دنیای امروز، یک دنیای توسعه یافتهاست و این توسعه یافتگی به ابتداییترین نوع تحصیلات و آموزش هم راه یافته اما آموزش برای میلیونها کودک دارای معلولیت در دنیا همچنان یک رویای محقق نشده باقی مانده است.
لروی فیلیپس، یک رهبر جوان و مدیر یک ایستگاه رادیویی از گویان (کشوری کوچک در شمال شرقی آمریکای جنوبی) بزرگ شدن به عنوان یک نابینا را اینگونه توصیف کرده:« وقتی شش یا هفت ساله بودم، عمویم به همه بچههای خانواده و فامیل درس میداد به جز من! من نمیتوانستم بفهمم چرا من را وارد بازیهای هجی کردن، از روی درس خواندن و حل کردن مسائل ریاضی نمیکنند. به خاطر نابینا بودن، من از داشتن فرصتی برابر با سایر بچهها چه در خانه و چه در مدرسه محروم بودم.»
فیلیپ در این تجربه تنها نبوده و نیست. آخرین پژوهشی که بانک جهانی و سازمان بینالمللی مشارکت جهانی برای تحصیلات انجام دادهاند (سال ۲۰۱۷) نشان میدهد شکاف میان نوع آموزش کودکان دارای معلولیت و سایر کودکان به مرور زمان بیشتر و بیشتر شدهاست.
اطلاعات این بررسی نشان میدهد تحصیلات و سوادآموزی در میان کودکان دارای معلولیت به خوبی بالا رفتهاست اما سرعت آن در مقایسه با آنچه که برای بچههای معمولی اتفاق افتاده بسیار ناچیز است.
این اطلاعات و تحلیل بر اساس دادههای ۱۹ کشور و با در نظر گرفتن طیف وسیعی از کودکان با انواع معلولیت به دست آمدهاست. بر اساس این بررسی معلوم شد که کمتر از نیمی از کودکان دارای معلولیت موفق میشوند تحصیلات ابتداییشان را تکمیل کنند و بیش از ۳ تا ۱۰ درصد آنها اصلا موفق نمیشوند در مدرسه ثبت نام کنند.
کوئنتین وودون، اقتصاددان و مدیر این پژوهش معتقد است «بیشتر از جنسیت یا موقعیت اجتماعی-اقتصادی افراد، این معلولیت است که بر فرصتهای آموزشی بچهها تاثیر میگذارد. داشتن بچههای دارای معلولیت با نیازهای خاص در زمینه امر تحصیلی موضوعی است که باید سریعا به آن رسیدگی شود.»
بانک جهانی خودش یکی از اجرا کنندههای برنامه حمایتی از کودکان دارای معلولیت است. مثلا در ویتنام برنامه تربیت معلم مخصوص کودکان ناشنوا را در مقطع پیشدبستانی اجرا کردهاست. این برنامه تربیت ۲۰۰ معلم مسلط به لبخوانی و ارتباطگیری با حرکات دست و ساخت بیش از ۵۰ قلم تجهیزات مختص کودکان ناشنوا را شامل میشود.
در مولداوی هدف بانک جهانی چیز دیگری است. از برنامههای این سازمان این است که آموزش فراگیر را توسعه دهند تا بتوان از طریق آن کودکان دارای معلولیت را در جریان اصلی تحصیلات و سوادآموزی با سایر دانشآموزان ادغام کرد. در این برنامه مدرسان، معلمها و جوامع محلی تحت آموزش جامع قرار میگیرند و همزمان، زیرساختها برای دسترسی آسان این دانشآموزان دارای نیازهای خاص به مدارس بهبود مییابد.
در مالاوی برنامه به صورت خاصتری پیش میرود. این برنامه شامل حمایت از کودکانی است که نتوانستهاند به مدارس دسترسی داشته باشند. این حمایت با تمرکز بر ۱۵۰ مدرسه و آموزش کادر آن در شناسایی انواع معلولیت و آموزش نحوه کمکرسانی انجام شده است.
در هند نیز دولت سال ۲۰۰۱ برنامه Sarva Shiksha Abhiyan را اجرا کرد تا همه بچهها به مدرسه بیایند، حتی آنهایی که دارای معلولیت هستند. مهمترین کار بانک جهانی این بود که با حمایت از این برنامه فراگیر ملی، شرایط را برای تربیت معلمهای مخصوص کودکان دارای اوتیسم، مشکلات شنیداری و گفتاری، کودکان کمبینا، نابینا و فلج مغزی را فراهم کند.
فیلیپس، مدیر شبکه رادیویی گویان، فرصت آموزش را به عنوان کودک از دست داد، اما این شانس دوباره را پیدا کرد تا در سن ۲۳ سالگی تحصیلاتش را در یک برنامه خاص دولتی شروع کند و دیپلمش را بگیرد. او حالا خودش یکی از رهبران برنامههای حمایت از آموزش و تحصیلات کودکان دارای معلولیت است.
همانند فیلیپس همچنان کودکان زیادی هستند که باید از موانع زیادی بگذرند تا آموزش ببیند؛ مخصوصا در کشورهای در حال توسعه که عموما سطح درآمد پایینی دارند.
منبع:
http://documents.worldbank.org/curated/en/396291511988894028/Disability-gaps-in-educational-attainment-and-literacy
https://www.worldbank.org/en/news/feature/2017/11/30/learning-for-all-must-include-children-with-disabilities
مترجم: شیدا ملکی، تیم کاکتوس