این مطلب قصد دارم موضوعی را در میان بگذارم که به نوعی مربوط می شود به تفاوت های افراد از نظر تخصص در فضای کسب و کاری. یعنی در واقع در این مطلب می خواهم از این موضوع پرده برداری کنم یا لااقل نظر خود را در مورد این موضوع مطرح کنم که چرا تفاوت های بسیار قابل توجهی در بین افراد شاغل در فضای کسب و کاری حوزه فناوری اطلاعات و فضاهای دیگر وجود دارد.
این موضوع که افراد دارای تخصصهای متفاوت می باشند و لذا درآمدهای متفاوتی دارند، موضوع عجیبی نیست و در همه صنایع وجود دارد اما در صنعت IT به دلیل High-Tech بودن آن، جابجایی نیروی کار با سرعت بسیار بالایی اتفاق میافتد و اکثر گزارشاتی که از حوزه های مربوط به سرمایه گذاری در صنایع مختلف ارائه می کنند یکی از مهمترین حوزه هایی که در حال جذب سرمایه در مقیاس وسیع است حوزه جذب و استخدام است.
گزارش فوق که از سایت DealRoom استخراج شده است نشان می دهد که در سال 2018 حدود 2.8میلیارد دلار سرمایه گذاری مستقیم در کسب و کارهای حوزه استخدام (Job Recruitment) صورت گرفته است.
بخشی از این تغییر شغل دائم بین نیروهای متخصص، ناشی از تخصص بالای افراد است. این نیروها زمانی که برای شرکت های مختلف وارد فعالیت می شوند به محض آن که تخصص کافی را پیدا میکنند و یا فرصت کاری دیگری با حقوقی یک مقدار بالاتر در جای دیگری به ایشان پیشنهاد میشود، شغل خود را عوض می کنند. گویی که تعهدشان نسبت به سازمان حاکم شده و با یک تغییر ساده در حقوق شغل خود را عوض میکند و از یک سازمان به سازمان دیگر می روند.
ممکن است به نظر بیاید که این فرآیند یک فرایند کاملاً طبیعی است اما واقعیت این است که این فرآیند هر چقدر جلوتر میرویم حساس تر و شکننده تر می شود. یعنی شرکتها تقریباً نمی توانند روی نیروهای خود حساب باز کنند. برنامه نویس ها در فضای تولید نرم افزار با کوچکترین حرف درشتی که بشنوند از فردا سر کار نمیآیند و کار خود را رها کرده و در جای دیگری به دنبال کار می گردد. البته تأکید می کنم که به هیچ عنوان همه برنامه نویسان یا محیط های کاری اینگونه نیستند و در اینجا در خصوص یک فرآیندی صحبت می کنیم که بیشتر از گذشته دارد به چشم می خورد.
آنچه که در اینجا می خواهم راجع به آن صحبت کنم بیشتر مربوط می شود به اینکه چه عاملی تفاوت بین افراد متخصص را ساخته است. یا لااقل بنا به تجربه خود در فضای کسب و کاری و شناخت نسبی از همکاران خود در این فضا، باید بتوانیم مجموعهای از عوامل را مشخص کنیم که چرا بین دو نفر که پیشینه تحصیلی یکسان دارند یک فرد متخصص تر است؟ چرا بعضی اوقات با افرادی مواجه میشویم که به نظر از سن خودشان جلوترند؟
یا حتی با افرادی مواجه می شویم که برای پیدا کردن یک کار ساده بسیار تلاش می کنند و حتی فرصتی برای کاراموزی هم پیدا نمی کنند چه برسد به اینکه در یک جایی به صورت مستقل و مشخص استخدام شوند و کار کنند.
واکاوی همه موضوعات و بررسی آنها کاری بسیار سخت و دشوار است که شاید نیاز به تالیف چندین جلد کتاب نیاز دارد! در اینجا به یک موضوع خاص می پردازیم.
یکی از مهمترین عواملی که میخواهم روی آن صحبت بکنم بحث کسب مهارت افراد در دوران تحصیل در مقطع کارشناسی است.
یکی از باورهای غلطی که بسیار ما را اذیت کرده و دانشجوها با آن بسیار دست و پنجه نرم می کنند این است که خود ما در طول دوران دانشجویی مطالبی را آموزش می بینیم که بعد از دوران فارغ التحصیلی با استفاده با تکیه به همین دانش وارد بازار کار بشویم.
در این پست سعی شده است تا از زاویه نگاه خود، همین موضوع را به بررسی بیشتر بگذارم...