ویرگول
ورودثبت نام
حدیث پویان(c.v.r)
حدیث پویان(c.v.r)
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

•از من دور نشو¹•


از این صبح هایی که بدون صدای تو بیدار میشوم متنفرم...
این روز ها که بدون بوسه صبحگاهی سرکار میروی را نمیخواهم...
از اینکه با تو تماس میگیرم و صدای تکراری و جمله ی تکراری«دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد» را میشنوم خسته شده ام...
شاید 3 ماهیست که با نبود تو سر میکنم...
کسی نبود که صبح ها با او برای خرید نان داغ از خانه بیرون برویم و آهنگ های مورد علاقه ام را باهم بخوانیم...
کسی نبود که برایم آواز بخواند...
کسی نبود که در این سال پر برف و برکت با او برف بازی کنم و گلوله های برف را در کمرم پیاده کند،مرا روی برف بغلتاند تا لحظه ای در کنار هم شاد باشیم...
کسی نبود که در بحث ها هوایم را داشته باشد...
کسی برایم پدری مثل تو نبود که با فرود آوردن بوسه ای بر لپ هایم خستگی ام را از تنم جدا کند...
مادرم علی رغم داشتن انبوهی غم لبخند میزند،لبخندی پر از دلتنگی،دلتنگی اش را با تمام وجود درک میکنم...
بعد از نبودت در کنار من،هر لحظه که زنگ در به صدا در می آید قلبم پر میزد برای دیدن دوباره تو اما امان از ذهن خسته ام که به من نبودنت را یادآوری میکند...
کسی را نداشتم که به عنوان یک پدر در سخت ترین لحظات اشک هایم را پاک کند، چشمانم را ببوسد و با گفتن جمله ی «نگران نباش همه جا هواتو دارم» دلم را آرام و قرص کند:)....
کسی را نداشتم که در خستگی تمام من را بخنداند و دستان خیسش را به گردنم بمالد و من با خنده و گاهی با غر جوابش را بدهم...
همه سعی میکنند برایم مثل تو باشند،اما هیچکس مثل تو نیست...
هیچکس:)
این شب هایی که بدون قصه های آرامش بخش تو سپری میشوند را دوست ندارم...
زودتر برگرد تا با خواندن این متن بلند بالا با هم بخندیم، بخندیم به دلتنگی بزرگی که هم اکنون با در آغوش تو بودن رفع شده...
زودتر بیا که نه تنها قلب و روحم،بلکه تک تک سلول هایم به بودن،بوسیدن،لمس کردن و دیدن چشمان عسلی ات نیاز دارد...

به اندازه ی ستاره های کهکشان چشمانت دوستت دارم.

•حدیث پویان•
•از من دور نشو•

#افکارِشب
#دلتنگی‌دوشنبه‌شب
#آنچه‌شب‌آشکار‌میشود
#دستنوشته‌های‌خونی

افکارِشبدستنوشته‌های‌خونیدلتنگی‌دوشنبه‌شباز من دور نشوحدیث پویان
از درد ها مینویسیم تا آرام شویم،فارغ از اینکه دردهایمان تمامی ندارند...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید