کاکتوس
کاکتوس
خواندن ۷ دقیقه·۶ سال پیش

معنا و مفهوم آموزش فراگیر (بخش دوم)

استراتژی‌های کلاس فراگیر

در بخش اول این مطلب، در مورد مفهوم و نتایج آموزش فراگیر سخن گفتیم، در این بخش به استراتژی‌های پیاده‌‍سازی کلاس‌های فراگیر می‌پردازیم.

معلم‌ها برای پیاده‌سازی کلاس‌های فراگیر، قطعاً نیاز به حمایت دیگران دارند. مروری بر پژوهش‌های انجام شده، چنین نتیجه می‌دهد که اکثر معلمان، نسبت به آموزش فراگیر، رویکردی منفی یا خنثی دارند (بوئر، پیجل و مینارت، 2011). تحقیقات نشان می‌دهد که علت آن است که معلمان فکر می‌کنند علم، توانایی یا اعتماد به نفس کافی برای آموزش به دانش آموزان دارای معلولیت را ندارند.

با وجود این، درست مانند والدین، معلمان باتجربه (معلمانی که دوره آموزش فراگیر دیده‌اند)، به طرز چشمگیری، نسبت به این نوع آموزش رویکرد مثبت‌تری داشتند. شواهد نشان می‌دهند برای اینکه این موضوع مؤثر باشد، معلمان باید با بهترین روش آموزش و یادگیری دانش‌آموزان دارای معلولیت آشنا باشند؛ اما برای تشکیل یک کلاس فراگیر نتیجه بخش، وجود نگرش‌های مثبت نسبت به آموزش فراگیر، ازمهم ترین عوامل به حساب می‌آید.

البته، یک مطلب وبلاگی ساده مانند مطلبی که الان می‌خوانید، فقط استراتژی‌های جامع فراگیر را مشخص می‌کند. برای رسیدن به موفقیت بلندمدت، آموزش رسمی لازم است. برای اینکه منظورمان را روشن‌تر متوجه شوید، در ادامه استراتژی‌هایی آورده شده که در چند مطالعه تحقیقاتی وتجربیات کاربردی بررسی شده‌اند (مورنینگ استار، شوگرن، لی و بورن[1]، 2015؛ القرینی و گات[2]، 2012).

از انواع روش‌های آموزشی استفاده کنید

با آموزش گروهی و تقسیم دانش‌آموزان به گروه‌های انعطاف‌پذیر شروع کنید که می‌تواند شامل گروه‌های کوچک، ایستگاه‌ها، مرکزها و یادگیری دونفری باشد. استفاده از تکنولوژی‌هایی مانند تخته سفیدهای تعاملی، با اشتیاق تحصیلی بالای دانش آموزان مرتبط است. با توجه به گروه‌بندی‌های انعطاف‌پذیر، آموزش برای دانش‌آموزان کوچک‌تر اغلب به صورت معلم‌محور انجام می‌شود، اما برای دانش‌آموزان بزرگ‌تر، می‌تواند دانش‌آموزمحور با نظارت معلم باشد. یادگیری خودمحور، ممکن است بسیار مؤثر و جذاب باشد و به صورت کار دو نفری، مشارکت گروهی، آموزش به خود و ارائه‌های دانش‌آموزمحور انجام شود.

امکان دسترسی به محتوای درسی را فراهم کنید

همه دانش‌آموزان باید برای رسیدن به اهداف یادگیری یکسان، فرصت یادگیری یکسانی داشته باشند. بنابراین باید به این موضوع فکر کنیم که چه چیزی نیاز دانش‌آموزان دارای معلولیت را رفع می‌کند؟ اما استراتژی‌های کلی، برای این هستند که مطمئن شویم همه دانش‌آموزان، آموزش‌های معلم را می‌شنوند، شروع به فعالیت می‌کنند، در آموزش‌های بزرگ گروهی شرکت می‌کنند و دانش‌آموزان در داخل و بیرون از کلاس، تحرک لازم را دارند. این موضوع، نه تنها باعث می‌شود این دانش آموزان به خوبی با درس‌های‌شان پیش بروند، بلکه نمی‌گذارد دانش‌آموزان غیرمعلول آن‌ها را در شرایطی ببینند که حواس‌شان از درس پرت شده یا از آن‌ها عقب مانده‌اند؛ زیرا این مساله باعث می‌شود تفاوت‌های‌شان خیلی به چشم بیاید.

از روش‌های طراحی همگانی استفاده کنید

این روش‌های طراحی متنوع هستند و نیاز‌های بسیاری از یادگیرندگان را پشتیبانی می‌کنند و شامل روش‌های متعددی برای ارائه محتوا به دانش آموزان می‌شوند؛ روش‌هایی مانند مدل‌سازی، تصویرسازی، اهداف و دستکاری‌ها، پاسخ کتبی و شفاهی و فناوری، تا دانش‌آموزان بتوانند یادگیری خود را نمایش دهند. این روش‌ها همچنین می‌توانند آموزش را برای دانش‌آموزان دارای معلولیت آسان کنند، مثلاً می‌توان از تصویر‌های بزرگ یا هدفون استفاده کرد یا می‌توانیم به یکی از دانش آموزان که توانایی نوشتن پاسخ کتبی را ندارد، اجازه دهیم به جای آن یک تصویر بکشد، از ماشین‌حساب استفاده کند یا فقط به او وقت اضافه بیشتری برای انجام آن کار بدهیم. همچنین در مورد قدرت یادگیری مبتنی بر پروژه و یادگیری اکتشافی که در آن دانش‌آموزان به صورت جداگانه یا جمعی یک تجربه را بررسی می‌کنند، فکر کنید.

اکنون بیایید با نگاه به این موضوع که چطور یک معلم به استقبال چالش می‌رود و در استفاده از آموزش فراگیر در کلاس درسش موفق می‌شود، همه این مسائل را کنار هم بگذاریم و به یک نتیجه کلی برسیم.

مطالعه موردی شیوه‌های آموزش فراگیر در مدرسه‌ها و کلاس‌ها

خانم براون چند سال است که تدریس می‌کند و از تصمیم مدرسه‌اش برای اجرای آموزش فراگیر، هیجان‌زده و کمی مضطرب است. در طول سال‌ها، دانش‌آموزانی با نیاز‌های خاص در کلاسش داشته‌ است، اما آن‌ها معمولاً قسمتی از زمان آموزشی خود را با افراد متخصص طی می‌کردند یا فقط برای انجام فعالیت‌هایی مانند هنر، موسیقی، تربیت بدنی، ناهار و گاهی برای درس‌های خاص به دیگر دانش‌آموزان ملحق می‌شدند.

به نظر او، این روش همیشه کمی بی‌ربط بوده و می‌خواسته بیش‌تر در آموزش این دانش‌آموزان سهیم باشد و به دنبال پیدا کردن راه‌هایی بوده که آن‌ها بتوانند بیشتر و بهتر در کلاس درس او شرکت کنند. او می‌داند که در طراحی و پیاده‌سازی کلاس فراگیر به راهنمایی نیاز دارد، اما برای این چالش خود را آماده کرده و می‌خواهد چیز‌های بسیاری را که در مورد کار با این روش خوانده و شنیده است تجربه کند و فوایدی را که برای کودکان، خانواده‌های‌شان، همسالان‌شان، خود معلم و به طور کلی تمام مدرسه دارد ببیند.

یک ماه قبل از اینکه سال تحصیلی آغاز شود، خانم براون با معلم آموزش ویژه، آقای لوپز و معلمان و کارکنان دیگر که با دانش آموزان کار می‌کردند ملاقات کرد تا طرح آموزشی براساس برنامه درسی فردی سه دانش‌آموز دارای معلولیت را که در سال جاری در کلاسش خواهند بود هماهنگ کند.

حدود دو هفته قبل از اینکه سال تحصیلی شروع شود، او هرکدام از این سه کودک را همراه با خانواده‌های‌شان به کلاس دعوت کرد تا هم با خود او و هم با معلم آموزش ویژه، چند جلسه معارفه داشته باشند. او اطلاعات لازم را در مورد روز اول مدرسه، به اضافه یک دعوتنامه شخصی برای شرکت در کلاس‌ها و آشنایی با دیگر دانش‌آموزان و خانواده‌ها، به آن‌ها داد. او از اینکه قرار است چنین اتفاقی بیافتد و اینکه بچه‌ها و خانواده‌های‌شان چقدر از این مساله خوشحال‌اند، احساس خیلی خوبی داشت. وقتی یکی از دانش‌آموزان به او گفت «من و تو قرار است یک سال خیلی عالی با همدیگر داشه باشیم»، خوشحالی او را چند برابر کرد.

بخش آموزش و پرورش و مدیر مدرسه، برای همه والدین اعلاناتی فرستاده‌ و به آن‌ها گفتند که در مدرسه خانم براون قصد استفاده از آموزش فراگیر را دارد. حال او می‌خواهد اطمینان پیدا کند که واقعاً ارتباط موثری با والدین دارد، به خصوص که تعدادی از والدین دانش آموزان دارای معلولیت و غیرمعلول نسبت به مؤثر بودن حضور فرزندشان در کلاس فراگیر ابراز تردید کرده‌اند.

او با مدیریت و دیگر معلمان صحبت می‌کند و با گرفتن رضایت آن‌ها، بعد از گذشت حدود دو ماه از سال تحصیلی، یک جلسه ارتباط مشترک برگزار می‌کند و یک سری سؤالات برگرفته از کتاب «تشکیل کلاس‌های آموزش فراگیر» را مطرح می‌کند (سلند[3]، 2001 ارجاع به سلند و گاریک-دوهانی، 2001). مثلاً «حضور در یک کلاس فراگیر، چقدر از نظر درسی، اجتماعی و رفتاری روی فرزند شما تأثیر گذاشته است؟ لطفاً همه نکات مثبت و منفی را که در کودک‌تان مشاهده کرده‌اید، توضیح دهید. چه عواملی باعث این تغییرات شده‌اند؟»؛ یا «انتخاب کودک شما برای یک کلاس فراگیر، چه تاثیری روی خود شما گذاشته است؟ لطفاً همه نکات مثبت و منفی آن را شرح دهید.» یا «دوست دارید چه اطلاعات دیگری از فراگیر بودن و کلاس فرزندتان داشته باشید؟» او می‌خواهد به دنبال الگوهای مشترک بگردد و ارتباطی پیدا کند که بتواند آن را با اولیا به اشتراک بگذارد. او همچنین برنامه دارد که هر چند ماه یک بار، در طی یک سال تحصیلی، یک پرسش‌نامه با سؤالات مختلف بین اولیا پخش کند.

خانم براون از وقتی مطلع شد که قرار است در مدرسه‌اش رویکرد آموزش فراگیر انجام شود، صمیمانه با آقای لوپز، معلم دانش‌آموزان ویژه (دانش آموزان استثنایی) همکاری کرده است و درباره مزایا و چالش‌های این رویکرد به مطالعه زیادی پرداخته و از آنجایی که مصمم است موفق شود، روی استراتژی‌های قابل اجرا و مفید برای کلاس فراگیر تمرکز زیادی کرده است.

سخت‌کوشی او نتیجه داده است. نتایج نیمه سال و پایان سال بسیار مثبت است. دانش‌آموزان دارای معلولیت دارند به اهداف برنامه درسی فردی خود می‌رسند. دانش آموزان غیرمعلول فوق‌العاده هستند. روحیه همکاری و انرژی مثبت همه کلاس را فرا‌ گرفته است و همانطور که آموزش فراگیر انجام می‌شود، او در کل مدرسه حسش می‌کند. کودکان خوشحال هستند و به دستاوردشان افتخار می‌کنند. مدیر بی‌وقفه او را تحسین می‌کند. والدین مثبت، آسوده و مشوق هستند.

خانم براون می‌داند که باید بیشتر بیاموزد و بیشتر کار کند اما اعتمادبه‌نفس و رضایت او زیاد است. او مخصوصاً از اینکه به عنوان عضوی از تیم منطقه‌اش انتخاب شده تا به معلمان آموزش عادی راجع به آموزش فراگیر و کلاس‌های درسی آموزش دهد، خوشحال است.

جمع بندی‌

آینده‌ی رویکرد آموزش فراگیر درخشان است. شواهد بیانگر آن است که کلاس‌های درس و آموزش فراگیر، نه تنها پاسخگوی نیازهای محیطی با کمترین موانع محدود‌کننده برای دانش‌آموزان دارای معلولیت هستند، در عین حال برای دانش‌آموزانی که آموزش عادی می‌بینند هم مفید هستند. هر چه والدین و معلمان بیشتر در معرض این مسئله باشند، وجوه مثبت آن بیشتر نمایان می‌شود. آموزش و حمایت به معلمانی که آموزش عادی می‌دهند اجازه می‌دهد که آموزش فراگیر را با سهولت و موفقیت اجرا کنند. در کل این یک بازی برد-برد است!

لیلا دیل مک منیس[4]، کارشناس رشد کودک، دکترای پزشکی آموزش کودک و دکترای روان‌شناسی آموزشی است. او سال‌ها در مدرسه‌های دولتی (از کودکستان تا پایه دوازدهم) با دانش‌آموزان دارای معلولیت کار کرده است و تجربه کار با دانشگاه‌ها، آژانس‌های ایالتی و معلم‌های تازه‌کار را دارد. او در زمینه جمعیت‌های در معرض خطر و طراحی فناوری تحصیلی، پژوهش‌ها و ارزیابی‌هایی انجام داده است و در حال حاضر رئیس سازمان Parent in the Know است و با خانواده‌هایی که نیاز دارند کار می‌کند و همچنین مشاوره تجاری انجام می‌دهد.

[1] Morningstar, Shogren, Lee & Born

[2] Alquraini & Gut

[3] Salend

[4] Lilla Dale McManis

افراد دارای معلولیتآموزش فراگیرازکودکی
زندگی برای همه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید