«برات قوی‌اندام»
«برات قوی‌اندام»
خواندن ۵ دقیقه·۱۰ ماه پیش

گمانه‌هایی در زمینه‌ی تاثیر اصوات و الحان یک زبان در نوع تعامل با متکلّمان آن

پیش از مقدّمه؛ آنچه در این مقاله به صورت گمانه و فرضیّه به آن پرداخته‌ام، در مورد هر زبانی صدق می‌کند؛ با این حال، در مثال و به صورت موردی و خاص‌تر زبان کردی به عنوان زبانِ اول نگارنده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. گمانه‌ی مورد بحث در این مقاله این است که آواها و اصوات و الحان تولیدشده از طریق زبان گفتاری توسط متکلّمان* یک زبان می‌تواند در نوع تعامل و روابط متکلّمان همسایه یا دیگر ملل با آنها و حبّ و بغض‌های احتمالی تاثیرگذار باشد.

یکی از جنبه‌های هر زبانی جدای از واژگان و معنای و محتوای آنها، لحن، صوت، حروف و آوایی است که توسط متکلّمان آن زبان در هنگام کاربرد و صحبت‌کردن به آن، تولید و عرضه می‌شود. آواها و اصواتی که چه در تلفظ یک حرف خاص و مجزّا و چه در قالب ترکیب چند حرف در یک واژه، چه در ترکیب چند واژه با هم و تشکیل جمله و فراتر از آن نوع جمله‌بندی و کاربرد این جملات در قالب گفتار عمومی و یا دیگر کارکردهای زبان همچون موسیقی و غیره تولید می‌شوند و خاص هر زبان هستند؛ حتی این امر در گویش‌های مختلف یک زبان نیز می‌تواند متمایز باشد.

این ویژگی ها در میان متکلّمان یک زبان و یا یک گویش و گونه از یک زبان کاملاً شناخته شده هستند و فراتر از خود زبان و معنا و مفهوم انتقالی، کُدهایی آشنا و روانشناختی هستند که آنها را به هم پیوند می‌دهد. اما وقتی فراتر از دایره‌ی ارتباط متکلّمان یک زبان با همدیگر، یعنی مواجهه‌ی متکلّمان زبان یا زبان‌های دیگر همراه با الحان و آواهای یک زبان خاص به موضوع بنگریم، مساله متفاوت می‌شود. صوت و لحن متکلّمان یک زبان به صورت پیش‌فرض می‌تواند پندارها و قضاوت‌ها و پیش‌داوری‌هایی در مورد نوع شخصیت آنها، خلق‌وخو و درونیّات آنها در ذهن مخاطبان و متکلّمان یک زبان یا زبان‌های دیگر پدید آورد.

فرض کنید صداهایی ضبط‌‌شده از یک مطلب به چند زبان متفاوت از ملل مختلف دنیا برای شما پخش می‌شود، در حالی که شما از آن زبان‌ها و محتوای صحبت‌ها هیچ چیز نمی‌دانید؛ در این صورت ممکن است اصوات و لحنِ خروجی از تلفظ حروف مختلف در برخی از این زبان‌ها برای شما دلنشین و خوش‌آوا باشند، نسبت به برخی بی‌تفاوت باشید، و برخی نیز ممکن است برای شما آزاردهنده باشند. به عنوان مثال لحن و اصوات زبان فرانسوی قطعاً با زبان اسپانیایی یکی نیست و روسی با چینی نیز همچنین. به همین ترتیب؛ بسته به نوع زبانِ متکلّمی که این صدا برایش پخش می‌شود، به عنوان مثال صوت و لحن زبان ژاپنی می‌تواند برای متکلّمان زبان بنگالی محبوب و دلنشین باشد، اما برای متکلّمان زبان چینی، برعکس! و چه بسا گاهی با برخی از دستکاری‌ها در تلفظ حروف، سعی در خوش‌آواشدن زبان نیز شده است.

به عنوان یک مثال نزدیک؛ در زبان ترکی موسوم به «ترکی استانبولی» به عنوان زبان رسمی کنونی در ترکیه، حروف «ق»، «خ» و «و»(W) تبدیل به «ک» و «ه» و «و» (V) شده‌اند. (خلق: هالک، وَقف: واکیف، خاقان: هاکان، استقلال: استیکلال، خندق: هَندَک، تاریخ: تاریهْ و...) و گفته می‌شود با این تغییرات، زبان ترکی برای برخی مخاطبان خوش‌آواتر شده است!

این ویژگی از زبان و نوع صوت و لحن آن که با مباحث روانشناختی و ذهنی در ارتباط است، بی‌گمان در نوع تعامل متکلّمان زبان‌های دیگر، با متکلّمان یک زبان خاص بی‌تاثیر نیست و چه بسا در یک تعامل درازمدت و تاریخی باعث ایجاد خوشایندی و ناخوشایندی، نزدیکی و دوری، و چه بسا «حُبّ و بُغض» و دوستی و دشمنی و تعامل و تقابل باشد؛ ویژگی‌ای که در هر رابطه‌ی بین دو زبان، می‌تواند کاملاً متفاوت باشد.

بی‌گمان؛ زبانِ کُردی یا بهتر بگوییم «زبان‌های کُردها» و متکلّمان شاخه‌های متفاوت آن نیز از این قاعده مستثنی نیستند. کُردها در طول تاریخ و در سرزمین اجدادی خود با اقوام و مردمان متفاوت و هر یک با زبان مختلف در تعامل و مجاورت بوده‌اند. بعضاً – چه دلخواه و چه به صورت تحمیلی – میزبان اقوام و زبان‌های دیگر بوده‌اند و گاهی نیز خود مهمان اقوام دیگری شده‌اند. لذا؛ موضوع زبان و لحن و آوای زبانِ کُردها در نوع تعامل و ارتباط همسایگان، میزبان و مهمان با آنها بی‌تاثیر نبوده است.

نکته‌ی جالب اینجاست که کُردها در طول تاریخ و در مواجهه و همسایگی با اقوام مختلف، ضمن حفظ زبان خود، زبان بیشتر آنها را فراگرفته‌اند، در حالی که عکس این لزوماً رخ نداده است!

در این بین و با توجه به گمانه‌های روانشناختی صوت و لحن مطرح‌شده در بالا، نوع تعامل متکلّمان غیرکُرد با متکلّمان هر یک از شاخه‌های کُردی هم بی‌گمان متفاوت بوده است. به عنوان مثال سوال‌هایی از این دست که:

آیا نوع تعامل یک قوم خاص با متکلّمان شاخه‌های مختلف کُردی – کُرمانجی، زازایی و ... - یکی بوده است؟
آیا کیفیت کاربرد زبان از سوی متکلّمان آن تاثیرگذار بوده است؟
آیا تاثیر زبانِ صرفاً شفاهی و محاوره‌ای با اصوات پراکنده، با تاثیر زبان نوشتاری و قاعده‌مند بر متکلّمان زبان‌های دیگر یکی بوده است؟ و این موضوع متکلّمان کُرد را به متکلّمان کدام زبان نزدیکتر نموده است؟
آیا می‌توان گفت، نبود و یا کمبود زبان نوشتاریِ کُردی در زمینه‌ی پذیرش و حبّ و بغض‌های نسبت به کُردها و زبان آنها تاثیرگذار بوده است؟
آیا جنبه‌ی کاربرد زبان در نوع نگاه مخاطب موثر بوده است؟ به عنوان مثال آیا ممکن است کاربرد زبان کُردی در مباحث دینی، برای متکلّمان زبانی دیگر خوشایندتر بوده است، یا کارکرد ادبیِ آن؟


*متکلّم: منظور از متکلّم در اینجا کاربران و کسانی هستند که به یک زبان صحبت می‌کنند.

(توجه: این مقاله را حدود چهار سال قبل نوشته و در کانال تلگرامی‌ام منتشر کرده بودم)

روان‌شناسی زبانزبان‌شناسیزبان کوردیجامعه شناسی زبانارتباط بین زبانی
مترجم زبان کُردی کُرمانجی و علاقه‌مند به نوشتن (تماس با من در تلگرام با آی‌دی: Telegram ID: @Zinar1986)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید