درباره اینه که چطور میشه موانع و مشکلات زندگی رو که سر راهمون قرار میگیره، به فرصتی برای موفق شدن و پیشرفت تبدیل کنیم. که این مشکل برای همه ی ما هست و هممون درگیرشیم :(
میشینی گوشه اتاق و پتو رو میکشی روی سرت؟ وقتی کسی خبر بدی بهت میده یا نقشهها و برنامههات درست جلو نمیره دنیا برات سیاه میشه و فک میکنی که دیگه همه چیز تموم شده؟ اگه اره فک میکنی این طرز فکر درسته؟ منظورم ماتم گرفتن برای اتفاقای بد و رویدادهای ناخوشاینده؟ رایان هالیدی توی کتاب مانع یک راه است بهت توضیح میده که اتفاقا بر عکس، هر اتفاق ناخوشایند میتونه یه فرصت عالی برای پیشرفت باشه، پس بهت توصیه میکنم که این کتاب رو از دست نده.
در شروع جنگ جهانی دوم، آلمانها از تکنیک خاصی به نام بیلیتزکریگ برای حمله به سایر کشورهای اروپایی استفاده کردن. زمانی که نیروهای متفقین در حال عقب نشینی مقابل نیروهای آلمانی بودند، بسیاری از فرماندهان اونا تقریبا مطمئن بودن که آلمانها اونها رو تا مرز اقیانوس اتلانتیک عقب میرونن و از اونجا همهشون رو توی اقیانوس میندازن، اما یه نفر اینطور فک نمیکرد: ژنرال ایزنهاور!
وقتی دیگران داشتن تهدید رو میدیدن، ایزنهاور فرصت رو دید. آیزنهاور متوجه شد که تکنیک بیلیتزکریگ آلمانها شبیه به یه نیزه میمونه که نوک اون از تانکهای پنتر آلمانی ساخته شده در حالیکه نیروهای پیاده نظام با فاصله زیاد پشت اونا حرکت میکنن.
اگه متفقین اجازه میدادن تا نیزههای المانی تا منطقه جلو جبهههای اونا جلو بیان، اون موقع میتونستن که تانکها رو دور بزنن و از پشت اونها رو غافلگیر و محاصره کنن. تکنیکی که بعدا به تکنیک چرخ گوشت معروف شد.
و پیروزی حساسی در روند جنگ جهانی دوم بدست بیاره. پیروزیای که در نهایت به فتح کامل اروپا توسط متفقین انجامید.
همونطور که فیلسوف بزرگ مارکوس ارلیوس گفته: «موانع انجام یک کار، همیشه قبل از خود اون کار ظاهر میشن. همیشه اون چیزی که به ظاهر یک مسیر رو سد کرده، خودش تبدیل به مسیر خواهد شد».
همین نگاه یا طرز فکر، به طور ویژه این روزا میتونه خیلی به کار ما بیاد یعنی توی این روزاهایی که اقتصاد جهان به نظر داره به سمت یه رکود جدید حرکت میکنه.
اکثر مردم رکود اقتصادی رو یک اتفاق وحشتناک و نابود کننده میدونن، که در واقع همینطور هم هست اما، در عین حال، همین رکود میتونه یه فرصت بزرگ هم باشه.
اگه قصد اینو داری که یه کسب و کار راه بندازی، رکود اقتصادی میتونه باعث بشه که تو نیروهای متخصص و باتجربه رو راحتتر استخدام کنی، کاری که برای یه کسب و کار نو پا توی شرایط عادی تقریبا غیر ممکنه!
توی دوران رکود اقتصادی تو این فرصت رو داری تا با فروشندهها قراردادهای بهتری ببندی و برای فضای کارت، جاهایی رو با قیمتهای خیلی پایین تر از وضعیت عادی که تقاضا توش زیاده اجاره کنی.
مهمتر از همه، اگه بتونی از پس دوران رکود بر بیای، وقتی که اقتصاد از رکود خارج بشه تو سهم بسیار بزرگتری از بازار خواهی داشت و دهها قدم برای بازاریابی کسب و کارت از بقیه جلوتر خواهی بود چراکه رقبای به مراتب کمتری نسبت به شرایط رشد اقتصادی برات باقی موندن.
اما همیشه لازم نیست که با یه مانع واقعی مواجهه بشی، گاهی میشه که موانع مسیر رو تصور کرد. مثلا اگه کسب و کاری داری، تصور کن که از الان شکست خوردی. صب به دفتر کارت رفتی و متوجه شدی که درها بسته ان و یه اعلامیه روی در نصب شده که محل کارت تعطیل شده. از خودت میپرسی چه اتفاقی افتاده؟ مشکل چی بوده؟ ایا بازار دیگه به محصول تو نیاز نداشته؟ ایا رقبای تو تونستن سهم بازار تو رو تصاحب کنن؟ ایا توی مدیریت کارت به مشکل خوردی؟
اگه چند دقیقه وقت بذاری و به افکار منفی فک کنی و خطرات احتمالی برای کسب و کارت رو تصور کنی، میتونی کارت رو تقویت کنی. چطوری؟ کافیه اون تهدید ها رو برعکس کنی اون وقت همون ها برای تو تبدیل به فرصتها و موقعیتهای پیشرفت میشن. دقیقا کاری که فیس بوک دائما انجامش میده.
اونها خطرهای احتمالی برای کارشون رو شناسایی میکنن و روشون کار میکنن تا بتونن برای خودشون تبدیل به فرصت کنن. مثلا اینستاگرام یه نمونه از همین رویکرد اوناست که خیلی زود متوجه وجود اون شدن. یا مثلا قابلیت استوری گذاشتن که فیس بوک از رقیبش اسنپچت بر داشت و به شکلی جدید که بابتش محکوم نشه به خودش اضافه کرد و تونست مخاطین بیشتری رو جذب کنه.
به نظرمممممم این کتاب فوق العاده است و جاهای جذابش رو گذاشتم اما خوب قطعا همشو بخونی جذابتره :)