دقت که میکنم ...از زمانی که کودک بودم تا کنون که در سراشیبی عمر قرار گرفتم...دوران برخی چیزها به پایان رسیده است... به نظر من باید هر از گاهی چیزهایی رو که از دور خارج شده اند را از مقوله ذهن پاک کرد ...برخی را هم باید به روز رسانی کرد...ادامه دادن چیزی که دورانش به پایان رسیده ...یه جورایی در جا زدنه.
مثلا...
دوران ... نامه های عاشقانه به پایان رسیده ... الان متن های کوتاه الکترونیکی ...حوصله آدمها را برای خواندن یک نامه با نقاشی ناشیانه نخل و قلب وشمع به شدت تنگ کرده...
دوران ...انتظار به پایان رسیده ...هر کسی به راحتی با یک گوشی ساده میتونه دوستش رو رد یابی کنه یا با اسنپ بدونه دقیقا کی به قرار میرسه ...دیگه خبری از دلهره های جانکاه انتظار خبری نیست.
دوران فوتبال کوچه ای به پایان رسیده ... دورانی که دیوار کوچه هم بخشی از زمین بود و میشد قرار گذاشت ضربه های دیواری قبول باشه یا نه... حداقل در هر محله ای یک زمین چمن مصنوعی هست که طرفداران فوتبال بتونن بازی کنن...توی کوچه ها هم که با این همه ماشین مسلح به دزد گیر ...فوتبال زجر آوره.
دوران یک روز فکر کردن واسه ساختن یه جمله عاشقانه متناسب با معشوق به پایان رسیده ... فقط کافیه از گوگل بپرسی ... تا یه عالمه جمله مسخره رو سرت آوار بشه.
دوران با دست غذا خوردن به پایان رسیده ...حالا سر هر میز ناهار خوری چند ست از این جانواران فلزی صف کشیدن ...و تهدیدت میکنن به بی تمدنی ...اما من یکی زیر بار این یکیش نمیرم...
دوران گر گرفتن ...سرخ شدن ...و ... به قول ..فروغ ...از فکرای بد پر و خالی شدن به پایان رسید...بین تصمیم تا اجرا ...تنها چند ثانیه فاصله س...همین چند روز پیش کنار پله های مترو خودم دیدم دو نفر داشتن ...
دوران نخوردن دست به دست معشوق ... تا لحظه نامزدی ..به پایان رسید الان اگر دست ندی ...اجتماعی نیستی.
فارغ از همه این از دور دوران خارج شدنها ... عده ای هستن که هنوز میخوان در دوران قبل بمونن...