زندگی انسان همواره درگیر تضادی بزرگ است؛ میل به زیستن، خلق کردن و شکوفا شدن در برابر تمایل به سکون، نابودی و بازگشت به خاموشی. این تضاد، بخشی از ذات ماست و حتی در لحظههای شاد یا غمانگیز زندگی به شکلی نامرئی حضور دارد. زیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، در تلاش برای فهم این جنبه عمیق انسانی، از دو نیروی متضاد یاد کرد: اروس (غرایز زندگی) و تاناتوس (غرایز مرگ). این دو نیرو نهتنها بر رفتارها و انتخابهای ما اثر میگذارند، بلکه در شکلگیری خلاقیت، عشق، خشونت، و حتی اختلالات روانی نقش مهمی ایفا میکنند.
در این مقاله، سفری خواهیم داشت به عمق نظریه فروید درباره این دو غریزه بنیادی. همراه من باشید تا با شناخت این مفاهیم، نگاهی نو به رفتارها و انگیزههای درونی خود بیندازیم.
اروس، نیرویی است که ما را به سمت زندگی، رشد و پیوند سوق میدهد. فروید این نیرو را عامل بقای فرد و نوع بشر میدانست. اروس در هر جنبهای از زندگی انسان دیده میشود، از تلاش برای رفع نیازهای اولیه مانند غذا خوردن و خوابیدن گرفته تا میل به عشق، خلاقیت و تولیدمثل.
ویژگیهای اروس:
• حفظ بقا: شامل نیازهای حیاتی مانند تغذیه و خواب.
• پیوند اجتماعی و عشق: اروس ما را به ایجاد روابط عاطفی و اجتماعی تشویق میکند.
• لیبیدو (انرژی روانی): انرژی اروس در نظریه فروید به عنوان لیبیدو شناخته میشود که علاوه بر میل جنسی، تمام اشتیاقها برای رشد و خلاقیت را در بر میگیرد.
در نقطه مقابل اروس، تاناتوس یا غرایز مرگ قرار دارد. این نیروی ناخودآگاه در ذات انسان میل به نابودی و بازگشت به حالت بیحرکتی و آرامش مطلق را نشان میدهد. فروید معتقد بود که همه موجودات زنده، تمایلی ذاتی به مرگ و پایان دارند، زیرا مرگ حالتی از سکون و آرامش نهایی است.
ویژگیهای تاناتوس:
• تمایل به سکون: میل به بازگشت به وضعیت بیدردی و خاموشی.
• پرخاشگری و خشونت: تاناتوس در رفتارهای خودتخریبی یا آسیبرسانی به دیگران بروز پیدا میکند.
• تضاد با اروس: تاناتوس زندگی را تهدید میکند و در تقابل با اروس، نیروی حیاتی، قرار دارد.
اروس و تاناتوس نیروهایی متضاد هستند که همزمان در روان انسان وجود دارند.
تعامل این دو نیرو:
1. تعادل سالم: زمانی که اروس و تاناتوس در تعادل باشند، فرد در مسیر رشد و سازندگی قرار دارد.
2. غلبه اروس: اگر اروس غالب باشد، فرد به خلاقیت، عشق و لذت تمایل بیشتری خواهد داشت.
3. غلبه تاناتوس: اگر تاناتوس غالب شود، رفتارهای خودتخریبی، افسردگی و خشونت افزایش مییابد.
ترکیب این دو نیرو: در برخی مواقع، این دو غریزه با هم ترکیب میشوند؛ بهعنوان مثال، در جنگ یا رقابت، اروس (حفظ خود و گروه) با تاناتوس (خشونت و تخریب دیگران) همزمان عمل میکنند
ارتباط با نظریه روانکاوی فروید
فروید معتقد بود که بسیاری از رفتارهای انسان، ناشی از تلاش ناخودآگاه برای مدیریت این دو نیروی متضاد است. او این دیدگاه را در تحلیل اختلالات روانی و آسیبشناسی روانی (مانند افسردگی یا اختلالات اضطرابی) به کار برد.
• مثال در ناخودآگاه: فردی که دائماً درگیر فعالیتهای خطرناک است (تجلی تاناتوس)، ممکن است از طریق این رفتارها به نوعی لذت ناخودآگاه (لیبیدو) دست یابد
1. غرایز زندگی (اروس):
• ایجاد خانواده و روابط عاطفی.
• تمایل به هنر، علم و یادگیری.
• تلاش برای یافتن معنا و شادی در زندگی.
2. غرایز مرگ (تاناتوس):
• رفتارهای پرخطر مانند اعتیاد یا خودآزاری.
• خشونت و جنگ.
• میل ناخودآگاه به پایان دادن به رنج (مانند خودکشی).
زیگموند فروید با ارائه نظریه اروس و تاناتوس، پرده از یکی از بنیادیترین واقعیتهای انسان برداشت: ما همواره درگیر کشمکشی میان تمایل به زندگی و میل به خاموشی هستیم. اما شناخت این نیروهای متضاد میتواند به ما کمک کند تا درک بهتری از خود و دیگران داشته باشیم.
اگر یاد بگیریم اروس را تقویت کنیم و تاناتوس را به مسیرهای سازنده هدایت کنیم، میتوانیم زندگیای معنادارتر، شادتر و خلاقتر بسازیم. هر بار که در زندگی به دنبال رشد و عشق هستیم، اروس را تقویت میکنیم، و هرگاه با پذیرش دردها و سختیها به سکون و آرامش میرسیم، تاناتوس را میپذیریم.
پس در نهایت، این دو نیرو دشمن هم نیستند، بلکه در کنار هم داستان زندگی ما را میسازند. پذیرش این دوگانگی، کلید حرکت به سمت تعادل و تکامل است. موافقید؟