برای دوره دوم کیمیا، اواخر تابستان 97 رفتم مرکز آموزشهای دانشگاه الزهرا روبروی پارک ملت. آخرین نفر مصاحبه بودم و فکر کنم خستگی مهندس جلوداری و دکتر برق شریف و هم گرمای هوا باعث شد به دلیل اینکه هم از شهرستان میام و هم مشکلات شغلی، خیلی ملو من را رد کردند.
برام خیلی سخت بود، چون کلی برنامه ریخته بودم برای این دوره و برای جبران باید تا دوره بعد صبر می کردم. راستش برای ما شهرستانی ها هیچ امکاناتی فراهم نیست و برای ساده ترین مهارت ها و آموزش ها بایستی بریم پایتخت. خلاصه یکسال صبر کردم ولی از شانس ما دوره سوم کیمیا مخصوص مدیران اکوسیستم بود که دوباره باید یکسال صبر می کردم تا شاید فرجی شود ...
امسال با قدم های مبارک کرونا، تعطیلی فضای آموزشی و رفتارهای واقعا عجیب ما ایرانیان پس از اولین گشایش فضای اقتصادی، تقریبا همه هنگ کردیم. (حتما یادم باشه در مورد رفتارها و شرایط اقتصادی ایران در مواجهه با کرونا مطلب بنویسم.)
برای دوره چهارم پیش ثبت نام کرده بودم فکر کنم اواخر سال 98. وسط های مرداد به دلیل اوجگیری کرونا زمان مصاحبه بود که به صورت اسکایپ دوباره با همان دو نفر سال 97 مصاحبه کردم. سریع من را یادشون اومد اول مخالفت کردن ولی با هزار خواهش و تمنا بالاخره تونستم راضی شون کنم تا برای این دوره من را انتخاب کنند.
متاسفانه این دوره رایگان نبود و همون ابتدای کار بایستی 1 میلیون به حساب دانشگاه شریف واریز می کردی. از شانس من هم موبایلم شکسته و هم لپ تاپم سوخته!!! (یعنی اوج بد بیاری)
تازه برای کارم هم باید یکی را پیدا کنم تا شیفت وایسته و برای دو هفته موندن تو تهران هم داستان جداگانه ای داشتم که حتما بعدا یادداشت می کنم. خلاصه برای ما شهرستانی ها یک دوره تو تهران علاوه بر هزینه ای مازاد، دردسرهای گاها حل نشدنی داره که گاهی مجبوری بی خیالش بشی.
از اونجایی که برای مسیر شغلی 1400 و توسعه شخصی خودم بایستی وارد این مسیر می شدم تحمل این شرایط را قبلا برای خودم توجیه کردم و به امید روزهای بهتر و افزایش توانمندی ها و توسعه شبکه ارتباطی، پاگذاشتن تو مسیر جدید ارزش خودش را داره!!!
شاید برای شما هم این مسیر جدید یک دنیای جدید را فراهم کنه امیدوارم ...