فیلم "قهرمان" آخرین اثر اکران شده از کارگردان صاحب نام ایرانی، اصغر فرهادی ست که مورد استقبال بسیاری در سطح کشور و فراتر از آن قرار گرفتهست. این فیلم که با محوریت ماجرای زندانی مالی به نام "رحیم سلطانی" با بازی امیر جدیدی ساخته شده اشارات قابل توجهی به نقش انکارناپذیر پروپاگاندا در اجتماع امروز ایران و جهان دارد، که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
(هشدار اسپویل)
طی این متن قصد داریم انحاء پروپاگاندای قابل مشاهده در این فیلم را معرفی کرده و بهطور مختصر شرح دهیم و به دیگر مسائل چون بازیهای ارزشمند و … موجود در فیلم اشارهای نخواهد شد.
در تعریف پروپاگاندا به نقل از ویکیپدیا میتوان گفت: گونهای ارتباط است که در آن، اطلاعات هماهنگ و جهتدار برای بسیج افکار عمومی از طریق تبلیغات پخش و فرستاده میشود تبلیغات شکلی از ارتباط است که هدف آن تاثیر بر گرایش یک جمع یا جماعت همسو با موضع و دلیل دلخواه مبلغ است.
در فیلم "قهرمان" شاهد سه موقعیت مورد استفاده قراردادن پروپاگاندا هستیم.
موقعیت اول؛ قهرمان شدن. در این سکانس شاهد اطلاع یافتن مسئولین زندان از بازپسگردانی کیف محتوی سکههای طلا توسط رحیم سلطانی که خود زندانی مالی و تحت فشار بسیاریست هستیم، که مورد تشویق و تمجید بسیار از سوی مسئولین، مدیریت، رسانه کشوری، سازمان خیریه و... واقع میشود. اما پس این قضیه موضوع جزئی وجود دارد و آن اینست که این فرد به شخصه کیف مزبور را پیدا نکرده است، اما ضمن مشورت با مسئول زندان تصمیم بر آن میشود که این مورد از شرح گزارش در رسانه فاکتور گرفته شود و همین امر در ادامه موجب دردسر برای فرد میگردد. به این روش "حقیقت گزینشی" یا "selective truth" گفته میشود، یعنی گفتن پیام تبلیغاتی ضمن حقایق به نحوی که مخاطب متوجه نشود. که این تبلیغات درصدد یاری رساندن به خود فرد و آزادیش و در وهله دوم بزرگنمایی سازمانها و عملکردشان است.
موقعیت دوم؛ ضد حمله. در این سکانس شاهد انتشار فیلم زد و خورد فرد طلبکار و بدهکار با سویه منفی به بدهکار یا همان رحیم سلطانی و برملایی دروغ وی به اداره کارگزینی که از سرناچاری و محض حل مسئله گفته شده است هستیم، که هردو وجهه نه چندان خوبی به شهرت پیشین وی می بخشند و به شایعات پیشین مبنی بر دروغ و فریب بودن همه ماجرا و بزرگنمایی وی از سوی زندان مربوطه جهت حواسپرتی عموم از خودکشی پیش آمده در زندان دامن میزند. به کاربرد رسانه در این روش "برچسب زدن" یا name calling"" میگوییم، یعنی برانگیختن هیجان و خشم جمعی جامعه علیه یک گروه یا فرد با وارد کردن اتهامات و یا دامن زدن به شایعات که این روش موجب میشود نیازی به ایجاد بحث استدلالی با گروه یا فرد مخالف نباشد.
و موقعیت سوم؛ برانگیختن. در این سکانس شاهد پیشنهاد مسئول زندانی به نام "آقای طاهری" مبنی بر انتشار فیلمی از پسر فرد مزبور به نام "سیاوش" با مضمون درخواست کمک مردمی برای پدرش با حالتی رنجور و بغضآلود هستیم، درحالی که سیاوش لکنت زبان دارد و این موضوع وی را بسیار آسیبپذیرتر هم جلوه میدهد. که این روش پیشنهادی "شعارهای فریبنده" یا "glittering truth" نامیده میشود، یعنی وسیله قراردادن سیاوش و لکنت او برای تظلم خواهی و توسل به شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی ست تا توجه افکار عمومی به پیام مبلغ جلب شود. این پیامها اغلب بر حول محور ارزشهایی همچون شرافت، دین و دیگر ارزشهای غالب بر جامعه شکل میگیرد. که این عمل توسط پدر او، رحیم سلطانی با مقداری خشونت متوقف گشته و از ملعبه واقع شدن سیاوش جلوگیری میگردد. چنین دست پیشنهادات و تصمیماتی در اصطلاح ماکیاولیایی نیز خوانده می شوند، یعنی با اعتقاد بر عبارت معروف "هدف وسیله را توجیه میکند" شکل گرفتهاند.
نکته پایانی قابل ذکر، چرایی پروپاگاندا و جهتدار نامیده شدن این عملهاست، که باید گفت، ضمن حمایت مصرانه سازمان خیریه و زندان در موقعیت اول، هنگامی که ضد حمله یعنی موقعیت دوم اتفاق میافتد و موقعیت آنها مورد تزلزل و شبهه قرار میگیرد سریعا دست به عقب نشینی و انتشار تکذیبیه و تغییر موضع میزنند و در نهایت در موقعیت سوم هم برای حفظ وجهه خویش سعی بر انجام عملی نه چندان اخلاقی دارند.
منابع:
«تبلیغات سیاسی» [علوم سیاسی و روابط بینالملل] همارزِ «propaganda»؛ جواد میرشکاری
Garth Jowett, Victoria O'Donnell (2006), Propaganda and Persuasion
تکنیک های پروپاگاندا وبگاه دانشگاه جرج واشینگن