سین معبودی
سین معبودی
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

تصویری که سی‌سال حبس خانگی بود!

مرگ مارا  - ژاک لویی داوید (نقاش فرانسوی نئوکلاسیک)
مرگ مارا - ژاک لویی داوید (نقاش فرانسوی نئوکلاسیک)


تصویری که سی‌سال حبس خانگی بود! و هیچ‌کس جرأت آن‌ را نداشت که نشانش بدهد، حتی شخصی‌که آن‌ را نقاشی کرده بود؛ ژاک لویی داوید.

تابلوی «مرگ مارا» مسحورکننده‌ترین اثر داوید بود و زمانی همه در مقابلش از سر تا پا تمجید و تحسین بودند. نقاشی‌ای زیبا و تکان‌دهنده و درعین‌حال تهوع‌آور. همین نقاشی باعث منع به خاکسپاری داوید در فرانسه شد. وقتی کالسکه‌ی حامل جسد داوید در خیابان‌های بروکسل حرکت می‌کرد، دسته‌ی دانشجویان هنر را پشت سرش می‌دید که پلاکاردهایی با نام نقاشی‌های داوید را در دست داشتند به‌جز «مرگ مارا». نقاشی که مرثیه ایست بر کسی که به عقیده بسیاری کشتار و تصفیه‌حساب و پاکسازی‌های انقلابی برایش تمامی نداشت، اما همین شخص برای داوید یک قاتل و هیولا نبود بلکه یک قدیس بود.

مارا مخترع، ویراستار روزنامه و یکی از آن افرادی است که نه با تفنگ بلکه با قلمش حکم اعدام بسیاری از افراد را امضا کردو او همچنین دچار خارش‌هایی شدید و غیرقابل تحمل ناشی از بیماری پوستیش بود که او را عصبی و خشن می کرد. او همیشه از شر این خارش‌ها به وان حمامش پناه می‌برد و در همانجا کارهایش را انجام می‌داد. مارا روزنامه “دوست مردم” را منتشر می کرد و بسیار محبوب بود. سیاست این روزنامه سخت و بی رحمانه بود. مقاله‌های تند می‌نوشت، عاشق جنجال بود و ناسزا می‌گفت و نقاب از رخ وطن‌پرستان دروغینی برمی‌داشت که آنها را خائن می‌نامید.

روز قبل از قتل، داوید که دوست نزدیک مارا بود، به دیدارش می‌رود و او را در وان حمامش می‌بیند که در آن از جعبه‌ی چوبی وارونه‌ای به‌جای میزش استفاده می‌کند. روز بعد شارلوت کوردی به‌سمت خانه‌ی مارا حرکت می‌کند. بار اول مانع از ورودش می‌شوند و او یادداشتی برای مارا می‌فرستد به‌همراه هشداری در مورد دسیسه‌های خائنان، جهت فریب او. عصر همان‌روز دوباره شانسش را امتحان می‌کند و راه می‌یابد. در تاریخ 13 ژوئیه 1793 در حالی که مارا در حمام خانه‌اش مشغول نوشتن بود، کوردی وظیفه‌ی خطیرش به انجام می‌رسد؛ کارد را بیرون می‌کشد و با ضربات چاقو او را به قتل رساند. مارا بعد از اصابت چاقو آهی می‌کشد و در حالیکه همسر جوانش را صدا می‌زند آخرین کلمات خود را ادا می‌کند: “کمکم کن محبوب عزیزم” (Aidez-moi, ma chère amie).

وقتی خبر پخش می‌شود، در مجمع ملی، نمایندگان به دروغ یا راست اندوه زده و گریان بودند. یکی از نمایندگان بلند می‌شود و فریاد می‌زند: داوید، کجائی؟ یک کار دیگر هست که باید انجام بدهی! و داوید هم این کار را انجام داد.

داوید بعدها می گوید: “من فکر کردم جالب است که او را همانگونه که دیدم، نشان دهم و وقتی او را پیدا کردم که برای خوشبختی و رفاه مردم می نوشت.” و در حالی که پیکر مارا در هیات یک قهرمان کلاسیک به روزشده به نمایش درآمده است، اما مبتذل نیست.

بعد از مرگ مارا، شارلوت کوردی دستگیر شد. او در طول 4 روز دادگاهش، از خود دفاع کرد و در یک جمله معروف گفت: “من یک نفر را کشتم تا هزار نفر را نجات دهم” او خودش را قهرمانی تراژیک می‌دید که سرنوشتش نجات کشور بود. کوردی به حکم دادگاه محکوم و بلافاصله با گیوتین گردن زده شد.

مرگ ژان پل مارا همچنین واکنش های متفاوت را در جامعه انقلابی فرانسه ایجاد کرد. برخی او را شهید ملّی دانستند. داوید، ژوزف ویرت و دیگر نقاشانی آثار برجسته از او کشیدند و برخی شعرا در رثای او نغمه‌ها سرودند. برخی دیگر اما، از مرگ او خوشحال شده و آن را زمینه ساز آرامش در جامعه فرانسه دانستند.

ترور مارا - ژوزف ویرت
ترور مارا - ژوزف ویرت

آنچه باعث شده هنوز هم بین بسیاری در مورد این شخصیت تاریخی اختلاف باشد، هدف او از اقداماتش است. برخی می گویند او بدون توجه به احساسات برای طبقه فقیر جامعه تلاش کرد و بسیاری از اشرافی را که قصد داشتند طبقه فقیر را نابود کنند اعدام کرد. برخی دیگر اما تاکید دارند که در اقدامات او نه حس وظیفه بلکه نوعی حس شخصی و تمایل به انتقام وجود داشته است. مهم ترین نمونه هم مربوط به زمینه سازی برای قتل لاوازیه(دانشمند مشهور) است. واکنش تند لاوازیه به کتاب مارا باعث شد او به شدت علیه دانشمند فرانسوی جبهه بگیرد و دادگاه را به اعدام او ترغیب کند.

هر کدام از دو رای بالا درست باشد فرقی در اصل قضیه ندارد، در مورد ژان پل مارا یک واقعیت مسلم است. مرگ روزنامه نگار فرانسوی تولد اتفاقی نوین در اروپا و جهان بود؛ قدرت گیری پروپاگاندای رسانه ای و استفاده از فرهنگ برای توجیه ترور و وحشت. چیزی که با مارا شروع شد، با گوبلز به اوج رسید و هنوز هم ادامه دارد.


منابع: مجله فرهنگی چوک/ ویکی هنر

نقاشی
مشتاق عام تئاتر، موسیقی و اقوام وابسته
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید