کسانی که قبل از سال 1980 در چین به دنیا آمدند و دارای معلولیت بودند، افراد چندان خوششانسی نبودند، چون آنها را عموما با عنوان «can fei» یعنی «ناقص و بیفایده» میشناختند و طبیعتا متناسب با همین عنوان هم با آنها رفتار میکردند.
اما از آن زمان تاکنون خیلی چیزها در چین تغییر کردهاست؛ مهمتر از همه، طرز نگاه به معلولیت و افراد دارای معلولیت. چین، این تغییر نگاه را مدیون حمایت و فعالیت جامعه افراد دارای معلولیت و کنشگران این حوزه است. از آن گذشته، دولت چین هم رویکرد خود را نسبت به افراد دارای معلولیت در کشورش تغییر داده است.
در چین امروز، اصطلاح «can fei» جایش را به «can ji ren» یعنی «فردی که توانایی ندارد» یا «فرد ناتوان» داده و مردم مایلاند در مکانهای عمومی از این اصطلاح برای توصیف یک فرد دارای معلولیت استفاده کنند.
داستان زندگی افراد دارای معلولیت در چین، از سال ۱۹۹۰، درست زمانی که «قانون حمایت از افراد معلول» تصویب شد، تغییر کرد.
براساس این قانون، فرد دارای معلولیت به کسی گفته میشود که ناهنجاریهای فیزیکی، روانی یا ذهنی دارد، در ساختار فیزیکیاش اختلالی وجود دارد یا به خاطر از دست دادن برخی از اعضای بدن، توانایی فعالیت بهصورت معمول را از دست داده است. اصطلاح «انسان دارای معلولیت» نیز به کسی اطلاق میشود که در زمینه «بینایی، شنوایی، گفتاری و توانایی فیزیکی و ذهنی و روانی یا مجموع برخی از اینها» مشکل داشته باشد.
این طبقهبندی توسط بدنه اصلی دولت در چین انجام شد و همزمان با آن، مدلهای حمایتی در زمینه پزشکی و اجتماعی در این کشور به اجرا درآمد که عموما در دهه ۱۹۸۰ مورد توجه بودند؛ مثل مدلی که مدنظر سازمان بهداشت جهانی بود.
اصل ۴۵ قانون اساسی در چین بر این مساله تاکید میکند که «همه شهروندان حق دارند از کمکهای دولت و جامعه در دوران سالمندی، بیماری و معلولیت استفاده کنند.» با توجه به این اصل، خدمات بهداشتی، پزشکی، درمانی و تامیناجتماعی مورد نیاز افراد دارای معلولیت نیز گسترش پیدا کرد.
قانون اساسی چین همچنین میگوید: «دولت و جامعه باید برای تامین کار، معیشت و تحصیلات افراد نابینا، ناشنوا و دیگر افراد دارای معلولیت کمکهای لازم را انجام دهند.»
علاوه بر اینها بیش از ۳۰ قانون ملی و محلی در چین وجود دارد که مقررات خاص مربوط به افراد دارای معلولیت و حمایت از حقوق آنها را، از جمله حقوق کیفری، قانون مدنی، قوانین آموزشی، تحصیلات عالی، کار و دیگر امور پوشش میدهد.
این قوانین بیشترین اثرش را در بخش آموزش و تحصیلات مربوط به افراد دارای معلولیت نشان داد. مدارس معمولی در چین موظف هستند کودکان دارای معلولیت را بپذیرند، اما در عین حال مدارس مربوط به کودکان دارای معلولیت نیز در این کشور وجود دارد و این خود دانشآموز است که انتخاب میکند در کدام مدرسه درس بخواند. بخش بزرگی از دانشآموزانی که دارای معلولیت فیزیکی هستند و تعداد کمتری از دانشآموزان با معلولیتهای ذهنی از سوی مسئولان چینی در بخش آموزش، به عنوان فرد دارای معلولیت شناخته نمیشوند، چون همه دوران تحصیلشان را در کنار سایر دانشآموزان گذراندهاند و از امکانات آموزشی یکسان استفاده کردهاند.
مورد دیگر، مساله میزان دسترسی این افراد به وسایل نقلیه عمومی است که تاثیر زیادی روی میزان اشتغال آنها هم داشتهاست. سال ۲۰۰۴ برنامه ایجاد خطوط مخصوص افراد دارای معلولیت در حوزه حملونقل عمومی در پکن آغاز شد که تمرکز آن بیشتر روی مترو و اتوبوسهای سطح شهر بود. همزمان با این برنامه، در شنژن، یکی از شهرهای جنوبی چین نیز، یک خط مترو مختص افراد دارای معلولیت به راه افتاد.
با این حال اوضاع زندگی و وضع مسکن این افراد تعریف چندانی ندارد. بر اساس آمار سازمانهای مردمنهاد، نزدیک به ۱۷ درصد از جمعیت افراد دارای معلولیت در چین فقیر هستند و بیشتر آنها در مناطق حاشیهای زندگی میکنند. نزدیک به ۱۴۰هزار خانواده با وجود یک عضو دارای معلولیت، مسکن مناسبی ندارند و ۱۶ هزار خانواده دیگر نیز در شرایط نامناسبی زندگی میکنند. به همین خاطر دولت چین تصمیم گرفته تا با همکاری سازمانهای منطقهای، برنامه «کمک به افراد فقیر در بازسازی مسکن» را اجرا کند. وظیفه سازمانها و کمیتههای محلی در این برنامه این است که نیروی انسانی و کمکهای فنی مهندسی بازسازی خانهها را برای افراد دارای معلولیت تهیه کنند.
مترجم: شیدا ملکی، تیم کاکتوس