثل اعتیاد داشته باشد. آموختن و یادگیری مهارتهای مطالعه، سبب میشود تا افراد از مطالعه لذت ببرند، اوقات فراغت خود را پر کنند و گامهای موثری در مسیر کمال بردارند که پیامدهای آن سلامت در رشد فرد و جامعه خواهد بود.
مطالعه ثمر بخش از دو عامل متاثر است: یکی علاقه نسبت به مطالب خواندنی و دیگر کاربرد ماهرانه فنون مطالعه که سبب میشود تا شخص به مطالعه که سبب میشود تا شخص به مطالعه بیشتر بپردازد. مطالعه بیشتر به بهتر شدن فنون کتابخوانی منجر میشود.
کاربرد فنون بهتر مطالعه را آسانتر، سریعتر و لذتبخشتر میسازد. در نتیجه، علاقهی خواننده نسبت به مطالعه افزایش مییابد. پس تا زمانی که فرد تمایل یا علاقه به ایجاد کاری نداشته باشد، نمیتواند برانگیخته شود. علاقه به مطالعه و کتابخوانی، دانش آموزان را به نوشتن و تفکر تشویق میکند.
بنابر تجربیات، کتابخانهها نیز عامل عمده ای در تشویق موفقیت آمیز عادت به مطالعه هستند. یک کتابخانهی غنی میتواند وسیلهای باشد که شخص با آن وسیله، قدم به دنیای کتاب بگذارد و از فضای آن بهرهگیرد. از جمله گامهای مهم در بهرهگیری بیشتر از کتابخانههای مدارس، برگزاری کلاسهای آموزشی روش مطالعه و بررسی عوامل بازدارنده مطالعه است.
کتابخوانی، انسان را در تعیین سرنوشت خود و جامعه خویش شریک میکند. حتی همنوع دوستی و خیرخواهی را بر میانگیزد، قوهی ابتکار و خلاقیت، روحیه آزادی خواهی و بزرگ منشی را تقویت میکند. کتاب، باید به نیازی از نیازهای دانشآموزان پاسخ دهد تا آنها به کتاب روی بیاورند.
کتاب میتواند وسایل تحقیق را به دانشآموزان اهدا کند، فرهنگ و هنر را گسترش دهد و سبب ارضای حس کنجکاوی آنها بشود انسان در ذات خود، موجودی کنجکاو است و گسترش کتابخوانی میتواند این حس را ارضا کند. نیاز به کتاب، به عنوان خوراک فکری، باید واقعاً درک شود. کتابخوانی باید وارد برنامه زندگی دانشآموزان شود و آنها احساس کنند که باید برنامهای برای این امر، در جریان زندگی روزمره خود داشته باشند.
دانشآموز برای شروع مطالعه، باید خود را از جهت روانی آماده کند. خویشتنداری، تقویت اراده، اعتماد به نفس و تمرکز حواس، مقدمات ضروری برای مطالعه و یادگیری هستند برای مطالعه باید برنامهریزی و در آن برنامه هدف، زمان و مقدار مطالب آموختنی را مشخص کرد. والدین و سایر اعضای خانواده میتوانند با برخوردهای مناسب نسبت به موضوع مطالعه، در ترویج کتابخوانی سهم عمدهای داشتهباشند. مثلاً در مواقع مختلف به فرزندان کتاب هدیه دهند و از ایجاد محدودیتهای خاص، برای مطالعه غیر درسی دانشآموزان بپرهیزند. وجود کتابخانههای شخصی در خانه نیز بسیار مفید خواهد بود.
تعاریف:
استراتژی: جهت حرکت و سمت و سو و دیدگاه های سازمان با توجه به شرایط محیطی. برنامه، الگوی رفتاری، پرسپکتیو، سیاست یا تصمیمی است که سمت و سوی حرکت سازمان را نشان میدهد.
دورنما: توصیفی از شرایط آینده سازمان در صورت بکارگیری استراتژی های تدوین شده و بکارگیری تمام نیروها و منابع سازمان، دور نمای موفقیت سازمان نامیده میشود.
من در این برنامه ریزی، بترتیب چشم انداز، رسالت، اهداف، راهبردها(نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها، تهدیدها) و در نهایت عناوین برنامه ها را مورد بحث، ارزیابی و سپس تعیین استراتژی قرار دادم.
1. چشم انداز:
چشم انداز دیدگاهی است که نسبت به میزان گسترش و تعمیق نیاز به مطالعه در آینده داریم. به منظور دستیابی به تحول مراحل زیر در راستای رسیدن به چشم انداز مطرح می گردد. برای تحقق اهداف و كسب موفقیت باید تصویر روشنی از آینده داشته باشیم. یعنی علاوه بر اینکه افق چشم انداز باید طولانی باشد در عین حال چشم انداز باید تصویری روشن ازآینده را نیز برای ما بیان نماید. چشم انداز، آینده واقع گرایانه، قابل تحقق و جذاب را برای کشور مدنظر قرار می دهد. و بیان صریح سرنوشتی است که باید بسوی آن حرکت کرد. چشم اندازی که در این برنامه مدنظر است، تعمیق و گسترش احساس نیاز به مطالعه و ارزشمندی دانایی است، برای رسیدن به اهداف در زندگی اجتماعی.
در این مسیر باید به چهار وظیفه اساسی توجه نمود:
الف) خلق چشم انداز Creating a vision
ب) تبیین چشم انداز Communicating the vision
ج) الگوسازی چشم انداز Modeling the vision
د) ایجاد تعهد نسبت به چشم انداز Building Commitment to the Vision
2. رسالت:
«رسالت» که از آن با عناوینی چون مأموریت، فلسفة وجودی، اهداف بنیادین و یا مقصود اصلی نیز یاد می شود، عبارت است از فلسفة وجودی و یا نقشی که یک مجموعه در قبال جامعة خود، بر عهده گرفته تا با ایفای آن و ارائه خدمات مورد نظر، نیازهایی از جامعه را برآورده سازد. به عبارت دیگر می توان گفت، مأموریت یک بیان کلّی از نیّت مجموعه می باشد که با استفاده از نقطه نظرات مدیران ارشد آن مجموعه، تعریف و تصریح شده و در قالب «بیانیة مأموریت» مجموعه، ارائه می گردد. بیانیة مأموریت را گاهی گزارة اعتقادات، بیان فلسفه، بیان باورها و بیان اصول مجموعه نیز می نامند. براساس الگوهای مدیریت و برنامه ریزی استرتژیک، پیش از تدوین استراتژی ها، باید مأموریت مجموعه را به شیوه ای روشن تهیه کرد.
تدوین مأموریت: مأموریت (Mission) به معنی فلسفه وجودی و چرایی وجود می باشد. به این معنی که چرا این نیاز بوجود آمده است. منظور از فلسفه وجودی طرح یعنی اینکه چرا این نیاز در این زمینه بوجود آمده است. بطور کلی فلسفه وجودی باید بصورت کلی بیان شود و نباید فلسفه وجودی را طوری انتخاب کرد که در یک زمان، فلسفه وجودی به پایان برسد و از بین برود. مأموریت متأثر از چشم انداز (Vision) یا بینش است. چشم انداز نیز می تواند متأثر از تحصیلات، تجربیات، مطالعات، تربیت خانوادگی، نیاز جامعه، تقاضاهای محیطی و... باشد. چشم اندازها در واقع مأموریت را میسازند. مأموریت باید تا حد امکان بصورت کلی باشد و اهداف کلی را بیان نماید اما این کلی بودن نباید بگونه ای باشد که بی محتوا بوده بلکه باید جهت دهنده باشد.
در این برنامه ماموریتی که تعریف شده است، ایجاد فضای پایدار و پیش رونده در مسیر افزایش اگاهی و علاقه نوجوانان به مطالعه کردن و دانایی است. در یک جمله کوتاه ماموریت در این برنامه استراتژیک، باورمندکردن این جمله است«دانایی، توانایی است»
3. اهداف:
اهداف معمولا در سه گروه کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت طراحی میشوند، اهداف کوتاه مدت اهداف فرعی و مقدماتی هستند، اهداف میان مدت معمولا بستر ساز دستیابی و حصول اهداف درازمدت محسوب میشوند.
در این برنامه استراتژیک، هدف اصلی تعمیق مفهوم «دانایی توانایی است» در نظر گرفته شده است. اهداف میان مدت شامل افزایش میانگین سرانه مطالعه نوجوانان به سطح قابل قبول و مطلوب از یک سو و توسعه فرهنگی که این ذهنیت را که سرمایه اصلی در جامعه برای زندگی داشتن پدر پولدار، پارتی موثر و شانس و اقبال است را با فرهنگ درونزا بودن خوشبختی و لذت از تلاش برای رسیدن به هدف و خودباوری ذاتی، جایگزین کند. که البته این خود نیازمند اصلاح ساختار بروکراتیک جامعه از یک سو و تعالی معنوی زندگی از سویی دیگر است.
اهداف کوتاه مدت که متاسفانه در کشور ما بیشتر از حد تاثیرگذاری بها یافته اند عبارتند از: ترویج کتابخوانی در مدارس، توسعه کتابخانه ها، سهولت دسترسی به کتاب، برگزاری مسابقه های رقابتی برای تهییج و ترویج و استفاده از تلویزیون بر علیه تلویزیون است. یعنی رسانه باید صرف وقت در کتاب خانه و کتاب خواندن را ارزشمند تر از تماشای برنامه های تلویزیون تبلیغ کند.
4. راهبردها:
در تعریف راهبردها و تبیین استراتژی میتوان فرد یا جامعه را شاخص مورد ارزیابی در نظر گرفت. که البته به نوع نگاه برنامه ریز یا برنامه ریزان در مورد فردگرایی یا جمع گرایی بستگی دارد. در محیطی که سوسیالیسم حاکم باشد، شاخص ارزیابی جامعه است و در محیطی که اومانیسم فردگرایانه حاکم باشد، طبعا سنگ بنا فرد محسوب میشود. در دیدگاه اسلام فرد در عین محور بودن، در راستای حرکت تاریخی جامعه(امت) تعریف میشود. لذا انتخاب متدولوژِی برنامه بسیار سخت و چالش برانگیز است. از سویی علما و فلاسفه اسلامی اعتقاد دارند که انسان عالم صغیر است و همه دنیا به افتخار یک نفر خلق شده است( لولاک لما خلفت الافلاک) و از سویی دیگر فرد بسادگی در امت هضم میشود و باید هم فدا شود. ضرورتهای اجتماعی، موقعیت تاریخی و فرهنگی جامعه، نیازهای نظام اجتماعی، علایق و انگیزههای فردی، امکانات و تواناییهای نظام، در اختیار بودن کتاب و .... همگی عوامل تعیین کنندهای در کتابخوانیاند. مطالعه و کتابخوانی دو بعد دارد. در یک طرف، فرد با تمام ویژگیهای منحصر به فردش حضور دارد که این ویژگیها، بر میزان مطالعه غیر درسی و کتابخوانی موثر است و از طرف دیگر، عوامل بیرون از فرد مانند خانواده و محیط آموزشی، از عوامل مهم در ترویج فرهنگ مطالعه به شمار میرود و محیط آموزشی، هدایت کنندهی جریان مطالعه در مسیر مشخص آموزشی است (میرزا محمدی 1380)
بنابراین نمی توان بسادگی از این چالش گذشت، ولی از آنجا که این یک برنامه ریزی صوری است من فرد را بعنوان شاخص انتخاب کرده و برای شناخت راهبردها به جدول سوات منتقل میکنم. قطعا این برداشت از قوت ها و ضعف ها یا فرصت ها و تهدیدها در این برنامه انتزاعی بوده و کاملا قابل نقد و رد است.
📷 نقاط قوت
📷 نقاط ضعف
📷 فرصت ها
📷 تهدیدها
محیط داخلی
ضعف ها
قوت ها
راهبرد انطباقی (حداقل-حداکثر)
تهاجمی(حداکثر- حداکثر)
فرصتها
محیط خارجی
راهبرد تدافعی(حداقل-حداقل)
اقتضائی(حداکثر-حداقل)
تهدیدها
محیط داخلی:
الف : ضعف ها
ما معتقدیم در کودکان امروز، بدلیل تربیت بشدت مادرسالارانه حاکم بر خانواده، اعتماد بنفس حقیقی بشدت پایین بوده یا تصنعی است. یعنی کدوکان و نوجوانان اعتماد بنفس را از طریق پشت سرگذاشتن چالش ها بدست نمی آورند، بلکه بشدت دارای اعتماد بنفس شکننده تلقینی هستند که بدلیل تکرار زیاد، باور مند شده اند. علاوه بر آن کودکان و نوجوانان امروز متاسفانه از توانایی حل مسئله خوبی برخوردار نیستند. لذا توانایی تشخیص ضعف ها و تلاش برای رفع آنها را ندارند. لذا من در باکس ضعف ها دو پارامتر اساسی دارم که البته قابل توسعه هستند: 1 – عدم اعتماد به نفس 2 – عدم توانایی حل مسئله ( خودباوری)
ب: قوت ها
از نظر من، نقطه قوت اصلی کودکان و نوجوانان امروز، افزایش سرعت درک مفاهیم، دایره واژگانی وسیعتر و توانایی بیشتر در استدلال کردن است که ناشی از کاهش سن انواع آموزش ها و نیز بهبود نسبی وضع اقتصادی خانواده هاست. لذا سه پارامتر داریم: 1- توانایی درک مفاهیم 2 – دایره واژگانی قویتر 3- توانایی بیشتر در استدلال کردن.
محیط خارجی:
الف: فرصت ها: امروز کودکان از فرصت های مناسبی برخوردارند که بخشی از آن ناشی از توانمندی مالی و اقتصادی خانواده ها، تسهیل دسترسی به اطلاعات، امکانات آموزشی وسیعتر و کیفی تر و در مجموع افزایش کیفیت زندگی است. یعنی به نظر من ما سه فاکتور مهم داریم: 1- ارزشی که خانواده به ذات فرزند میدهد. 2- زندگی در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات 3- آموزش های وسیع، هدفمند و کیفی
ب: تهدیدها: برای کودکان و نوجوانان امروز، گسترش تکنولوژی شمشیری دولبه است، در فرصت ها از ارتباطات و انفجار اطلاعات گفتم . این میتواند بزرگترین تهدید هم برای برنامه ریزی باشد. دسترسی آسان به اطلاعات اولا آنها را بی ارزش میکند ثانیا دریافت حجم وسیعی از داده های خام در طول روز، مغز را از مدار تفکر خارج میکند ثالثا وقت یعنی ارزش اصلی و اساسی زندگی را بیهوده میکند. امروز مفاهیم زمان و مکان تقریبا مبهم شده اند. لذا در این بعد هم ما سه پارامتر داریم: 1- بی ارزش شدن اطلاعات 2- عدم امکان تفکر 3 – از دست دادن وقت
در این مرحله نیاز داریم از جدول سوات استفاده کنیم و پارمترها را در آنها قرار دهیم:
محیط داخلی
ضعف ها
1 – عدم اعتماد به نفس
2 – عدم توانایی حل مسئله(خودباوری)
قوت ها:
1- توانایی درک مفاهیم
2 – دایره واژگانی قویتر
3- توانایی بیشتر در استدلال کردن.
راهبرد انطباقی (حداقل-حداکثر)
تهاجمی(حداکثر- حداکثر)
فرصتها
1- ارزشی که خانواده به ذات فرزند میدهد.
2- زندگی در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات
3- آموزش های وسیع، هدفمند و کیفی
محیط خارجی
راهبرد تدافعی(حداقل-حداقل)
اقتضائی(حداکثر-حداقل)
تهدیدها
1-بی ارزش شدن اطلاعات
2- عدم امکان تفکر خلاق
3 – از دست دادن زمان
تحلیل امتیازات در این جدول منجر به اتخاذ استراتژی میشود. البته گاهی میتوان از استراتژی های ترکیبی استفاده کرد که موضوع را پیچیده تر میکند. اجازه بدهید بدلیل ساختاری بودن عوامل ایجاد ضعف( مثل مادرسالاری یا فرزند سالاری در خانواده) و میزان فشاری که محیط و جامعه بر نوجوان وارد کرده و در جهتگیری ذهنی او بسیار موثر است و نیز ماهیت دوران پرآشوب نوجوانی و تلاش برای کسب استقلال و هویت و نیز مشکلات پیچیده هورمونی(فیزیولوژیک)، برای هر دو شاخص ضعف ها و تهدیدها حالت حداکثری را انتخاب کنیم.( این مسائل و انتخاب ها نیاز به سال ها مطالعه و تحقیق دارند و در اینجا بصورت سمبلیک برگزیده شده اند) . در این حالت ما نیاز به برنامه ریزی تهاجمی داریم. یعنی وضعیت بحرانی است و یا در حال بحرانی شدن است. (بعنوان نمونه سرانه مطالعه ما با دیگر کشورها قابل مقایسه نیست)
لذا استراتژی برگزیده در این برنامه ریزی، اتخاذ سیاست های تهاجمی و گسترده است. البته من معتقدم نوع استراتژی انتخاب شده در برنامه ریزی های کوتاه مدت و میان مدت بسمت تاکتیکی شدن حرکت میکنند.
5. عناوین برنامه ها:
برنامه ها میتوانند شامل:
📷 تحت فشار قرار دادن مدیا در جهت ترغیب به مطالعه،
📷 ارائه آموزش به خانواده ها جهت تسهیل حصول نتیجه و تاثیرگذاری بر نوجوانان
📷 صرف هزینه های اقتصادی برای توسعه بستر دسترسی به کتاب،
📷 تدوین قوانین بالادستی جهت ایجاد ارزش دانش و دانایی بجای صرفا سرمایه اقتصادی،
📷 کنترل رانت های اطلاعاتی و سیاسی
و از این قبیل راهبردها را شامل میشوند.
نتیجه گیری:
مطالعه به عنوان یک مهارت اجتماعی، نردبان ترقی و تکامل هر ملت است. بین مطالعهی و رشد افراد در جوامع، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. به بیان دیگر، تنها راه پیشرفت هر فرد و جامعهای، ارزش قائل شدن برای کتاب و کتابخوانی است. مطالعه میتواند نقش موثری به شکل مستقیم و غیر مستقیم، در کاهش اثر آقات اجتماعی داشته باشد. آموختن و یادگیری مهارتهای مطالعه، سبب میشود تا افراد از مطالعه لذت ببرند، اوقات فراغت خود را پر کنند و گامهای موثری در مسیر کمال بردارند که پیامدهای آن سلامت در رشد فرد و جامعه خواهد بود.
بررسی راهکارهای ارائه شده توسط همه کسانی که بنوعی در این مسئله دغدغه مند هستند، و در سطور پیشین شرحی بر آن رفت نشان میدهد، برنامه های پیشنهادی منشاء برنامه ریزی استراتژیک نداشته و همه بنوعی ترکیبی از چهار وضعیت سوات است. این برنامه ها مشخص نمیکنند کدام متدولوژی را ترجیح میدهند. تقریبا در انها میتوان رد پای هر چهار متد را دید، هرچند غالبا اقتضائی هستند که البته دور از انتظار نیست.
برزو نصیریان
منابع و ماخذ
حری، عباس، 1351، جامعهشناسی مطالعه نوجوانان، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته کتابداری
فخرایی، سیروس، 1375، بررسی روشهای موثر در افزایش میزان مطالعه دانشآموزان دورهی متوسطه در شهر تبریز، شورای تحقیقات آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی
میرزامحمدی، محمد حسین، 1379، فرهنگ مطالعه، سخنرانی ارائه شده در برنامهی درگذر لحظهها، شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی ایران
نوری، حسن، 1383، راههای جذب دانشآموزان دوره متوسطه به مطالعه و تحقیق در شهرستان اسدآباد، پایاننامه کارشناسی رشته کتابداری 1383.