مدت زمان زیادی است که عبارت “به من چه!” بسیار برایم حائز اهمیت شده. تصمیم گرفتم از این درگیری چند وقته، اینجا بنویسم. شاید تو هم به آن فکر کرده باشی!
گاهی اوقات زندگی پر میشود از تعارضات کوچک و بزرگ: دعواهای بیدلیل، دلخوریهای ناشی از حرفهای بیجا، یا حتی استرسهایی که صرفاً حاصل دخالت ما در مسائلی است که اصلاً به ما مربوط نیستند. حالا تصور کن، فقط با یک جمله ساده، بتوانی خیلی از این تنشها را از زندگیات حذف کنی. آن جمله چیست؟ “به من چه!”
“جادوی به من چه!”؛ نسخهای برای نجات از تعارضات و آدمهای سمج
راستش را بخواهی، بیشتر تنشها و دلخوریهای زندگیمان تقصیر خودمان است. بله، دقیقاً خودمان! چرا؟ چون معمولاً عاشق این هستیم که به کار بقیه سرک بکشیم، نظر بدهیم یا حتی وسط ماجراهایی برویم که هیچ ربطی به ما ندارند. انگار حس کارآگاهیمان گل میکند و فکر میکنیم حل همه مشکلات دنیا وظیفه ماست!
مثلاً فرض کن، دو نفر در جمع دارند سر اینکه شام چی بخورند بحث میکنند. تو خیلی خونسرد میتوانستی گوشهای بنشینی و از این نمایش رایگان لذت ببری، ولی نه! وارد میشوی و میگویی: “نه به نظر من، پیتزا بهتره.” و ناگهان دعوا سهجانبه میشود!
حالا بیایید با خودمان روراست باشیم. اگر همان لحظه فقط یک جمله ساده گفته بودی: “به من چه!”، این همه دردسر درست نمیشد. این جمله جادویی میتواند زندگیات را زیر و رو کند، و اگر هنوز شک داری، با من بیا تا بهت بگویم چرا و چطور!
ما انسانها موجودات اجتماعی هستیم. این یعنی از طبیعتمان است که به اطراف توجه کنیم، نظر بدهیم و حتی گاهی وارد کارهایی شویم که هیچ نقشی در آنها نداریم. اما همین ویژگی گاهی ما را به دردسر میاندازد. وقتی وارد مسائلی میشویم که کنترل آنها از دست ما خارج است یا اصلاً ضرورتی ندارد دربارهشان قضاوت کنیم، هم انرژیمان را هدر میدهیم و هم روابطمان را دچار چالش میکنیم.
• آیا این موضوع واقعاً به من مربوط است؟
• آیا دخالت من کمکی به حل مشکل میکند؟
• آیا گفتن یا انجام دادن چیزی، ارزش رابطهام را تهدید نمیکند؟
1. زندگی شخصی دیگران
خیلی از ما ممکن است در مسائل شخصی دیگران دخالت کنیم، حتی اگر نیتمان خیر باشد. مثلاً:
• چرا فلانی این شغل را انتخاب کرده؟
• چرا ازدواج نمیکند؟
• چرا فلان لباس را پوشیده؟
اگر در لحظه، این سؤال را از خودت بپرسی: “به من چه؟”، میبینی که دخالت یا قضاوت در چنین موضوعاتی، هیچ نتیجه مثبتی ندارد؛ فقط وقت و انرژی خودت را تلف کردهای.
2. اختلافات خانوادگی و دوستیها
حتماً برایت پیش آمده که در یک دعوای خانوادگی یا مشاجره بین دوستانت، طرف یکی را گرفته باشی و بعد به خاطر همین، خودت هم دچار مشکل شوی. در چنین مواقعی، به جای وسط کشیدن خودت، فقط یک جمله کافی است: “به من چه!”
3. شبکههای اجتماعی
ما در دنیایی زندگی میکنیم که هر روز با صدها پست، نظر و بحث در شبکههای اجتماعی مواجه میشویم. بعضی وقتها وارد یک بحث بیپایان میشویم و احساس میکنیم باید حتماً نظرمان را بگوییم یا کسی را متقاعد کنیم. اما اگر پیش از نوشتن هر کامنت بپرسی: “به من چه؟”، متوجه میشوی که خیلی از این بحثها کاملاً بیفایدهاند.
ممکن است بپرسی: اگر همیشه بگویم “به من چه”، آیا این باعث نمیشود بیتفاوت شوم؟ پاسخ کوتاه این است: نه. “به من چه” به معنی بیتفاوتی نیست؛ بلکه یادآوری میکند که باید فقط در مسائل مرتبط و ضروری دخالت کنی. وقتی پای مسئولیتهای واقعیات در میان باشد، مثلاً کمک به خانواده یا حمایت از دوستت در شرایط دشوار، “به من چه” معنایی ندارد. یعنی این به من چه که از آن حرف میزنم، آن به من چهای نیست که فکر میکنی.
برای اینکه این جمله جادویی را وارد زندگیات کنی، میتوانی از این تمرینها استفاده کنی:
• خودآگاهی را تقویت کن. هر وقت خواستی در موضوعی اظهار نظر کنی، یک لحظه مکث کن و از خودت بپرس: آیا این موضوع به من مربوط است؟
• مرزهایت را مشخص کن. وقتی کسی از تو خواست وارد بحثی شوی که مربوط به تو نیست، با احترام و قاطعیت بگو: “ترجیح میدهم وارد این موضوع نشوم.”
• افکار مزاحم را شناسایی کن. گاهی حتی بدون گفتن چیزی، در ذهنمان درگیر مسائل دیگران میشویم. وقتی این اتفاق افتاد، جمله “به من چه” را به خودت یادآوری کن و تمرکزت را به چیزی مهمتر معطوف کن.
زندگیات را تصور کن بدون بحثهای بیفایده، بدون دلخوریهای بیجا و بدون استرسهای اضافه. چطور ممکن است؟ فقط با بهکارگیری همین جمله ساده: “به من چه!” این جمله شاید کوتاه باشد، اما تأثیر عمیقی بر کیفیت روابط، آرامش ذهن و خوشبختیات دارد. پس از همین امروز امتحانش کن و نتیجهاش را به من بگو!
چه چیزی بهتر از یک زندگی که در آن، فقط به چیزهایی اهمیت میدهی که واقعاً به تو مربوط است؟