کاکتوس
کاکتوس
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

دیوارهای بلند و درهای بی‌کلید

زنان دارای معلولیت آلمانی ساکن شهر بن، روز دوشنبه 7 ژوئن 1999، بیستمین سالگرد تصویب «کنوانسیون بین‌المللی رفع تبعیض علیه زنان» را در انستیتو گوستاو جشن گرفته‌اند. سالن مملو از زن‌هایی است که بر روی صندلی چرخدار نشسته‌اند. خبری از تریبون‌های مرتفع سخنرانی نیست، ناشنوایان با زبان اشاره سخنرانی می‌کنند و نابینایان بر روی دستگاه‌های لمسی خود یادداشت برمی‌دارند.

عنوان مراسم این است: «زنان دارای معلولیت، در راه تعیین سرنوشت خود». به نظر می‌رسد زنان گام‌های بلندی در راستای دست یافتن به فرصت‌ها و حقوق برابر در جامعه برداشته‎اند، اما واقعیت این است که با وجود گذشتن 5 سال از تصویب قانون «برابری زنان و مردان و ممنوعیت تحقیر و بی‌اعتنایی نسبت به افراد دارای معلولیت در هر وضعیتی» و برگزاری چنین رویدادهایی، هنوز هر دو گروه بهره‌مند اصلی این قانون (زنان و افراد دارای معلولیت)، در جامعه پیشرفته آلمان دچار مشکلات فراوان هستند و چه کسی این مشکلات را به اندازه زنان دارای معلولیت درک خواهد کرد؟ جنسیت و معلولیت دو عاملی هستند که زندگی معمولی را، برای این افراد به شکلی باورنکردنی غیرمعمولی کرده‌اند.

در تمام جوامع توسعه یافته و در حال توسعه، زنان دارای معلولیت تحت مراتب مختلفی از تبعیض قرار دارند. در ایران اقداماتی برای بهبود زندگی این زنان صورت گرفته، اما تا دست یافتن به فرصت‌های برابر با شهروندان دیگر، راه بسیاری در پیش است. با وجود پیوستن ایران به «کنوانسیون جهانی حقوق افراد دارای معلولیت» و تصویب متن کنوانسیون در سال ۱۳۸۷ توسط مجلس شورای اسلامی، در هیچ یک از مفاد قانون ملی «حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت» اشاره‌ای به حمایت از این افراد در برابر خشونت و تبعیض نشده و حتی اقدامی هم برای شناسایی این موضوع به عنوان یکی از مشکلاتی که این افراد همواره با آن روبه‌رو هستند، صورت نگرفته است. به این نکته دقت کنیم که زنان دارای معلولیت، بیش از باقی زنان در معرض آزار و اذیت جنسی قرار دارند، در نتیجه به طور مستقیم مورد تبعیض قرار می­گیرند.

از سوی دیگر، انواع تبعیض‌های غیرمستقیم نیز، زندگی این زنان را تحت تاثیر قرار داده است. زنان دارای معلولیت در زمینه‌های مختلف و به دلیل عدم مناسب‌سازی، دسترسی‌پذیری و فراگیرسازی دچار مشکلات فراوان هستند؛ آن‌قدر که حتی تعداد زنان دارای معلولیتی که به دکتر مراجعه می‌کنند و علل بیماری‌های خود را شرح می‌دهند، نسبت به مردان دارای معلولیت بسیار کمتر است.

به طور مثال اکثر این زنان حتی برای معاینه‌های سالیانه هم به دکتر زنان مراجعه نمی‌کنند، زیرا هنگام مراجعه به پزشک با مشکلات متعددی مواجه هستند: ساختمان‌های نامناسب و مطب‌های دسترسی‌ناپذیر پزشکان در این ساختمان‌ها، مجهز نبودن مطب به تخت‌ مناسب برای افراد دارای معلولیت، مشکل در ارتباط‌گیری پزشک و عدم آگاهی او در چگونگی رفتار با افراد نابینا و ناشنوا، نبودن دستگاه‌ ماموگرافی مناسب برای افراد دارای ویلچر و بسیاری از معضلات دیگر، تنها گوشه‌ کوچکی از این کمبودهاست که موجب نگرانی درباره احتمال شیوع بیماری‌های زنان و بارداری‌های ناخواسته می‌شود.

گاهی حتی مادر کودک دارای معلولیت برای استخدام و اشتغال به مشکل برمی‌خورد، بهانه‌های کارفرما و عدم درک متقابل باعث می‌شود این مادران بیکار بمانند. طبق گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه، در سال ۱۳۹۰ تعداد مردان دارای معلولیت نیازمند کار ۱۹۰۸۱ و تعداد زنان ۳۹۳۷۲ نفر بوده است. تعداد زنان دارای معلولیت بیکار بسیار بیشتر از مردان است و آن عده از زنان دارای معلولیت هم که مشغول به کارند، در شرایطی تبعیض‌آمیز، حداقل دستمزد ماهیانه را دریافت می‌کنند.

در واقع دو مساله باعث این اتفاق شده است، نخست نبود نگرش درست و به دنبال آن، زمینه‌سازی و امکانات مناسب برای حضور و اشتغال این زنان در جامعه و دوم باورهای نادرست، نگاه تحقیرآمیز و بی‌اعتماد جامعه نسبت به این افراد. وضعیت به گونه‌ای پیش رفته است که شوربختانه بخش بزرگی از زنان دارای معلولیت هم به حقوق بدیهی، توانایی‌ها و قابلیت‌های‌شان واقف نیستند و مصداق این ضرب‌المثل‌اند که خفته را خفته کی کند بیدار؟ در نتیجه تمایلی هم به شرکت در فعالیت‌های اجتماعی نداشته و مطالبه‌ای هم برای دست یافتن به حقوق انسانی‌شان نمی­کنند.

طبق ماده ۶ کنوانسیون بین‌­المللی حقوق افراد دارای معلولیت، حقوق زنان و مردان دارای معلولیت با هم برابر است؛ اما در بوروکراسی پر از مدعی و بدون متولی ایران، سازمان‌هایی که وظیفه حمایت از افراد دارای معلولیت را دارند مشکلات خاص زنان دارای معلولیت را به سازمان‌هایی که وظیفه حمایت از زنان را دارند ارجاع می‌دهند و برعکس!

مورد بحث برانگیز و جالب توجه دیگر، ازدواج زنان دارای معلولیت است. ۸۵ درصد از زنان دارای معلولیت هیچ‌وقت ازدواج نکرده‌اند. در پی این آمار، دولتمردان قانون «معافیت از سربازی برای سرپرست (همسر) زن دارای معلولیت» را تصویب کردند که جنجال‌ زیادی بر پا کرد. بیشتر جامعه‌شناسان نظر مثبتی به آن ندارند، بر این قانون خرده می‌گیرند و آن ‌را سوءاستفاده محرز از وضعیت زنان دارای معلولیت می‌دانند. آن‌ها معتقد هستند این قا‌نون نه تنها به زن دارای معلولیت کمک نمی‌کند، بلکه باعث خدشه‌دار شدن عزت نفس او می­شود، در واقع این قانون باعث خودناباوری بیشتر زن دارای معلولیت شده و فرصت ازدواج با علاقه را از او می­گیرد و همواره ابر تردید بر زندگی مشترک او سایه خواهد افکند.

شوربختانه بیشتر قوانین تصویب شده برای افراد دارای معلولیت، نه تنها راهکارهای بنیادی نیستند بلکه صرفاً درمان‌های سطحی با عوارض جانبی کشنده به حساب می‌آیند.

افراد دارای معلولیت و در صدر آن، زنان دارای معلولیت، نیازمند اقداماتی فراگیر جهت نشان دادن توانمندی‌های‌شان به جامعه هستند؛ تا وقتی نپذیریم و باور نکنیم این افراد نیز درست مانند مردم عادی، شهروندان جامعه و دارای حقوق شهروندی و انسانی برابر هستند، امیدی به باز شدن این گره‌های کور نخواهد بود و بیش و پیش از هر چیز، یادمان باشد تغییر نگرش جامعه نسبت به این افراد، نخستین و ضروری‌ترین قدم در شروع این راه طولانی است.

وحید حجه‌فروش (سرکاکتوس‌بان)، تیم کاکتوس

عکس: http://legal.un.org


تبعیض مضاعفزنان دارای معلولیتکنوانسیون بین‌المللی رفع تبعیض علیه زنانوحید حجه‌فروشکاکتوس
زندگی برای همه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید