سلام.
من یه فریلنسرم. تو این سری پست ها توی ویرگول میخوام راز دل و حرف دل فریلنسرهارو بازگو کنم
فریلنسرهایی که زیر فشار خرابی بازار ک توسط همکاران ایجاد شده فعالیت میکنن و روزی حلال کسب میکنن.
یه عده هم وجود دارند که روزیشون حلال نیست؛ اونایی که با قیمت پایین میخوان بازار رو خراب کنن.
برادر من، خواهر من، هم وطن من ، عزیز من!
به چه قیمتی داری هنرت، تخصصت، زمانت، انرژیت و هزینه های دیگه اب و برق و گاز و تلفن و اینترنت رو هدر میدی؟ که چندرغاز کارفرما بندازه کف دستت و پوز بدی من پروژه میگیرم و فلان؟
نکن عزیزم!
توی این مسئله به یه فریلنسر حرفه ای بدبخت دیگه ای فکر کن ک زندگی و جوونیش رو گذاشت تا تخصص کسب کنه و الان میخواد پروژه بگیره یه اماتور میاد قیمت پایین تر میده و کارفرما اون رو مسلما قبول میکنه.
این پست مستمر اپدیت میشه. چون عنوانش رو گذاشتم شروع بی پایان.
رفته رفته این درد و دل ها تکمیل میشه.