ما کلمه اصول را تقریباً هر روز می شنویم. تحلیلگران ، مدیران و سرمایه گذاران روزانه در CNBC ظاهر می شوند تا درباره اصول سهام صحبت کنند. مدیران صندوق همیشه در مورد چگونگی داشتن اصول اساسی این سهام یا آن سهام صحبت می کنند. برخی از معامله گران نیز وجود دارند که به نوبه خود اعلام می کنند که اصولاً اساساً اهمیتی ندارند و در عوض سرمایه گذاران باید به امتیازات فنی سهام اعتماد کنند. اما آنها دقیقاً چه هستند؟ ادامه مطلب را بخوانید تا برخی از مبانی اساسی درباره اصول سهام را بدانید.
تجزیه و تحلیل بنیادی شامل بررسی هر داده ای است که انتظار می رود بر قیمت یا ارزش درک شده سهام تأثیر بگذارد.
برخی از اصول سهام شامل جریان نقدینگی ، بازده دارایی و دنده محافظه کارانه است.
انجام تجزیه و تحلیل اساسی می تواند چالش برانگیز باشد زیرا برای دانستن اینکه قیمت سهام اشتباه است ، نیاز به جستجوی صورتهای مالی است.
به طور گسترده تر ، تحلیل بنیادی شامل بررسی هر داده ای است که انتظار می رود بر قیمت یا ارزش درک شده سهام تأثیر بگذارد. این ، البته ، هر چیزی غیر از الگوهای معاملات سهام خود است ، همانطور که از نام آن پیداست ، این بدان معناست که باید به اصول بپردازید.
تجزیه و تحلیل بنیادی بر ایجاد پرتره از یک شرکت ، شناسایی ارزش بنیادی سهام آن و خرید یا فروش سهام بر اساس این اطلاعات متمرکز است. برخی از شاخص هایی که معمولاً برای ارزیابی مبانی شرکت مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از: 1
جریان نقدی
بازگشت دارایی
چرخ دنده محافظه کارانه
تاریخچه حفظ سود برای تأمین بودجه رشد آینده
سالم بودن مدیریت سرمایه برای به حداکثر رساندن سود و بازده سهامداران
سرمایه گذاران بنیادی: معیارهای سهام و اوراق قرضه
رویکرد اساسی
تحلیلگران بنیادی رویکرد ایستا در تحلیل عملکرد سهام دارند. آنها عوامل مختلفی را بررسی می کنند که به اعتقاد آنها بر عملکرد سهام تأثیر می گذارد. اینها شامل کل صنعت ، رقابت ، ساختار مدیریتی یک شرکت ، درآمد و درآمد آن و همچنین پتانسیل رشد آن است. همه داده ها به طور کلی از طریق صورت های مالی یک شرکت عمومی و به راحتی در دسترس هستند. هدف این است که در نهایت مشخص شود کدام سهام به درستی - و نادرست - توسط بازار قیمت گذاری می شوند.
برای کمک به تجسم آن ، بیایید از تشبیه زیر استفاده کنیم. بورس را به عنوان یک مرکز خرید در نظر بگیرید که سهام آن اقلام فروش در خرده فروشی ها است. مناظر آنها فقط محصولات موجود در بازار است. خریداران به عنوان یک گله عاطفی غیر قابل اعتماد و بدون درج ارزش واقعی کالاهای فروشی اخراج می شوند. تحلیلگران بنیادی به آرامی از طریق فروشگاه هایی که به دنبال بهترین معاملات هستند ، می روند. هنگامی که جمعیت از رایانه های شخصی حرکت می کند ، آنها از نزدیک منتقل می شوند.
تحلیل گران بنیادی ممکن است در تعیین مقدار قراضه رایانه شخصی که به دیسک سخت ، کارت های حافظه ، مانیتور و صفحه کلید برداشته شده است ، یک ضربه محکم بزنند. در بورس سهام ، این شبیه محاسبه ارزش دفتری یا قیمت تصفیه یک شرکت است. این تحلیل گران همچنین از نزدیک به کیفیت کامپیوتر نگاه می کنند. آیا این دوام خواهد داشت یا ظرف یک سال خراب خواهد شد؟ تحلیلگران بنیادی بیش از مشخصات منفذ خواهند شد ، گارانتی تولید کننده را دقیق بررسی می کنند و با گزارش های مصرف کننده مشورت می کنند. به همین ترتیب ، تحلیلگران حقوق صاحبان سهام ترازنامه شرکت را از نظر ثبات مالی بررسی می کنند.
سپس ، تحلیلگران بنیادی ممکن است سعی کنند عملکرد رایانه شخصی را از نظر مثلاً پردازش ، قدرت حافظه یا وضوح تصویر درک کنند. این موارد مانند سود پیش بینی شده و سود سهام است که از صورت سود و زیان شرکت مشخص شده است. سرانجام ، تحلیل گران بنیادی تمام داده ها را جمع می کنند و ارزش ذاتی یا ارزش مستقل از قیمت فعلی فروش را ارائه می دهند. اگر قیمت فروش کمتر از ارزش ذاتی محاسبه شده باشد ، اصولگرایان رایانه های شخصی را خریداری می کنند. در غیر این صورت ، آنها یا رایانه های شخصی خود را به فروش می رسانند یا قبل از خرید بیشتر صبر می کنند تا قیمت ها کاهش یابد.
انجام تحلیل بنیادی می تواند کار سختی باشد. اما این بدون شک منبع جذابیت آن است. سرمایه گذاران می توانند با به زحمت انداختن در صورت های مالی یک شرکت و ارزیابی چشم انداز آینده آن ، یاد بگیرند تا بدانند چه زمانی قیمت سهام اشتباه است. این سرمایه گذاران وظیفه شناس قادر به تشخیص اشتباهات بازار و درآمدزایی خود هستند. در عین حال ، خرید شرکت های مبتنی بر ارزش ذاتی و بلند مدت ، سرمایه گذاران را از خطرات نوسانات روزمره بازار محافظت می کند.
با این حال ، این واقعیت که تجزیه و تحلیل بنیادی نشان می دهد سهام کم ارزش است ، تضمین نمی کند که به زودی با ارزش ذاتی خود معامله کند. همه چیز خیلی ساده نیست. در واقع ، رفتار واقعی قیمت سهام تقریباً بدون در نظر گرفتن سهام تقریباً هر سهام را زیر سال می برد و حتی مستقل ترین سرمایه گذار می تواند در مورد شایستگی تحلیل بنیادی شک کند. هیچ فرمول جادویی برای پی بردن به ارزش ذاتی وجود ندارد.
فقط به این دلیل که تحلیل بنیادی نشان می دهد که یک سهام کم ارزش است ، تضمین نمی کند که در آینده نزدیک با ارزش ذاتی خود معامله کند.
وقتی بورس رونق دارد ، آسان است که سرمایه گذاران خود را گول بزنند و فکر کنند که در انتخاب برندگان مهارت دارند. اما وقتی بازار سقوط می کند و چشم انداز نامشخص است ، سرمایه گذاران نمی توانند به شانس اعتماد کنند. آنها در واقع باید بدانند که چه کاری انجام می دهند.
تجزیه و تحلیل بنیادی بسیار متفاوت از پسر عموی آن است ، تجزیه و تحلیل فنی .2 در جایی که تجزیه و تحلیل بنیادی بر اندازه گیری ارزش ذاتی سهام متمرکز است ، تجزیه و تحلیل فنی فقط با معاملات و تاریخچه قیمت سهام با مشاهده سیگنالهای معاملاتی و سایر ابزارهای تحلیلی برای ارزیابی قدرت یا ضعف سهام.
تحلیلگران فنی بر این باورند که عملکرد گذشته یک سهام - قیمت و فعالیت معاملات آن - می تواند در تعیین مسیر حرکت در آینده به شما کمک کند. در واقع ، نظریه تحلیل تکنیکی ریشه در این واقعیت دارد که حرکت در قیمت تصادفی نیست. در عوض ، معتقد است که الگوها و روندها قابل شناسایی هستند و با گذشت زمان تکرار می شوند.
برای نشان دادن ، بیایید به قیاس بالا برگردیم. تحلیلگران فنی کالاهای فروشی را نادیده می گیرند. در عوض ، آنها جمعیت را به عنوان راهنمایی برای خرید چه چیزهایی تحت نظر دارند. بنابراین ، اگر یک تحلیلگر فنی متوجه جمع شدن خریداران در داخل فروشگاه رایانه شود ، سعی خواهد کرد تا آنجا که ممکن است رایانه های شخصی خریداری کند ، شرط می بندد که تقاضای روزافزون قیمت PC را بالاتر می برد.
سرمایه گذاران می توانند کارهای زیادی برای یادگیری اصول انجام دهند. سرمایه گذارانی که آستین خود را بالا زده و اصطلاحات ، ابزارها و تکنیک های تحلیل بنیادی را برطرف می کنند ، اطمینان بیشتری در استفاده از اطلاعات مالی خواهند داشت و در عین حال ، احتمالاً سهامداران بهتر خواهند شد. حداقل ، سرمایه گذاران تصور بهتری از معنای آن دارند که وقتی کسی سهام اصلی را به شما پیشنهاد می دهد ، منظور چیست.