در سال 1882 چارلز داو به همراه شریک تجاریش ادوارد جونز کمپانی داو جونز را تاسیس کردند. در آن سالها او نظریاتش را در قالب مقالاتی برای مجلهی وال استریت ارایه می کرد و امروزه پس از گذشت حدود یک قرن اغلب تحلیلگران و محققان بازار سرمایه عقیده دارند، که پایه و اساس آنچه امروزه به عنوان تحلیل تکنیکال شناخته می شود؛ در واقع همان نظریههایی است که در آن سالها توسط داو ارایه شدهاند و به نظریه داو معروف است.
امروزه بیشتر تحلیلگران تکنیکی با مبانی نظریات داو آشنایی دارند. نظریات او حتی با وجود دخالت تکنولوژی پیچیدهی کامپیوتر و پیشرفتهایی که در علم تحلیل تکنیکال رخ داده است همچنان پایه و اساس مباحث تحلیل تکنیکال را تشکیل می دهد.
در سوم ژوئن 1884 نخستین (میانگین) شاخص بازار سرمایه که از میانگین قیمت نهایی یازده شرکت بدست آمده بود توسط داو منتشر شد.
داو دریافته بود که میانگین قیمت پایانی سهام این شرکتها می تواند مبنای خوبی برای تشخیص وضعیت اقتصادی کشور باشد.
در سال 1898 داو این شاخص را به دو قسمت مساوی تقسیم کرد که یکی شاخص دوازده شرکت صنعتی و دیگری شاخص بیست شرکت مربوط به راه آهن بود. بیست و یک سال بعد، در 1928 تعداد شرکتهای موثر بر شاخص صنعت به 30 عدد رسید. در ادامهی مسیر وال استریت جورنال شاخصهای متعددی را ارایه کرد.
یکصد سال پس از انتشار نخستین نظریات داو انجمن تحلیلگران تکنیکی جام نقرهای به نام گورهام را به پاس تلاشها و خدمات چارلز داو در زمینهی تحلیل تکنیکال به کمپانی داو جونز تقدیم کرد.
شاخصی که او ارایه کرد امروزه به عنوان دماسنج وضعیت بازار سرمایه و نمایشگر تغییرات این بازار به کار می رود و با گذشت 80 سال از مرگ او این شاخص به عنوان یک ابزار ضروری توسط همهی تحلیلگران تکنیکی استفاده می شود. متاسفانه چارلز داو هرگز نظریاتش را در قالب کتاب ارایه نکرد و همهی آنچه از او باقی مانده مقالاتی است که یک قرن پیش برای بیان نظریاتش دربارهی رفتار بازار سرمایه برای مجله وال استریت نوشته است.
در اولین سالگرد درگذشت چارلز داو فردی به نام نلسون مقالات او را در قالب کتابی به نام The ABC of stock speculation جمع آوری و منتشر کرد.
در سال 1922 ویلیام پیتر همیلتون (شریک داو و قائم مقام مجلهی وال استریت) کتابی به نام “دما سنج بازار سرمایه” منتشر کرد و در آن نظریات داو را شرح داد.
ارایهی دیگری از این نظریات نیز توسط رابرت رئا در سال 1932 در قالب یک کتاب موجود است.
داو نظریاتش را در قالب میانگینهایی که برای بازار سرمایه تعریف کرده بود به کار برد. اکثر نظریات تحلیلی او در بازارهای مختلف به خوبی کاربرد دارد. در این مقاله نظریات داو به طور مختصر بیان شده است.
حاصل جمع و گرایشات معاملات در بازار، مجموعه اطلاعات گذشته را در بازار وال استریت نشان می دهد و تاثیرشان را در میانگینها (شاخصها) به جا می گذارد.
هیچ نیازی نیست آن طور که برخی از آمارگران عادت دارند مجموعه ای از اطلاعات قیمت کالاها، نقل و انتقالات بانکها و نوسانات سهام و حجم معاملات خارجی و داخلی با زحمت زیاد گردآوری شود. بورس وال استریت خودش همه ی این موارد را مد نظر قرار می دهد!
آیا آشنا به نظر نمی رسد؟ اینکه بازار همهی فاکتورهای اطلاعاتی ممکن را منعکس می کند و ر ویهم رفته بر عرضه و تقاضا تاثیر می گذارد، یکی از فرضیات اولیه نظریه تکنیکال است که در مقالهی فلسفه و اصول تحلیل تکنیکال اشاره شد.
این فرضیه که برای میانگین های بازار به کار می رود حتی برای بازارهای اختصاصی نیز صحت دارد و حتی در توصیف بلایای طبیعی نیز استفاده می شود.
اگرچه بازارها نمی توانند حوادثی نظیر زلزله و سایر بلایای طبیعی را پیش بینی کنند اما از این رخدادها متاثر می شوند و تقریا همزمان در عملکرد قیمت نشان داده می شود.
پیش از بحث دربارهی چگونگی این روندها لازم است که نظریه داو را در این مورد بیان کنیم.
روند صعودی از نظر داو این طور تعریف می شود: هرگاه قیمت در یک رالی (موج) صعودی بالاتر از رالی (موج) صعودی پیش از آن قرار گیرد و یا قیمت در یک حفره (موج) نزولی بالاتر از حفره (موج) نزولی پییش از آن قرار گیرد یک روند صعودی خواهیم داشت.
به عبارت دیگر روند صعودی الگویی از نوسانات رو به بالاست و برعکس این حالت مجموعهای از نوسانات رو به پایین را روند نزولی می نامیم.
در یک روند مثبت قیمت ممکن است بارها به سمت بالا و پایین نوسان کند ولی در نهایت برآیند آن دارای شیب مثبت است.
این تعریف داو به نوعی اساس تحلیل روندها می باشد. داو متعقد بود که قوانین عمل و عکس العمل همانطوریکه در جهان مادی وجود دارد برای بازارهای سرمایه نیز صادق است.
داو نوشته است: در بسیاری از موارد در معاملات شاهد بودهایم که وقتی قیمت سهم تا حد زیادی صعود می کند آنگاه سهم قیمت خود را تعدیل کرده و سپس دوباره به محدودهی بالاترین قیمت خود باز می گردد و چنانچه در این حرکت نتواند به قیمت بالایی نزدیک شود محکوم به نزول بیشتر خواهد بود.
از نظر داو یک روند، خود مشتمل بر سه روند دیگر است:
روند اولیه نشان دهندهی جریان حاکم بر کل روند است و روند ثانویه در حقیقت امواجی است که جریان را تکمیل می کند و روندهای کوچک رفتاری مشابه سطح ناهموار دریا دارند.
تصمیم گیری در مورد سمت جریان می تواند بدون توجه به بالاترین نقطهای باشد که امواج در ساحل به آن می رسند.
اگر هر موج نسبت به موج قبلی نفوذ بیشتری در ساحل داشته باشد جریان حاکم می شود. هرگاه بالاترین نقطهای که امواج متوالی در ساحل به آن می رسند کاهش داشته باشد جریان رو به بازگشت و نابودی می گذارد.
اما به عقیدهی داو جریانات می توانند حتی تا سالهای متوالی دوام داشته باشند.
روند ثانویه در حقیقت تصحیح در روند اولیه (جریان) است. قیمتها اغلب در یک سوم تا دو سوم روند قبلی تصحیح می شوند. روند ثانویه معمولا بین 3 هفته تا 3 ماه به طول می انجامد.
بر طبق نظریه داو روند کوچک نشان دهندهی نوساناتی است که در روند ثانویه رخ می دهند که معمولا کمتر از سه هفته به طول می انجامد.
چارلز داو بیشتر توجه خود را بر روی روند اولیه متمرکز کرد که این روند معمولا شامل سه مرحله است:
مرحلهی تراکم (یا تجمیع): سرمایه گذاران آگاه و زیرک در مرحلهی تجمیع اقدام به ورود به بازار می کنند. اگر روند پیش از آن نزولی بوده باشد این سرمایه گذاران زیرک در می یابند که موانع و اخبار بدی که باعث نزول قیمت شده بودند رو به کاهش گذاشته است.
مرحلهی مشارکت عمومی: آغاز مرحلهی مشارکت عمومی (زمانی که اکثر تحلیلگران تکنیکی شروع به سرمایه گذاری می کنند) زمانی است که قیمت سریعا شروع به رشد می کند و اخبار اقتصادی رو به بهبود می گذارد.
مرحلهی توزیع: مرحلهی توزیع زمانی است که روزنامهها به صورت گسترده شروع به انتشار اخبار و تحلیلهای مثبت می کنند و اخبار اقتصادی در بهترین حالت است. در این هنگام است که حجم معاملات در جریان مشارکت عمومی افزایش می یابد.
اینجاست که همان سرمایه گذاران آگاه و زیرک که در اواخر دوران نزولی شروع به خرید کرده بودند (زمانی که هیچ کس علاقهای به خرید نداشت!) پیش از اینکه خریداران اخیر آمادهی فروش بشوند شروع به عرضه می کنند.
علاقهمندان و فراگیران نظریه موجهای الیوت خواهند دید که بازارهای صعودی بزرگ به سه مرحله تقسیم می شوند. در حقیقت آر.ان الیوت دریافته بود که بازارهای صعودی بزرگ سه مرحله ی صعودی بزرگ دارند.
بر طرق آنچه که داو در بیان شاخصهای صنعت و راه آهن گفته است هر نشانه یا اخطار زمانی اهمیت دارد که هر دوی این شاخصها (صنعت و راه آهن) اخطار یا علامت مشابهی را نشان بدهند و بدین گونه همدیگر را تایید کنند.
او دریافت که شرط آغاز روند افزایشی این است که هر دو شاخص از موج (بالاترین رقم موج) دوم بالاتر قرار بگیرند.
هرچند به نظر او لزومی نداشت که دو اخطار یا علامت باید در یک زمان ایجاد شوند، اما هر چه فاصله میان آنها کمتر باشد تایید قویتری بر تشخیص روند به دست می دهد.
داو متوجه شد که هر گاه این دو شاخص، واگرایی ایجاد کنند (برخلاف هم حرکت کنند) روند قبلی همچنان پابرجا باقی می ماند. (نظریه موج های الیوت تنها به اخطار یکی از شاخصها احتیاج دارد).
به عقیدهی داو حجم معاملات یک عامل ثانویه ولی مهم در تایید اخطارهایی می باشد که از تحلیل قیمت به دست آمدهاند. به بیان سادهتر حجم معاملات می بایست همسو با جهت روند اصلی باشد و در روندهای بزرگ صعودی حجم معاملات باید همراه با افزایش قیمتها بالا برود.
در روندهای نزولی حجم معاملات در نوسانات مثبت کاهش و در نوسانات نزولی افزایش پیدا می کند. از نظر داو اخطارهای خرید و فروش مبتنی بر قیمت نهایی می باشد و حجم معالات یک عامل ثانویه به شمار می رود.
بدون شک حجم معاملات چه افزایش داشته باشند و چه کاهش عامل مهمی در تصمیمگیریها هستند.
معاملهگران آگاه اطلاعات مربوط به حجم معاملات را با تغییرات قیمت مقایسه می کنند تا دریابند که آیا یکدیگر را تایید می کنند یا خیر.
این موضوع در مقاله فلسفه و اصول تحلیل تکنیکال نیز مطرح شده است.
ماهیت این اصل بیان می کند که هر چیز متحرکی تمایل به حفظ جهت حرکت خود دارد مگر اینکه یک نیروی خارجی سبب تغییر جهت حرکت آن بشود.
ابزارهای تکنیکی متعددی به عنوان اندیکاتور اخطار بازگشت توسط معاملهگران به کار برده می شود که بعضی از این اندیکاتورها می توانند اخطارهای سریعتری در مورد افت حرکت (چه صعودی یا نزولی) ارایه کنند. البته همهی آنها قابل اطمینان نیستند و گاهی اوقات ادامهی روند فعلی شانس بیشتری می یابد.
یکی از دشوارترین کارها برای کاربران نظریات داو و حتی تعقیب کنندگان روند، تشخیص تفاوت میان رخداد تصحیح قیمت در روند فعلی و رخداد شروع اولین دورهی روند مخالف است.
در شکل زیر موج صعودي در نقطه C پائین تر از نقطه اوج قبلی یعنی نقطه A می باشد. سپس قیمت تا پائین تر از نقطه B شروع به کاهش می کند. وقوع این حالت و دو موج کاهشی اخطار فروش واضحی را در نقطه S که پائین تر از نقطه B قرار دارد ارائه می دهد. این الگوي برگشتی اغلب نوسان ناموفق خوانده می شود.
در شکل بعدي که در زیر نمایش داده شده است رالی صعودي که به نقطه C ختم شده است از رالی صعودي قبلی آن یعنی A فراتر رفته است. سپس شروع به کاهش به نقطه پائین تر از B کرده است. بعضی کاربران نظریه داو به شکسته شدن حمایت s۱ اکتفا نمی کنند و آن را اخطار فروش قطعی نمی دانند. این دسته ترجیح می دهند تا رالی صعودي که نقطه پیک آن از نقطه C کمتر است یعنی نقطه E را ببینند. سپس منتظر می مانند تا نزول قیمت تا زیر نقطهD (یعنی شکست حمایت S۲) را نیز مشاهده کنند. براي آنها اخطار قطعی فروش در نقطه S۲ است که از دوبار شکست حمایت و یک بار ناتوانی در صعود به دست آمده است.
الگوي اول یعنی نوسان ناموفق نسبت به این الگو داراي اعتبار کمتري می باشد. دو شکل بعدي که در زیر نمایش داده شده اند همین رخدادها را در بازار نزولی نشان می دهند.
نوسان ناموفق: اخطار خرید هنگامی که قیمت از نقطه B۱ فراتر می رود مشاهده می شود.
در شکل زیر اخطار خرید در نقاط B1 و B2 ایجاد شده است.
تاکید اصلی داو بر قیمتهای پایانی بوده و به عقیدهی او قیمتها باید بالاتر از پیک قبلی یا پایینتر از رالی نزولی قبلی قرار بگیرند تا معنادار باشند.
هرگاه معاملهگران دربارهی خطوط صحبت می کنند اشارهی آنها به الگوهای جانبی است که برخی اوقات در نمودارها قابل مشاهده هستند.
معمولا در این محدوده مرحلهی تصحیح رخ می دهد. در بحثهای مدرن تکنیکال این الگوهای جانبی “مستطیل” خوانده می شوند.
هر چند نظریه داو در طی این سالها در تشخیص بازارهای افزایشی یا کاهشی بسیار موفق عمل کرده اما نظریات او جای انتقاد نیز دارد.
به طور متوسط 20 تا 25 درصد از تحرکات بازار پیش از به وجود آمدن اخطار خرید و فروش توسط نظریه داو قابل مشاهده نیست. اخطار خرید را اغلب در مرحلهی دوم افزایشی یا رالی دوم صعود با استفاده از نظریه داو می توان دریافت کرد. یعنی زمانی که قیمت در رالی صعودی دوم بالاتر از رالی صعودی قبلی باشد.
این در حالی است که در این مرحله اکثر سیستمهای تکنیکال مبتنی بر اساس روندها شروع به شناسایی و شرکت در روند موجود می کنند.
باید یادآور شد که داو هرگز مدعی پیش بینی روندها نبود و صرفا ظهور بازارهای افزایشی یا کاهشی را جستجو می کرد و قصد داشت تا بخش بزرگ میانی از حرکت مهم بازار را به دست آورد.
بر طبق اسناد موجود نظریه داو این وظیفهی مهم را به خوبی انجام داده است. او در طی سالهای 1920 تا 1975 توانست شصت و هشت درصد از تغییرات قیمت شاخصهای صنعت و حمل و نقل و 67 درصد از تغییرات S & P 500 را پیش بینی کند.
کسانی که متعقدند نظریه او نمی تواند حرکات بازار را به دست آورد در حقیقت در درک مفاهیم ابتدایی روندها مشکل دارند.
آنچه به نظر می رسد این است که داو هرگز قصد استفاده از نظریهاش برای پیش بینی کردن جریان بازار را نداشت. برداشت او این بود که از این نظریات برای تعیین وضعیت عمومی سرمایهگذاری در کشور می توان استفاده کرد.
باید از هوش و دیدگاه چارلز داو ابراز شگفتی کرد. زیرا افزون بر اینکه نظریه او تغییرات قیمت را پیش بینی می کند او از زمرهی نخستین افرادی بود که ارزش استفاده از شاخصها را به عنوان یک نماد وضعیت اقتصادی کشف کرد.
ما در این مقاله دربارهی:
صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که نظریه داو پایه و اساس همهی مباحث تحلیل تکنیکال را تشکیل می دهد. تعریف اصولی روند، دسته بندی روند بر سه مرحله، اصول همگرایی و واگرایی، تشریح حجم معاملات و استفاده از فیبوناچی و بازگشتها مباحثی هستند که از نظریه داو سرچشمه می گیرند.
همچنین ما به شما پیشنهاد می کنیم جهت آشنایی با نقاط قوت تحلیل تکنیکال به مقاله ای با همین عنوان در سایت مراجعه نمایید. برای مشاهده اینجــــــا کلیک نمایید.
آیا میدانستید این مطلب بخشی از دورهی آموزشی "تحلیل تکنیکال" از وبسایت بورسنما به آدرس اینترنتی www.boursnama.com می باشد؟؟!!