محمد صادق حیدری
محمد صادق حیدری
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

ایده هایت را بنویس تا فرار نکند!

پرورش ایده | فیلترینگ مغز!

مغز ما یک سیستم فیلترینگ بسیار قوی دارد.

سیستمی که نبودنش مزایایی دارد و بودنش هم.

برای مغز ما که در کنار فرماندهی کل قوای بدن، باید به تمام محرک های محیطی واکنش نشان دهد و همزمان بقاء شما را تضمین کند، یک دردسر بزرگ وجود دارد و آن فکر کردن است!

مغز انسان روزانه با هجوم هزاران فکر مواجه است.

آنقدر عددهای نجومی برای تعداد فکرهایی که یک انسان در طول روز میکند ذکر کرده اند که ترجیح میدهم من آن اعداد را تکرار نکنم اما تعداد فکرهای روزانه ی ما واقعا زیاد است.

اگر همین الان از شما بخواهم ۱۰۰ فکر از این انبوه فکر را بنویسید، احتمالا یادتان نمی آید.

دلیل این اتفاق سیستم فیلترینگ مغز است.

اگر مغز به همه ی این افکار توجه کند و به هر کدام وقت مشخصی را اختصاص دهد و برای هر کدام دغدغه ی مخصوص به خودش را داشته باشد، احتمالا در همان دوران کودکی دیوانه می شویم و کار به بزرگ سالی نمیرسد!

پس مغز افکار را بر اساس شرایط خاصی فلیتر میکند، یا بهتر است بگویم افکاری را فیلتر نمی کند و غیر از آن ها، هر فکر دیگری را فیلتر میکند.

ملاک مغز برای فیلتر نکردن این اطلاعات اول بقاء انسان است و دوم توجه ما به آن فکر.

مثلا شما وقتی در قطار (با همه ی سر و صدایش خوابیده اید) بعد از چند دقیقه مغز شما صداهای یکنواخت و اضافی را فیلتر میکند.

در همین زمان اگر صدای انفجاری بیاید، شما به سرعت متوجه آن می شوید و این صدا فیلتر نمی شود، چون مغز نمی داند که این صدا برای شما خطر بقاء دارد یا نه؟

پس مشکوک است و باید به آن توجه کنید.

دومین ملاک مهم مغز، توجه است.

توجه یعنی توجه جدی به یک موضوع خاص.

مثلا اگر شما مبغلی پول داشته باشید و قصد جدی برای خرید ماشین خاصی (مثل ۲۰۶ آلبالویی) را داشته باشید، از فردا تعداد ماشین هایی که با مشخصات مورد توجه شما مطابق باشد در خیابان بیشتر می شود.

البته ماشین ها بیشتر نمی شوند، این توجه شماست که بیشتر به سمت آن ها جلب می شود.

در واقع تا دیروز این ماشین توسط مغز شما در کنار همه ی ماشین های دیگر خیابان، فیلتر میشد، اما امروز چون در کانون توجه شماست، جزء استثنائات قرار گرفته است و از فیلتر مغز خارج میشود.

البته که این فیلترینگ مغز بسیار ضروری و کاربردی است؛ اما گاهی باید مخالف آن عمل کنیم.

یکی از موارد مهم در میان این حجم از افکار روزانه، ایده های نابی است که از گوشه و کنار مغزمان قدم زنان می آیند و می روند.

ایده هایی که در طول روز با دیدن یا شنیدن اتفاقات مختلف به ذهن تان می آید و سعی میکند دنیای اطراف شما را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کند.

گاهی توجه به این ایده ها می تواند مسیر زندگی شما را کاملا تغییر دهد.

پس لازم است یک دفترچه و خودکار را به عنوان دو دوست همیشه همراه، انتخاب کنید و به محض این که در حال رانندگی یا قدم زدن زیر نور ماه یا خیس خوردن زیر دوش آب ایده ای به ذهن تان رسید، آن را یادداشت کنید.

اصلا مهم نیست این ایده چقدر میتواند برای شما در آینده مهم و مؤثر باشد.

مهم فقط نوشتن آن است.

البته قرار نیست فقط به نوشتن ایده هایمان اکتفا کنیم و سال به سال دفترچه ای از انبوه ایده های ریز و درشت و خوب و بد را تلنبار کنیم.

شما موظف هستید هر هفته دو تا سه بار دفترچه ایده های خود را مرور کنید و ایده های تان را نمره دهی کنید.

با این کار اولا ایده های تلنبار شده نخواهید داشت.

دوما ایده های ناب خود را جدا میکنید و بعدا میتوانید از آن ها استفاده کنید.

سوما بعد از چند سال که به دفترچه های گذشته خود رجوع میکنید، با سیر پیشرفت یا پسرفت افکار و نظرات تان به صورت روشن مواجه میشوید.

ممکن است با دیدن ایده ای که سه سال پیش به آن خیلی بالا داده اید، به خودتان بخندید که آن موقع چطور به دنیا نگاه میکردم، ممکن است با دیدن آن ایده به این که سه سال پیش چقدر سطح فکرتان بالا بوده افتخار کنید.

خلاصه اینکه دست از ایده نویسی برندارید!

ایدهایده یابیخلاقیتابتکار
یک جایی دیگر حنجره کم می آورد! آنجاست که باید دست به قلاف قلم برد و خاک و خون به پا کرد. اگر هوای جنگ به ریه ات سازگار نیست، با من همرزم نشو و چکاچک قلمم را به تماشا ننشین!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید