صنعت سلامت یکی از صنایع پایدار و رو به رشد است که توسعه فناوری های مختلف همواره این صنعت را تحت تأثیر جدی قرار داده و منجر به خلق ایدههای خلاقانه و نوآورانه میشود. با وجود اینکه حوزه سلامت یکی از اصلیترین حوزههایی است که نوآوری در آن منجر به تغییر قابل توجه در شاخص نوآوری و رتبه کشورها از نظر شاخص نوآوری میشود، این صنعت یکی از سختترین حوزهها برای راه اندازی کسب و کارهای مبتنی بر راهکارهای نوآورانه است. دلایل مختلفی باعث دشواری طی کردن مسیر موفقیت در راهاندازی این نوع کسب و کارها میشوند. حساسیت ذاتی حوزه سلامت – از نظر مرتبط بودن با جان افراد- اصطکاک زیاد با سیستمهای رگولاتوری و اینرسی نسبتاً زیاد جامعه پزشکی برای استفاده از تکنولوژیهای نوظهور، سه عامل اصلی دشواری راهاندازی و توسعه دادن کسب و کار نوآورانه در حوزه سلامت است. در کنار عوامل مختلف دیگری که منجر به شکست کسب و کارهای نوپای نوآورانه میشوند، این سه عامل، پیچیدگی مسیر رشد و احتمال شکست کسب وکارهای نوپای حوزه سلامت را افزایش میدهند. در این مقاله، علاوه بر اشاره به دلایل شکست استارتاپهای حوزه سلامت-به طور خاص سلامت دیجیتال- یکی از دلایل شکستی که از تحلیل ناقص یا غیردقیق صنعت و پوزیشنینگ نادرست ناشی میشود، مورد بررسی قرار گرفته است. مطابق گزارشهای مختلفی که منابع معتبر منتشر کردهاند، موارد زیر جزو مهمترین عوامل شکست استارتاپهای حوزه سلامت هستند:
مهمترین عوامل شکست استارتاپهای حوزه سلامت در ایران
مدل کسب و کار و مدل درآمدی ناکارآمد
عدم انطباق و ناسازگاری محصول/خدمت با روال کاری موجود در نظام سلامت
شناخت ناکامل ساختار صنعت و در نظر نگرفتن اهمیت و نقش ذینفعان مختلف
ترکیب نامناسب تیم و تجربه ناکافی در حوزه سلامت
کمحوصلگی و کمصبری بنیانگذاران برای رشد صحیح با در نظر گرفتن اینرسی ذاتی در حوزه سلامت
نگاه به بیمار صرفاً به عنوان مشتری و عدم درک نیازهای واقعی
زمانبندی نادرست و عدم توانایی در اخذ مجوزهای لازم
نداشتن ارزش پیشنهادی مشخص که برای بیمار پرداخت هزینه در قبال آن بیارزد.
حساب کردن بیش از حد روی تکنولوژی بدون داشتن شواهد علمی کافی
هر یک از موارد فوق بهتر است در مجالی مناسب، بیشتر و دقیقتر مورد بررسی قرار گیرد. اما علاوه بر عوامل فوق، اگر مقداری پایه ای تر مسأله را تحلیل کنیم، به این نتیجه میرسیم که در مرحله ایده پردازی اساساً بسیاری از ایده هایی که استارتاپها با محوریت آن شکل گرفته اند- یا می گیرند- در قسمتی از زنجیره ارزش صنعت سلامت دیجیتال نقش آفرینی میکنند که اساساً مقیاس پذیر نیست و یا مقیاس پذیری در آن قسمت بسیار پرهزینه و دشوار است. برای روشن شدن بحث، بد نیست، زنجیره ی ارزش صنعت سلامت را ترسیم و مرور کنیم:
همانطور که در شکل فوق نشان داده شده است میزان تاثیر هر یک از عوامل سه گانه حساسیت موضوع سلامت اصطکاک با سیستم رگولاتوری و اینرسی جامعه پزشکان در هر یک از حلقه های زنجیره ارزش متفاوت است که این تفاوت با سه سطح متوسط پایین و بالا مشخص شده است. بدیهی است که یک ایده نوآورانه برای تبدیل شدن به یک کسب و کار و در ادامه توسعه در مقیاس بزرگ، می بایست در زنجیره ارزش فوق خلق ارزشی کند که نسبت به روشهای فعلی دارای مزیتی باشد. این مزیت همان است که در نظر مشتری شما را متمایز می کند و منجر به انتخاب و پرداخت پول میشود. پس یک پیشنیاز اساسی برای یک ایده نوآورانه این است که در زنجیره ارزش فوق، یک نقطه ی درست که دارای نارکارآمدی و نقص شناسایی شده و با توجه به مسأله، راهکار نوآورانه، طراحی و ارائه شود. پرواضح است که در ادامه مسیر رشد، توسعه و اسکیل آپ کسب و کار، یکی از استراتژی های مرسوم تجمیع طولی و/یا عرضی در زنجیره ارزش است. به عنوان مثال یک استارتاپ که زمینه پایش سلامت نوزادان فعالیت می کند، میتواند در ادامه علاوه بر پایش سلامت، خدمات مشاوره پزشکی یا محصولات سلامت محور مرتبط به نوزاد نیز به مشتریان خود ارائه کند. یا اینکه برای توسعه کسب و کار خدمات مربوط به پایش سلامت مادران یا سالمندان را نیز ارائه دهد. نکته بسیار مهمی که اغلب، بنیانگذاران در شناسایی نقطه درست برای ورود- نقطه دارای ناکارآمدی در زنجیره ارزش- در نظر نمیگیرند، تحلیل دقیق حلقه قبل و بعد در زنجیره است. دوباره سه عاملی که راه اندازی و توسعه کسب و کارهای نوآورانه در صنعت سلامت را مرور می کنیم: حساسیت حوزه سلامت، اصطکاک زیاد با سیستمهای رگولاتوری و اینرسی زیاد جامعه پزشکی برای استفاده از تکنولوژیهای نوظهور. در انتخاب جایگاه مناسب در زنجیره ارزش، علاوه بر در نظر گرفتن ناکارآمدی، میزان مؤثر بودن این سه عامل نیز باید سنجیده شود. بدیهی است که هر چه درگیری و اصطکاک با سیستم رگولاتوری یا جامعه پزشکی بیشتر باشد، مسیر دشوارتر و پرهزینه تر پیش روی کسب و کارها خواهد بود. بنابراین برای شروع یک کسب و کار نوپا در حوزه سلامت بررسی دو موضوع بسیار مهم است اولاً ایده محوری کسب و کار میبایست یک ناکارآمدی و چالش واقعی را حل کند و ثانیاً باید در نظر داشت که هرچه این ناکارآمدی یا چالش در زنجیره ارزش در نقطه ای باشد که میزان اصطکاک با سیستم رگولاتوری حساسیت موضوع و نقش آفرینی جامعه پزشکی در آن بیشتر باشد احتمال موفقیت کمتر و مسیر رشد دشوارتر خواهد بود البته ناگفته نماند که منظور از انتخاب نقطه ورود مناسب عبارت است از شروع کسب و کار و بدیهی است که پس از ارزش آفرینی و توسعه در یک حلقه از زنجیره ارزش فوق تسری به حلقههای قبل و بعد و توسعه کسب و کار در سایر قسمتهای زنجیره ارزش به مراتب ساده تر و دارای سرعت رشد بیشتری خواهد بود برای توضیح بهتر این موضوع بد نیست به چند مثال اشاره کنیم موضوع نوبت دهی زمان انتظار در مطب یا مرکز درمانی یکی از چالش های بسیار جدی در در حوزه سلامت محسوب می شود پر واضح است که روش های سنتی مانند نوبت دهی حضوری و یا تلفنی در مقایسه با روش های آنلاین بسیار ناکارآمد و دارای چالش است بداهت این موضوع به حدی بوده است که استارتاپ های نوبت دهی آنلاین و مدیریت مطب جزو اولین و بیشترین استارتاپ های حوزه سلامت محسوب می شوند همانطور که در شکل فوق نشان داده شده است در حلقه پذیرش از زنجیره ارزش میزان اینرسی پزشکان در مورد استفاده از روش های نوع بالاست از طرفی پلتفرم های نوبت دهی که در در این قسمت فعال هستند با یک پلتفرم نامتقارن سر و کار دارند سمت تامین پلتفرم عبارت است از پزشکانی که تعداد آن ها بیش از صد هزار نفر نیست اما سمت تقاضا که عبارت است از از همه افراد جامعه بیش از ۸۰ میلیون نفر هستند بنابراین معادلات و استراتژیهای اسکیل کردن در دو طرف پلتفرم کاملا متفاوت است اسکیل کردن در سمت تامین یا عرضه خدمات علاوه بر اینرسی بالای پزشکان در استفاده از روش های جدید مانع جدی دومی هم دارد که عبارت است از وجود و حضور رقبای بسیار زیاد این دو مورد جزو عوامل اصلی هستند که مانع رشد و اسکیل کردن استارتاپ هایی هستند که در این قسمت از زنجیره ارزش فعالیت می کنند. از طرفی اگر نگاهی به استارت آپ هایی بیندازیم که در قسمتهای دیگری از این زنجیره ارزش در حال فعالیت هستند می توانیم به اهمیت موضوع پی ببریم. به عنوان مثال در قسمت پیشگیری و تجربه بیمار میزان اثر فاکتور حساسیت و همینطور فاکتور اینرسی بسیار پایین است. از طرفی پلتفرم های فعال در این قسمت از زنجیره ارزش کاملاً مقیاس پذیر است. به همین دلیل است که در اکوسیستم ایران و همینطور جهان شاهد رشد نسبی بسیار بالای استارتاپهای فعال در این قسمت ها نسبت به بقیه قسمتهای زنجیره ارزش هستیم. استارتاپ هایی که در موضوع سبک زندگی یا شبکههای اجتماعی مانندی که که مربوط به اشتراک تجربه بیماران هستند، جزو این دسته از کسب و کار ها محسوب می شوند.