ویرگول
ورودثبت نام
محمد صادق حیدری
محمد صادق حیدری
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

معرفی کتاب درجا زدن ممنوع

رشد و توسعه ی فردی جزء علایق همه ی ماست.

اما همین همه ی مایی که عاشق رشدیم، گاهی میزنیم تو فاز هنگ!

یعنی هرچی زور میزنیم هیچ تکونی نمیخوریم.

در حال «درجا زدن» هستیم.

انگار رو تردمیلیم و هر چی سرعت مون رو بیشتر میکنیم حتی یک قدم جلوتر از قدم قبل نمیریم!

این درد همه گیر، #جان_مکسول رو به فکر نوشتن کتاب #درجازدن_ممنوع انداخت.

کتابی که توش قوانین موفقیت از زبان این نویسنده رو خواهید خوند.

اولین قانون و لازمه ی خروج از این تردمیل و برگشتن به جاده ی موفقیت، شناختن خودمونه!

شناختن خودمون، یعنی این که بدونی دقیقا چی از این دنیا میخوای که اگه بهش نرسی هم آغوش زانوی غم میشی و اگه بهش برسی نیشت تا بناگوش بازه؟!

وسط این خودشناسی، یهو میبینی یه سری خط و خطوط نامرئی دور و برت رو گرفته که میترسی از اون خطوط رد بشی.

تا قبل از اون خطوط امن و امانی و همین که نزدیکش بشی یهو مغزت شروع میکنه به آژیر خطر کشیدن.

اسم این منطقه ای که خودت رو توش محصور کردی، «منطقه امن» تو هست.

تا قبل از رسیدن به اون خطوط امن، همه مون سر و ته یه کرباسیم و اندر خم یک کوچه ایم.

شروع مسابقه ی موفقیت تازه بعد از گذر از اون خطوط امنه و اگه سمتش نمیری، خیلی به وصال اهدافت امیدوار نباش!

تو گام های بعد باید هدف داشته باشی، باید برنامه ریزی کنی، باید استراتژی تعریف کنی، باید از دیگران کمک بگیری و باید مدام در حال یادگیری باشی.

اینا چند کلمه ای بود که از دل چند خروار کلمه ی کتاب براتون کشیدم بیرون و امیدوارم هیچ وقت در حال درجا زدن نبینمت!

و اما چند جمله از خودم:

کتاب قابلیت بازی کردن با روح و روانت رو داره.

نه این که مطالب کتاب رو تو قوطی هیچ عطاری نشه پیدا کرد ها! تو همه ی کتاب های موفقیت و انگیزشی از این مطالب پُره.

اما بالاخره من با خوندن این کتاب روح و روانم به قلقلک افتاد و یه لبخند خوشکل کنج لبم نشست. (از این لبخندهایم آرزوست).

بد نیست تو روزمرگی هامون یه همچین کتابی رو به دست بگیریم و به چشم بخونیم و به مغز بسپاریم…

خوندن این کتاب رو به شما توصیه میکنم.

#درجازدن_ممنوع

امتیاز من به این کتاب: ۴/۸ از ۵

محمدصادق حیدری

معرفی کتابدرجا زدن ممنوعجان مکسولتوسعه فردیمطالعه
یک جایی دیگر حنجره کم می آورد! آنجاست که باید دست به قلاف قلم برد و خاک و خون به پا کرد. اگر هوای جنگ به ریه ات سازگار نیست، با من همرزم نشو و چکاچک قلمم را به تماشا ننشین!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید