رینا داریانی
رینا داریانی
خواندن ۵ دقیقه·۱ ماه پیش

هیجانات: زبان پنهان ذهن و بدن!

Emotions and feelings
Emotions and feelings

هیجانات چی هستن، از کجا میان و چرا نباید نادیده‌شون گرفت؟

ما انسان‌ها موجوداتی کاملاً احساسی هستیم. هر روز، بی‌آن‌که حتی متوجهش باشیم، طیف وسیعی از احساسات و هیجانات رو تجربه می‌کنیم؛ از اضطرابِ قبل از تصمیم‌گیری گرفته تا شادیِ دیدن یه دوست قدیمی یا خشم از نادیده گرفته شدن. اما واقعاً احساسات چی هستن؟ آیا فقط حالاتی گذرا هستن یا بخشی عمیق از ساختار ذهن و بدن ما؟ در این مقاله با نگاهی روان‌شناسانه، نوروساینتیفیک و علمی به احساسات می‌پردازیم: از منشأ زیستی و مغزی‌شون، نقش هورمون‌ها، تا پیام‌هایی که با خودشون میارن و اهمیت شناخت و توجه به اون‌ها.

هیجانات و احساسات چیستند؟ (Emotion vs Feeling)

در ادبیات روان‌شناسی، بین هیجانات (Emotions) و احساس‌ها (Feelings) تفاوت وجود داره:

  • هیجانات واکنش‌هایی زیستی، خودکار و اغلب ناخودآگاه به محرک‌های درونی یا بیرونی هستن. مثل ضربان قلب بالا هنگام ترس یا مشت کردن دست هنگام خشم! یعنی هیجانات به یک شکل فیزیکی در تجربه بدنمند خودشون رو نشون می‌دن. همانطور که میبینن بخش motion به معنی حرکت، در زبان انگلیسی این دو واژه رو از هم متفاوت می‌کنه.
  • احساس‌ها اما پیچیده‌ترن و تفسیر ذهنی ما از واکنش‌ها هستن. مثلاً فهم این‌که الان «می‌ترسم». احساس به حواس پنجگانه ما نیز اشاره داره. مثل احساس باد خنک روی پوست یا احساس خفگی یا حتی خستگی! (بعدا تو یه مطلب جدا براتون توضیحشون میدم.)

هیجانات ما در واقع راهی‌ هستن که بدن و مغز برای کمک به بقا طراحی کرده‌. چارلز داروین اولین کسی بود که تأکید کرد احساسات نه‌فقط روانی بلکه ابزار تکاملی برای ارتباط غیرزبانی هستن.

پل اکمن (Paul Ekman) با مطالعات گسترده‌ای در فرهنگ‌های مختلف، شش هیجان پایه‌ای و جهانی رو معرفی کرد:
• شادی (Joy)
• غم (Sadness)
• خشم (Anger)
• ترس (Fear)
• تعجب (Surprise)
• انزجار (Disgust)

از کجا می‌آیند؟ نقش مغز در هیجانات

هیجانات در ساختارهایی از مغز به نام دستگاه لیمبیک شکل می‌گیرن. این ساختار شامل بخش‌های زیره:

آمیگدال (Amygdala): مرکز پردازش سریع هیجاناتی مثل ترس و خشم. وقتی تهدیدی رو حس می‌کنیم، این قسمت بلافاصله فعال میشه.

هیپوکامپ (Hippocampus): در حافظه‌ی هیجانی نقش داره. کمک می‌کنه هیجاناتمون به تجربه‌های قبلی ربط پیدا کنن.

قشر جلوی پیشانی (Prefrontal Cortex): اینجا جاییه که هیجانات پردازش شناختی می‌شن. ما در این بخش درباره‌ی هیجاناتمون فکر می‌کنیم، ارزیابی‌شون می‌کنیم و یاد می‌گیریم چطور کنترل‌شون کنیم.

هورمون‌ها و هیجان: شیمیِ هیجانی

هورمون‌ها مواد شیمیایی‌ای هستن که ارتباط بین مغز و بدن رو برقرار می‌کنن. تغییر در سطوح این هورمون‌ها می‌تونه هیجانات و احساسات ما رو شدیداً تحت‌تأثیر قرار بده:

سروتونین: پایین بودنش با افسردگی، اضطراب و تحریک‌پذیری مرتبطه.

دوپامین: بالا رفتنش منجر به احساس لذت، پاداش و انگیزه می‌شه.

آدرنالین و نورآدرنالین: در زمان استرس فعال می‌شن و باعث افزایش ضربان قلب، تعریق و آماده‌سازی بدن برای واکنش می‌شن.

کورتیزول: «هورمون استرس» که اگه طولانی‌مدت بالا باشه، به ذهن و بدن آسیب می‌زنه.

اکسی‌توسین: با عشق، پیوند و اعتماد ارتباط داره. تماس جسمی، نوازش، یا ارتباط عاطفی نزدیک باعث آزاد شدن اون می‌شه.

هر تجربه هیجانی چه پیامی دارد؟

هیجانات فقط واکنش نیستن؛ پیام‌هایی درونی هستن که از نیازهای عمیق‌تر ما خبر می‌دن. اگه یاد بگیریم زبانشون رو بخونیم، می‌تونیم هم با خودمون و هم با دیگران رابطه بهتری داشته باشیم.

خشم: مرزها زیر پا گذاشته شدن؛ نیازه از خودت دفاع کنی.

ترس: خطری در کمینه؛ نیازه مراقب یا آماده باشی.

غم: فقدان یا دلسردی تجربه شده؛ نیاز به پذیرش و ترمیم هست.

شادی: نیازها برآورده شدن؛ وقت تجربه‌ی لحظه‌ست.

حسادت: چیزی که می‌خوای رو نداری؛ وقت حرکت به سمت خواسته‌ته.

شرم: فکر می‌کنی پذیرفته نیستی؛ نیاز به همدلی یا بازنگری ارزشی.

چرا باید به هیجانات توجه کنیم؟

فرهنگ‌های مختلف (مخصوصاً فرهنگ‌های مردسالار یا مبتنی بر سرسختی) به سرکوب احساسات و هیجانات بها دادن. اما تحقیقات روان‌شناسی و نوروساینس نشون داده بی‌توجهی به هیجانات نه‌تنها به رشد شخصی آسیب می‌زنه بلکه پایه‌گذار مشکلات روانی و حتی جسمی هم هست.

بریس براون، محقق احساسات و آسیب‌پذیری، می‌گه:

«وقتی احساساتمون رو نادیده می‌گیریم، اون‌ها خاموش نمی‌شن؛ بلکه درون ما ساکن می‌شن، گره می‌خورن و یه‌جایی به شکلی شدید بیرون می‌زنن.»

توجه به احساسات چه فوایدی دارد؟

1. افزایش خودآگاهی: شناخت احساسات یعنی شناخت خودت؛ یعنی دونستن اینکه چه چیزی روی تو اثر می‌ذاره.

2. تصمیم‌گیری بهتر: احساسات اطلاعات حیاتی درباره‌ی نیازها و اولویت‌های ما می‌دن.

3. روابط سالم‌تر: همدلی، مرزگذاری، گفت‌وگوی مؤثر… همه با شناخت احساسات خود و دیگران شکل می‌گیره.

4. پیشگیری از اختلالات روانی: سرکوب احساسات در طولانی‌مدت منجر به افسردگی، اضطراب، حملات عصبی، حتی بیماری‌های قلبی می‌شه.

5. توانمندی هیجانی (Emotional Regulation): وقتی هیجاناتت رو بشناسی، دیگه توسطشون بلعیده نمی‌شی؛ بلکه می‌تونی هدایتشون کنی.

در نهایت

احساسات و هیجانات، زبان پنهان بدن و ذهن ما هستن؛ زبانی که اگر یادش بگیریم، می‌تونیم خودمون رو بهتر بفهمیم، بهتر از خودمون مراقبت کنیم و زندگی غنی‌تری داشته باشیم. احساسات «ضعف» نیستن؛ بلکه چراغ‌هایی هستن برای آگاهی، رشد و ارتباط عمیق‌تر با خود و جهان.

پ.ن: اگه دوست داری بیشتر از این چیزا بدونی برام بنویس ولی قبلش هیجانی که در حال حاضر تجربش می‌کنی رو بشناس و ازش بنویس، براش اسم بذار و به رسمیت بشناسش.

منابع من:

• Ekman, Paul. Emotions Revealed. Owl Books, 2003.

• Goleman, Daniel. Emotional Intelligence. Bantam Books, 1995.

• Brown, Brené. The Gifts of Imperfection. Hazelden, 2010.

• LeDoux, Joseph. The Emotional Brain. Simon & Schuster, 1996.

• Lisa Feldman Barrett. How Emotions Are Made. Houghton Mifflin Harcourt, 2017.

احساساتهیجانروانشناسیشناختخودشناسی
یه جای پر از ستاره، میون علم و قصه، دست‌تو‌دست کنجکاوی، روانشناسی رو با داستان‌گویی پیوند می‌زنم تا از دنیای آدم‌ها سر دربیارم و بهم نزدیک‌ترشون کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید