دلایل زیادی برای اعتیاد به مواد مخدر وجود دارد. برخی از نویسندگان درگیری های روانی داخلی را برمی انگیزند ، برخی دیگر زمینه های ارثی یا مکانیسم های عصبی ، آخرین مورد بر تأثیر محیط اجتماعی تأکید می کند. همه این توضیحات دارای نقطه مشترک در نظر گرفتن اعتیاد به مواد مخدر از نظر علت تأثیر بر مردم است. از زاویه دیگری به مسائل می پردازد: انتخابها و ارزشهای معتادان به مواد مخدر ، که قربانیان ناخودآگاه گذشته ، محیط یا ژنهای خود نیستند. انتخاب اولیه آنها و تصمیم آنها برای خروج نیز با اقدامات داوطلبانه ، تصمیمات آگاهانه و ارزشهای خاص هدایت می شود.
این گذشته سنگین ناگزیر بر ورود آنها به مواد مخدر تأثیر گذاشت. اما بیشتر معتادان نیز به شدت اصرار دارند که آنها تصمیم گرفته اند ، تصمیم گرفته اند و بدون استفاده از کسی به آنها شروع به استفاده کرده اند. گاهی اوقات این خلاف محیط آنها و رهایی از آن است. در اکثر آنها اراده ای واضح برای تجاوز وجود دارد. آنها بسیار داوطلبانه و بدون فشار بیرونی عمل کردند.
ما به اشتباه وارد مواد مخدر نمی شویم. در برخی موارد ، فرد با تصمیمی روبرو می شود: او باید برای دستیابی به مواد مخدر ، رد یا قبول پیشنهاد اقداماتی را انجام دهد. در این مرحله ، او جوانب مثبت و منفی را می سنجد. و اگر یک بار تسلیم شد ، هیچ چیز او را مجبور نمی کند از نو شروع کند. طعم آزادی و جستجوی لذت اولین دلایل اولین تلاش ها هستند. اغلب این مراحل اولیه موضوع ارزیابی کمابیش روشن خطرات است. نویسنده از اینجا نتیجه می گیرد که ورود به وابستگی با نقص وصیت ارتباط ندارد. این حتی بیشتر یک "روزنه آزادی" است ، مانند تصادف رانندگی. ما تصادف را انتخاب نمی کنیم ، اما همیشه آگاهانه رانندگی و ریسک پذیری را انتخاب می کنیم.
رویکرد یک "فلسفه عملی" است ، به این معنا که معتاد به مواد مخدر بر اساس ارزشها و توجیه اخلاقی عمل می کند (آزادی ، لذت) ، پیامدهای این اعمال را با دقت کم و بیش ارزیابی می کند. و درگیر درون نگری های مکرر می شود.
این امر به ویژه در فرایند خروج ، اراده ترک آن است که بخش ذهنی خود را به وضوح نشان می دهد: هنگامی که او مجبور است در برابر وسوسه های خود و تأثیراتی که بر او وارد می شود ، جنگ داخلی انجام دهد. چرا معتادان به مواد مخدر همگی تمایل به ترک دارند؟ "به طور غالب ، پاسخ این است که این افراد نمی خواهند بمیرند یا دیگر نمی توانند چنین زندگی کنند. "به طور خاص ، معتادان به مواد مخدر رویدادهای سرنوشت ساز را برای توضیح تصمیم خود برای متوقف کردن به عنوان تولد یک کودک ، تحقیر ، تغییر شیوه زندگی یا دخالت والدین توضیح می دهند. در هر صورت ، معتاد به مواد مخدر نمی تواند بیش از این طول بکشد: او در برابر خطر مرگ ، قریب الوقوع یا به این دلیل که زندگی غیرقابل تحمل شده است واکنش نشان می دهد. می نویسد: "توقف ، قبل از پیروزی اراده معقول بر خواسته گمراه ، تجربه خستگی آزادی قبلی است" .
افرادی که ملاقات کرده است همه مراحل اعتیاد شدید را تجربه کرده اند. آیا تحت این شرایط می توان جلوی خود را گرفت؟ فقط چهار نفر از بیست و پنج نفر موفق شدند. این مورد مربوط به ژرار است که با تغییر زندگی خود موفق به ترک مواد مخدر شد. پس از انتقال به پاریس ، او شبکه های تأمین کننده خود را از دست داد ، که به او بسیار کمک کرد. این توقف مربوط به تغییر زندگی مربوط به مدل جانبازان آمریکایی است که بخشی از آنها با ترک ویتنام اعتیاد را ترک کردند. اما اکثر آنها به حمایت خارجی متوسل شده اند: داروهای جایگزین ، مراکز سم زدایی ، افراد الکلی گمنام ، روان درمانی یا حمایت خانواده.
بنابراین قدرت اراده برای توقف کافی نیست. اما پارادوکس این است که هیچ حمایت خارجی ، هیچ مرکز سم زدایی ، هیچ داروی جایگزین نمی تواند منجر به ترک یک معتاد شود ، اگر این مشارکت خارجی با اراده ای شدید از طرف خود معتاد همراه نباشد. برخلاف سایر بیماریها ، داروها با درمان بیولوژیکی یا روان درمانی یا حمایت اجتماعی درمان نمی شوند. بنابراین یک چشمه شخصی درونی ضروری است. اثبات اینکه مصرف مواد مخدر یا تمایل او به ترک مستلزم انتخاب های زیاد ، اراده و ایده آل زندگی است. مدل الکلی های گمنام که توسط چندین معتاد در نمونه استفاده می شود ، پشتیبانی گروهی ضروری را ارائه می دهد ،
به طور خلاصه ، ما در جستجوی لذت و رهایی از زندگی عادی به مواد مخدر وارد می شویم: نوشیدن یا مصرف مواد راهی برای فرار از زندگی معمولی است. مصرف مواد مخدر برای کسی یک عمل تجاوزکارانه و برای دیگری ضد استرس و راهی برای جلوگیری از خود برای دیگری بوده است. اما سرانجام ، زندگی معتاد یا الکلی غیرقابل تحمل شده است ، رنج بر لذت ارجحیت دارد و فرد احساس می کند کنترل خود را از دست داده است. بنابراین این است که خود را از زنجیرهای آن رها کرده و از زندگی لذت ببرند که معتادان به دنبال رهایی از اعتیاد خود هستند. این پارادوکس بزرگ مواد مخدر است: شما به همین دلیل - به خاطر زندگی و احساس آزادی - وارد مواد مخدر می شوید و از آن خارج می شوید.
مواد مخدر داروهای روانگردان بسیار اعتیادآور هستند. آنها می توانند تغییرات عمیقی در مغز ایجاد کنند که منجر به تغییرات و رفتارهای آسیب شناختی برای مصرف کنندگان می شود که بر بسیاری از جنبه های زندگی آنها تأثیر می گذارد.
به دلیل شدت علائم ترک ، ترک داروهای سخت کار آسانی نیست. در کمپ ترک اعتیاد ، ما دست به دست هم با شما کار می کنیم و خدمات چندرشته ای را به شما ارائه می دهیم. خدمات فردی ما حریم خصوصی و راحتی شما را تضمین می کند. ما مشکلات جسمی و روانی را درمان می کنیم. برنامه درمانی فردی شما با نیازهای خاص شما سازگار است.
داروهای سخت: مطلع باشید
آسیب داروهای روانگردان مختلف متفاوت است. به طور کلی ، مضرترین داروها را داروهای سخت و داروهای کمتر مضر را داروهای سبک می نامند. معروف ترین مواد مخدر سخت کوکائین ، هروئین و مت آمفتامین هستند. رایج ترین ماده مخدر سخت در کانادا کوکائین است.
از چند ثانیه تا چند دقیقه پس از مصرف ، کوکائین می تواند باعث: احساس سرخوشی ، هیجان ، کاهش گرسنگی و احساس قدرت شود. پس از این "بالا" ، که حدود یک ساعت طول می کشد ، مصرف کنندگان کوکائین می توانند "دچار افسردگی" شوند. این نتیجه باعث می شود مصرف کنندگان کوکائین برای رهایی از این افسردگی کوکائین بیشتری مصرف کنند و این منجر به اعتیاد می شود. خودداری از کوکائین می تواند باعث شود فرد معتاد افسرده ، مضطرب و پارانویید شود. سپس فرد معتاد می تواند وارد یک دوره خستگی شود و می تواند مدت طولانی بخوابد.
دوزهای مختلف کوکائین همچنین می تواند مشکلات عصبی و رفتاری ایجاد کند مانند:
سرگیجه
سردرد
مشکلات حرکتی
اضطراب
بیخوابی
افسردگی
توهم
کوکائین به طرق مختلف بر بدن تأثیر می گذارد. رگ های خونی را منقبض می کند ، مردمک چشم را گشاد می کند و دمای بدن ، ضربان قلب و فشار خون را افزایش می دهد. همچنین می تواند باعث سردرد و عوارض گوارشی مانند درد شکم و حالت تهوع شود. از آنجا که کوکائین تمایل به کاهش اشتها دارد ، مصرف کنندگان مزمن نیز می توانند از سوء تغذیه رنج ببرند.
بدتر از آن ، افرادی که از کوکائین استفاده می کنند ممکن است از حملات قلبی یا سکته مغزی رنج ببرند که می تواند منجر به مرگ ناگهانی شود. مرگ ناشی از کوکائین اغلب در نتیجه ایست قلبی (حمله قلبی) و به دنبال آن ایست تنفسی است.
مصرف طولانی مدت کوکائین مزمن می تواند منجر به موارد زیر شود:
برخی از اثرات کوکائین به روش مصرف بستگی دارد. به عنوان مثال ، آسپیراسیون منظم کوکائین می تواند منجر به از دست دادن حس بویایی ، خونریزی بینی ، مشکلات بلع ، گرفتگی صدا و آبریزش بینی مزمن شود. خوردن کوکائین از طریق دهان می تواند باعث ایجاد گانگرن شدید روده در نتیجه کاهش جریان خون شود. تزریق کوکائین می تواند منجر به واکنشهای آلرژیک جدی و افزایش خطر ابتلا به HIV ، هپاتیت C و سایر بیماریهای منتقله از طریق خون شود.
مصرف کوکائین بولیمیک (توسط افراد مست) می تواند منجر به تحریک پذیری ، بی قراری و اضطراب شود. معتادان به کوکائین همچنین ممکن است دوره های شدید پارانویا را تجربه کنند حالت موقتی روان پریشی واقعی-که در طی آن ارتباط خود را با واقعیت از دست داده و دچار توهمات شنوایی می شوند.
کوکائین در صورت ترکیب با سایر مواد مخدر یا الکل (اعتیاد چندگانه به مواد مخدر) خطرناک تر است. به عنوان مثال ، ترکیب کوکائین و هروئین (معروف به "اسپیدبال") خطر زیاد مصرف بیش از حد کشنده را به همراه دارد.
افراد مبتلا به اعتیاد کنترل اعمال خود را از دست می دهند. آن ها صرف نظر از بهای آن هوس کرده و به دنبال مواد مخدر، الکل یا مواد دیگر می گردند – حتی در خطر آسیب رساندن به روابط دوستانه، آسیب رساندن به خانواده یا از دست دادن شغل. چه چیزی در اعتیاد وجود دارد که باعث می شود مردم به این شیوه های مخرب رفتار کنند؟ و چرا ترک سیگار اینقدر سخت است؟
دانشمندان با بودجه NIH در حال کار برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد زیست شناسی اعتیاد هستند. آنها نشان دادهاند که اعتیاد یک بیماری مغزی طولانیمدت و پیچیده است و درمانهای کنونی میتواند به افراد در کنترل اعتیادشان کمک کند. اما حتی برای کسانی که با موفقیت ترک کرده اند، همیشه خطر بازگشت اعتیاد وجود دارد که به آن عود می گویند.
اساس بیولوژیکی اعتیاد به توضیح اینکه چرا افراد برای ترک اعتیاد خود به چیزی بیش از نیت خوب یا اراده نیاز دارند کمک می کند.
یک تصور غلط رایج این است که اعتیاد یک مشکل انتخابی یا اخلاقی است و تنها کاری که باید انجام دهید این است که آن را ترک کنید. دکتر جورج کوب، مدیر مؤسسه ملی سوء مصرف الکل و اعتیاد به الکل NIH می گوید. "مغز در واقع با اعتیاد تغییر می کند، و برای بازگرداندن آن به حالت عادی خود، کار زیادی لازم است. هر چه مواد مخدر یا الکل بیشتری مصرف کرده باشید، مخل مغز بیشتر است.»
محققان دریافتهاند که بخش عمدهای از قدرت اعتیاد در توانایی آن در ربودن و حتی از بین بردن مناطق کلیدی مغز است که قرار است به ما کمک کنند زنده بمانیم.
یک مغز سالم به رفتارهای سالم پاداش می دهد - مانند ورزش کردن، غذا خوردن یا ارتباط با عزیزان. این کار را با روشن کردن مدارهای مغزی انجام میدهد که به شما احساس فوقالعاده میدهد، که سپس به شما انگیزه میدهد تا آن رفتارها را تکرار کنید. در مقابل، زمانی که در خطر هستید، یک مغز سالم بدن شما را وادار می کند تا با ترس یا هشدار سریع واکنش نشان دهد، بنابراین از خطر خلاص خواهید شد. اگر چیزی مشکوک وسوسه میشوید – مانند خوردن بستنی قبل از شام یا خریدن چیزهایی که توانایی خرید آن را ندارید – قسمتهای جلویی مغز میتواند به شما کمک کند تصمیم بگیرید که آیا عواقب آن ارزش انجام اقدامات را دارد یا خیر.
اما وقتی به یک ماده معتاد میشوید، سیمکشی معمولی فرآیندهای مفید مغز میتواند علیه شما کار کند. مواد مخدر یا الکل می تواند مدارهای لذت/پاداش را در مغز شما ربوده و شما را به خواسته های بیشتر و بیشتر سوق دهد. اعتیاد همچنین میتواند مدارهای احساس خطر-احساس احساسی شما را به حالت افراط درآورد و در زمانی که از مواد مخدر یا الکل استفاده نمیکنید احساس اضطراب و استرس کنید. در این مرحله، افراد اغلب از مواد مخدر یا الکل استفاده میکنند تا احساس بدی نداشته باشند و نه برای تأثیرات لذت بخش.
برای اضافه کردن به آن، استفاده مکرر از داروها می تواند به مرکز تصمیم گیری اساسی در جلوی مغز آسیب برساند. این ناحیه که به قشر جلوی مغز معروف است، همان ناحیه ای است که باید به شما در تشخیص مضرات استفاده از مواد اعتیادآور کمک کند.
دکتر نورا ولکو، مدیر مؤسسه ملی سوء مصرف مواد مخدر NIH می گوید: «مطالعات تصویربرداری از مغز افراد معتاد به مواد مخدر یا الکل، کاهش فعالیت در این قشر پیشانی را نشان می دهد. هنگامی که قشر پیشانی به درستی کار نمی کند، افراد نمی توانند تصمیم بگیرند که مصرف دارو را متوقف کنند - حتی اگر متوجه شوند که قیمت مصرف آن دارو ممکن است بسیار بالا باشد و ممکن است حضانت فرزندان خود را از دست بدهند یا در نهایت به پایان برسند. در زندان. با این حال، آن را می گیرند.»
دانشمندان هنوز نمی دانند که چرا برخی افراد معتاد می شوند در حالی که برخی دیگر معتاد نمی شوند. اعتیاد معمولاً در خانواده ها وجود دارد و انواع خاصی از ژن ها با اشکال مختلف اعتیاد مرتبط هستند. اما همه اعضای یک خانواده آسیب دیده لزوما مستعد اعتیاد نیستند. کوب می گوید: «همانند بیماری قلبی یا دیابت، هیچ ژنی وجود ندارد که شما را آسیب پذیر کند.
عوامل دیگری نیز می توانند احتمال اعتیاد شما را افزایش دهند. «بزرگ شدن با یک الکلی؛ مورد آزار قرار گرفتن در کودکی؛ کوب می گوید: قرار گرفتن در معرض استرس فوق العاده - همه این عوامل اجتماعی می توانند در خطر اعتیاد به الکل یا سوء مصرف مواد موثر باشند. و با مواد مخدر یا مصرف مشروبات الکلی در سنین پایین، هر چه زودتر شروع کنید، احتمال ابتلا به اختلال مصرف الکل یا اعتیاد در مراحل بعدی زندگی بیشتر می شود.
نوجوانان به ویژه در برابر اعتیاد احتمالی آسیب پذیر هستند زیرا مغز آنها هنوز به طور کامل توسعه نیافته است - به ویژه نواحی پیشانی که به کنترل تکانه و ارزیابی خطر کمک می کند. مدارهای لذت در مغز نوجوانان نیز در بیش از حد کار می کنند و مصرف مواد مخدر و الکل را حتی بیشتر با ارزش تر و فریبنده تر می کنند.
اگرچه هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد، اما می دانیم که پیشگیری برای کاهش مضرات اعتیاد حیاتی است. ولکو میگوید: «دوران کودکی و نوجوانی زمانهایی هستند که والدین میتوانند درگیر شوند و سبک زندگی سالم و فعالیتهایی را که میتواند از مصرف مواد مخدر محافظت کند، به فرزندان خود آموزش دهند. فعالیت بدنی و همچنین درگیر شدن در کار، پروژه های علمی، هنری یا شبکه های اجتماعی که مصرف مواد مخدر را ترویج نمی کنند، مهم است.
برای درمان اعتیاد، دانشمندان چندین دارو و درمان های رفتاری را شناسایی کرده اند – به ویژه زمانی که به صورت ترکیبی مورد استفاده قرار گیرند – که می تواند به افراد کمک کند مصرف مواد خاص را متوقف کنند و از عود بیماری جلوگیری کنند. متأسفانه، هنوز هیچ دارویی برای درمان اعتیاد به مواد محرک مانند کوکائین یا مت آمفتامین در دسترس نیست، اما درمان های رفتاری می تواند کمک کننده باشد.
کوب می افزاید: «درمان تا حد زیادی به شدت اعتیاد و فرد بستگی دارد. برخی از افراد می توانند سیگار کشیدن و اختلالات مصرف الکل را به تنهایی متوقف کنند. موارد شدیدتر ممکن است به ماهها یا حتی سالها درمان و پیگیری نیاز داشته باشند، با تلاش واقعی فرد و معمولاً پس از آن، خودداری کامل از این ماده.