معرفی چندتا کتاب که این اواخر خواندم
فرانکنشتاین
داستان درباره دانشمندی هست که سعی میکنه موجودی همسان انسان(از انسان قدرتمندتر) بسازه.
این اولین تجربه من از رمان گاثیک بود که واقعا دوستش داشتم. تعداد صفحات کم بود ولی فونت خیلی کوچک بود و بخاطر قدیمی بودن کتاب کلمات نسبتا سخت بودن ولی واقعا دوستش داشتم
دلایلی برای زنده ماندن
کتاب درمورد افسردگی و اضطراب توی دنیای امروز هست
این کتاب رو خیلی وقت میخواستم بخونم و هدیه دوستم بود. حجم کتاب خیلی کمه و توی 2یا 3 ساعت تموم میشه.
میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم
این کتاب هم یجورایی روانشناسی هست و درباره درمان افسردگی و اضطراب تجربه شخصی نویسنده رو بیان میکنه.
هیچ وقت از کتاب های آسیایی شرقی خوشم نیومده ولی این با اختلاف بهترین کتاب آسیایی شرقی هست که خوندم.
هملت
این کتاب رو من از نمایشگاه کتاب خریدم و چون اینترنتی نمیتونستم کتاب کامل رو بخرم ورژن مانایی رو خریدم.
اولش هیچی نفهمیدم ولی بعدش خوب شد و حتما رمان کاملش رو هم میخونم
خردم کن
این جلد اول به مجموعه هست که به پیشنهاد یکی از دوستهام خریدم.داستان درباره دختری با قدرت های ویژه هست که با اینکه مردم ازش میترسن سعی میکنه صداقت و درستکاری خودش رو حفظ کنه.
اول داستان قرار نیست هیچی ازش بفهمید. متن های خط زده شده خواندن رو یخورده سخت میکنن ولی اگه یکم تحمل کنید بعدش خیلی خوب میشه(من بقیه جلدهارو نخوندم و ترجیح میدم توی خیال عاقبت به خیری ژولیت بمونم تا اینکه جلد 1/5رو بخونم ولی اگه تا آخر خوندین لطفا به من هم بگین آخرش چی شد)
کلکسیونر
این کتاب رو پارسال کاربر "پریسا Asadi" خوندن و من امسال مشغول خوندنش شدم
متن کتاب ساده هست و غرق شدن داخلش راحته. به طور خلاصه یه کتاب برای تمام قسمت های زندگیه.
خشم و هیاهو
من این کتاب رو 2یا3 سال پیش برای اولین بار خواندم و بالاخره امسال خریدمش. موقع خرید کتاب فروشنده خیلی روی مخم را رفت که:من با سی سال سن نفهمیدم این کتاب. هیچی ازش نمیفهمی.
یه کتاب فلسفی بود. بعضی جاها گیج کننده بود ولی در نهایت حس زندگی میداد.
بخش دی
با اختلاف قشنگ ترین کتاب ترند امسال
به عنوان کسی که اصلا به به ترند ها و کتاب هایی که همه دوستش دارن علاقه ای نداره این یکی واقعا عالی بود.
داستان درباره ایمی برنر هست که مجبوره شب تا صبح رو توی یه بیمارستان روانی بگزرونه
هردو در نهایت میمیرند
این کتاب جدی جدی معروفه ولی بنظر من یه ورژن جدید از مغازه خودکشی هست. بیشتر کسایی که این رو به عنوان کتاب موردعلاقشون معرفی میکنن یا نوجوونن و میخوان تا حد ممکن دارک و خفن بنظر بیا یا واقعا به این کتاب و این سبک علاقمندن که بیشتر کسانی که من دیدم جزو دسته اول بودن ولی بازم بنظرم از مغازه خودکشی بهتره.
اولین باری که من این کتاب رو خوندم حجمش خیلی کمتر بود و وقتی خریدمش فروشنده گفت همه سانسورها حذف شده (اون موقع هم فروشنده ها همین رو میگفتن) درکل کتاب بدی نبود ولی من خوشم نیومد
نجواگر
این کتاب رو یکی از همکلاسی هام معرفی کرد و 360 صفحس ولی بنظرم زیاد محتوا نداشت و توی 100 صفحه من میشد جمعش کرد.
برای اینکه مثل من کلی نخونید و تهش بگید:خب که چی؟ من کل کتاب رو توی چند خط اسپویل میکنم:
آخرش متوجه میشن نجواگر جدید یکی از معلم های مدرسه جیک بود و چیک رو میبره خونش ولی بابای جیک که حوصلم نمیشه برم ببینیم اسمش چی بود نجاتش میده. بابا بزرگ جیک با بابای جیک دوباره رابطشون خوب میشه ولی بابابززگ جیک میمیره و نجواگر هم میره زندان
پایان
سفر روح
این کتاب رو خواهرم هویه داد و بعد از ده بار خواندن تونستم خودم رو قانع کنم مثل آدم از اول تا آخرش رو بخونم.
واقعا کتاب خوبی بود ولی بنظرم سبک تفکرش حداقل برای سی سال آینده بود.
دختر مهتاب
گفتم از ادبیات آسیای شرقی خوشم نمیاد؟
کتاب بشدت جلد قشنگ و فانتزی داشت. خواندش راحت بود و توی 2 روز و نیم تموم شد.
به یکبار خواندن میارزید.
نتیجه اخلاقی این پست:همه کتاب ها بدن فقط هری پاتر خوبه!