توی کتاب «بدون محدودیت» قراره با این واقعیت مواجه بشید که ذهن شما هیچ محدودیتی برای یاد گرفتن نداره؛ فقط کافیه که با یکسری کارها از شر این ذهنیتِ «من نمیتونم» خلاص بشید.
کوییک چند سال قبلش به خاطر یه ضربه به سرش، دچار آسیب مغزی شده بود؛ بعد اون اتفاق، دیگه به خاطر سپردن موضوعات پیش پا افتاده هم براش سخت شده بود؛ برای همین یاد گرفتن، خوندن و نوشتن براش 3 سال بیشتر از بقیه طول کشید.
اما الان کوئیک میتونه اسم 50 نفر (یا حتی بیشتر) از آدما رو بلافاصله بعد از اینکه باهاشون ملاقات کرد، به خاطر بسپره. یا مثلاً میتونه یک رشتهی صدتایی از اعداد تصادفی رو از اول به آخر یا برعکس در حالی که روی سن ایستاده از حفظ بگه.
همون کسی که تا سن 16 سالگی هیچ کتابی رو نخونده بود، توی 30 سال گذشته هفتهای یک کتاب خونده. به عقیده کوییک «تغییر ذهنی» یک حقیقت ساده است. همهی ما ظر فیت اینو داریم که مغزمونو شکل بدیم و دائماً تواناییهای ذهنیمون رو بالا ببریم.
اگه شما برای یادگیری چیزی خیلی درگیر میشید و زیادی تلاش میکنید، علتش محدودیت ذاتی ذهنتون نیست؛ علتش اینه که یا طرز فکرتون محدوده یا انگیزه کافی ندارین، یا اینکه روش بدی رو برای یادگیری انتخاب کردین.
ازینجا به بعد این کتاب به شما میگه که چطور انگیزه، طرز فکر و انتخاب روشهای درست به شما کمک میکنه که تواناییهای ذهنیتون رو بهبود بدین. تواناییهایی که خیلی از مردم دست نیافتنی میدونن، در صورتی که واقعیت چیز دیگه ایه.
ممکنه شما هم جزو افرادی باشید که همیشه میخوان سریعتر بخونن، اما فرقی نداشته که چقدر تلاش کردید، سرعت خواندن و درک مطلب شما از حد خودش بالاتر نرفته که نرفته.
هنری فورد یه جایی گفته: «اگه فکر میکنین میتونین و یا اگه فکر میکنین که نمیتونین، در هر دو صورت درست فکر میکنین». اگه اصرارتون بر این باشه که نمیتونید سریع بخونید، من تضمین میکنم که «هیچوقت سرعت خوندنتون بیشتر نخواهد شد»
جیم کوئیک میگه: اگه میخواین تواناییهای ذهنیتون رو بالا ببرین، رمزش اینه که باورهای محدودکننده رو یه مدت بذارید کنار. یعنی یه مدت جوری رفتار کنید که انگار تواناییهای ذهنیتون بدون محدودیتن. وقتی این فکر رو قبول کنید که توانایی سریع خوندن بدون محدودیته، میبینید که به طور چشمگیری سرعت خوندنتون زیاد میشه.
حالا برای اثبات این موضوع، بیاید با هم یه تمرین ده دقیقهای که اسمش هست «روش 4-3-2-1» (روش چهار، سه، دو، یک) رو امتحان کنیم.
یک زمانسنج را روی 4 دقیقه تنظیم کنید و یک کتاب باز کنید که خوندنش ساده باشه. حالا با سرعت معمولی شروع به خوندن کنید. همونطور که دارید میخونید با انگشتتون خط هم ببرید. وقتی زمان 4 دقیقهای زمانسنج تموم شد، جایی که رسیدید رو علامت بزنید.
حالا برگردید به جایی که شروع کردید و این دفعه زمانسنج را روی 3 دقیقه تنظیم کنید و سعی کنید تا همون جایی که در زمان 4 دقیقه رسیدید، بخونید. اصلاً نگران این نباشید که مطالب کتاب رو کامل نفهمیدید و رد شدید. فقط مطمئن بشید که همه کلماتو خط بردید و خوندید.
وقتی زمان 3 دقیقهای هم تموم شد، همین کارو با زمان 2 دقیقه و 1 دقیقه هم انجام بدید. خب تمرین 4-3-2-1 تموم شد. حالا 4 دقیقه زمان بگیرید و ادامه کتاب رو با بیشترین سرعتی که میتونید بخونید.
اگه تعداد خطوطی رو که الان خوندید با تعداد خطهایی اون 4 دقیقه اول تمرینتون خوندید، مقایسه کنید، از سرعت جدیدتون واقعاً شگفت زده میشید.
درقسمت 3-2-1 از تمرین تندخوانی، صرفاً وانمود میکنید که میتونید سریعتر بخونید. اما بعدش میبینید که واقعاً سریعتر شدید و حالا این موضوع تبدیل میشه به طرز فکر شما که من واقعاً میتونم ازون چیزی که فکر میکردم سریعتر بخونم.
چه کتابی رو سریعتر متوجه میشید و بیشتر ازش یاد میگیرید؟ کتابی که در کلاس انگلیسی مجبورید بخونیدش یا کتابی که استادتون بهتون پیشنهاد کرده؟ فرض کنیم یه نفر که واقعاً قبولش دارید بهتون میگه: «فلان کتاب رازی داره که زندگی منو متحول کرده». بعد از شنیدن این جمله خیلی سخته کنجکاو نشید که راز اون کتاب چیه!
اگه تو اوج کنجکاوی و هیجان کتابیو بردارید که بخونید، مطمئناً سریعتر یاد میگیریدش و چیزای بیشتری ازش حفظ میکنید. جیم کوئیک میگه: «در کل یادگیری بستگی به حس و حال شما داره».
مهمترین دلیلی که توی دوران مدرسه درسارو خوب یاد نمیگرفتید این بوده که شما فکر میکردید مدرسه یا اون درس کسلکننده است. حالا برای این انگیزه چیکار باید بکنید؟
قبل از اینکه شروع به خوندن هر چیزی کنید، 3 تا سوال از خودتون بپرسید تا خودتون رو به نقطه اوج کنکجاوی برسونید.
1) این کتاب قراره چه دیدی به من بده؟
2) این دیدگاه چه جوری به من کمک میکنه که یه تغییر حسابی به زندگیم بدم؟
3) و کی قراره از این دیدگاه استفاده کنم؟
شما باید اینجوری فکر کنید که هر کتابی که میخونید توش یه دیدگاه عمیقی وجود داره و تصور کنید که برای اطلاعاتی که قراره بخونید ده میلیون دلار هزینه پرداخته شده!
وقتی که خودتون رو توی اوج کنجکاوی قرار دادین و برای خودتون انگیزه و هیجان ایجاد کردید، وقتشه که روشهای خوندنتون رو ارتقا بدید.
جیم کوئیک میگه: آخرین باری که کلاس «روخوانی» داشتید کی بوده؟ برای خیلیاتون همون کلاس چهارم و پنجم بوده و اگر شما مثل اکثریت آدما باشید، احتمالاً مهارتهای خوندنتون مربوط به همون دوران است.
به نظرم این قسمت ها جذاب بود و برید خودتون بخونید خوب قطعا دید شما با من فرق داره
نظرتونو بنویسید برای من