کیمبرلی کلارک ( Kimberly-Clark ) شرکتی است که در زمینه ی محصولات کاغذی فعالیت میکند. این شرکت به مدت ۲۰ سال متوالی بازدهی پایینتر از بازدهی عمومی بازار (شاخص کل) داده است. شرکتی است که در صنعت خود حرفی برای گفتن نداشته...
هیئت مدیره ی شرکت، داروین اسمیت را به عنوان مدیرعامل شرکت انتخاب میکنند. جالب است که بدانید در هنگام انتخاب داروین اسمیت، مخالفت های بسیاری با این تغییر اعلام شد.
بعد از انتصاب داروین اسمیت، کیمبرلی کلارک به مدت ۲۰ سال متوالی بازدهی بالاتر از بازدهی بازار کسب میکند. همچنین بازدهی بسیار بیشتری نسبت به رقبای خود بدست می آورد.
ممکن است این سوال برایتان رخ دهد که شاید در آن بازه ی زمانی خاص، صنایع کاغذ فرصت رشد بی نظیری داشتند. دولت در حمایت از این صنعت قوانینی را تصویب کرده و …. . به بیان بهتر شاید فکر کنید عواملی خارج از سازمان سبب موفقیت و جهش کیمبرلی کلارک شده
اما در آن بازه ی زمانی شرکت های هم خانواده با کیمبرلی کلارک بازدهی چندانی به سهامدارانش اعطا نکرده. پس میتوانیم بگوییم عامل درونی سبب جهش کیمبرلی کلارک شده….عاملی که جیم کالینز آن را رهبری سطح پنجم مینامد.
بطور خلاصه اگر توانمندی های یک مدیر را به ۵ طبقه تقسیم کنیم، بالاترین درجه ی توانمندی ها برای رهبری سطح پنجم است.
این فرد با کمک استعداد، علم، مهارت و عادات کاری شایسته، همکاری موفقیت آمیزی از خود نشان میدهد.
توانمندی های فردی را صرف نیل به اهداف می کند و در یک کار گروهی بطور موثر با دیگران همکاری میکند.
افراد و نیروها را به پیگیری موثر و پربازده اهداف از پیش تعیین شده سوق میدهد.
مسئولیت های خود را انجام میدهد، دیدگاه روشن و گیرایی را به شدت دنبال میکند و معیارهای عملی بزرگتری را ایجاد میکند.
با آمیزه ای از فروتنی فردی و جسارت حرفه ای به دستاوردهای عالی و پایدار دست می یابد.
داروین اسمیت شخصی بسیار آرام، کم حرف و دارای طبعی ملایم داشت. بیشتر تمایل داشت در کنار کارگران شرکت باشد تا در جلسه مدیران و برگزاری همایش ها و …. . به صندلی مدیریت علاقه ای نداشت.
در پی قهرمان شدن و تشویق شدن از جانب دیگران نبود. اما در کنار این ویژگی ها، اراده ای محکم داشت. پر از اعتماد به نفس بود. هر کار که به نظرش درست می آمد انجام میداد. از نقد دیگران واهمه ای نداشت.
با همه ی مخالفت ها اما داروین اسمیت بالاخره تمام دستگاه های شرکت را فروخت و استراتژی شرکت را از تولید کاغذهای رنگی به تولید کاغذهای مصرفی تغییر داد. و این اولین حرکت برای رسیدن کمیبرلی کلارک به وضعیت عالی شد….
داروین اسمیت در حقیقت یک رهبر سطح پنجم بود. رهبری که در حین سادگی و خضوع، اراده ی محکم داشت. مطمئن هستم که شما هم با من هم عقیده هستید که لااقل ویژگی سادگی و خضوع در تعداد کمی از مدیران به چشم میخورد. به همین دلیل است که رهبر حرفه ای نداریم و به همین دلیل است که شرکت های عالی کمی داریم.
از ویژگی های رهبری سطح پنجم انتخاب جایگزین های شایسته برای رسیدن به موفقیت است. مدیرانی هستند برای اینکه اسم خودشان در شرکت بماند، جانشین های نامناسبی را انتخاب میکنند.
بطوریکه افراد سازمان بگویند مدیریت مدیر قبلی بسیار بهتر از این دوره بود. اما رهبری سطح پنجم جانشینانی را انتخاب میکنند که مطمئن هستند میتوانند مسیر رشد شزکت را ادامه دهند.
جالب است بدانید که بیشتر از ۷۵ درصد از شرکت های هم خانواده دارای مدیرانی بودند که در هنگام انتخاب جانشین برای خود، کسی را انتخاب میکردند که شرکت با مدیریت او شکست بخورد یا عملکرد ضغیفی داشته باشد.
گفتیم یکی دیگر از ویژگی های رهبری سطح پنجم تواضغ تاثیرگذار داشتند. جیم کالینز میگوید: « این فقط نوعی تواضع دروغین نبود. کسانی که با این گونه مدیران کار کرده و یا در مورد آنها مطلب نوشته بودند، پیوسته از این کلمات استفاده میکردند: ” کم حرف”، “فروتن” ، “متواضع” ، ” کم رو” ، “بی ادعا” و بطور خلاصه کسانیکه کمتر خود را مطرح میکنند و توانایی های خود را انکار میکنند و…”
با وجود توانایی هی بی نظیر رهبری سطح پنجم، هیچ کس به خود این مدیران اشاره ای نمیکند. جورج کین، آلن وورتزل، دیوید ماکسول، کلمن ماکلر، داروین اسمیت، جیم هرینگ، لایل اورینگام، جو کلمن و … اینها همگی رهب بوده اند اما چه کسی اسم آنها را از کتاب ها، روزنامه ها، تلویزیون و همایش ها شنیده است؟
یکی دیگر از ویژگی های جالب این رهبران، خاصیت پنجره و آینه هست. معمولا انسان ها پیروزی هایشان را به توانمندی های خود نسبت میدهند اما شکست ها را به عوامل بیرونی. رهبر سطح پنجم دقیقا برعکس عمل میکنند.
یعنی هرگاه به دستاوردی میرسند آنرا به عوامل بیرونی همچون شانس نسبت میدهند. (از پنجره به بیرون از سازمان نگاه میکنند.) و هرگاه شکست میخورند خود را مسبب شکست میدانند. (به آینه نگاه میکنند.)
یک مطلب جالب اینکه داروین اسمیت، کلمن ماکلر و جورج کین برخاسته از درون شرکت بودند(پله های پیشرفت را یک به یک طی کردند و یک شبه به صندلی مدیریت نرسیدند!) در حالیکه استنلی گالت، آل دانلپ و لی ایاکوکا همچون ناجیان بیرونی وارد شرکت شده و تبلیغات پر سر و صدایی به راه انداختند.
این مطلب نشان میدهد که هیچ دلیلی وجود ندارد که بگوییم متحول کردن یک شزکت و رساندن آن به حد عالی نیازمند یک رهبر بیرونی است. در حقیقت هیچ ارتباطی بین یک عامل بیرونی و تحول پایدار از خوب به عالی وجود ندارد.
در این مقاله سعی کردیم شما را با مفهوم رهبری سطح پنجم آشنا کنیم. رهبر سطح پنجم بالاترین سطح مدیریت در سازمان هاست.
دو ویژگی اصلی آنها: دارای تواضع بسیار اما اراده ای محکم است. اصلا دارای غرور نیستند.
کمتر حرف میزنند و بیشتر عمل میکنند. درونگرا هستند.
بیشتر از اینکه بدنبال برگزاری جلسه با هیئت مدیره باشند با کارمندان خود ارتباط برقرار میکنند.
جانشینان شایسته را برای خود انتخاب میکنند که بعد از آنها مسیر پیشرفت شرکت ادامه داشته باشد و مهمتر از همه اینکه رهبر سطح ۵ ام موفقیت ها را به عواملی چون شانس، تلاش کارمندان و … نسبت میدهند و شکست ها را متوجه خود میدانند.
تهیه شده توسط گروه تولید محتوای هلدینگ کاسپین | کانتنت تاپ