آیا ما انسانها هیچوقت تمام می شویم، یعنی آیا زمانی می رسد که بگوییم رشد جسمانی و عاطفی و روانیمان کامل شده؟ آیا اصلا به وضعیت سکون می رسیم؟ پس اگر انسان در حرکت و رشد مداوم است، اگر نیازهای قدیمی رنگ می بازند و نیازهای جدید جایشان را می گیرند، اگر کل طبیعت و هر چیزی که پیرامون مان است همواره در حال تغییر است، پس آیا باید خانه ما که از هر چیز دیگر به ما نزدیک تر است، بی تغییر، مرده و با چیدمان ثابت باقی بماند؟
برای فهم هویتمان، باید مفهوم خانه را خوب درک کنیم. خانه نخستین جهان ماست. خانه صرفا مقصد ما در انتهای روز نیست، بلکه خاستگاهی است که هر روز صبح از آن قدم به بیرون می گذاریم. خانه صحنه زودگذر زندگی های ما؛ ترکیب بندی هایی از ارزشها، احساسات و تجربه های انسانی ماست.
خانه چگونگی زندگی ما در همین دنیاست. خانه ما را چیزی کرده که الان هستیم و آنچه هستیم خانه را ساخته است. خانه جایی است که در آن می توانیم خودمان باشیم. سالهای سال است که خانه آرمانی را جایی کمال پذیر تصویر کرده اند همانند لانه ی دنجی که یک توکای سیاه برای خودش می سازد.
عمر خانه ها بیشتر از عمر هر آدمی یا هر سبکی از زندگی است، در نتیجه تطابق بین شکل و کارکرد هر خانه ای صرفا موقتی است. خانه‌هایی که ما در طول زمان می سازیم سازه هایی موقتی هستند که یادمان می اندازند که خانه نو ساختن اغلب شامل بازسازی خانه دیگری است.
پس احساس راحتی کردن در خانه به سادگی ساختن بنایی به اسم خانه نیست. وقتی جایی را خانه ی خودت می کنی همانند فاخته ای هستی که از آشیانه ای که دیگری ساخته بهترین استفاده را میبری و آن را مطابق با نیازهای خود تغییر می دهی. این کاری ست که همه ما انجام می دهیم و یک نفر دیگر هم بعد از ما باید این کار را انجام دهد. فقط معدودی از ما خانه های خود را می سازیم.
شاید بهتر است بگویم اینجا فقط درباره طراحی سخن نمی گوییم. هدف از چیدمان دکور در خانه این است که صحنه تئاتری برای زندگی واقعی و یا غیر واقعی ای خلق کنیم که دوست داریم در آن باشیم.
سبک زندگی، مفهوم تازه ای نیست. هزاران سال است که انسان ها کوشیده اند سبک زندگی خود را بشناسند و مدیریت کنند و حتی دولتها کوشیده اند بر روی سبک زندگی مردمان خود، تاثیر بگذارند. اما تعریف آن و مفهوم پردازی در موردش، نسبتا جدید است.
سبک زندگی یک شیوه ی مشخص و قابل مشاهده از زیستن است. سبک زندگی به معنای شیوه زندگی خاص یک فرد، گروه، یا جامعه است. سبکهای زندگی مجموعه ای از ارزشها، شیوه های رفتاری حالتها و سلیقه ها در هر چیزی را در برمی گیرد و می تواند به علایق، نظرات، رفتارها و جهت گیری رفتاری یک فرد، گروه یا فرهنگ اشاره کند.
سبک و روشی که افراد برای زندگی خود انتخاب می کنند، ارتباط عمیقی با موفقیت آنان در زندگی دارد و از آن جهت اهمیت می یابد که می تواند به طور مستقیم بر سلامت فرد تاثیر بگذارد. سبک زندگی شما ممکن است در طی چند سال و با انتخاب های شما شکل گرفته باشد. با تغییر عادات و رفتارهای خود می توانید سبک زندگی را نیز تغییر دهید.
بهترین نوع سبک زندگی آن است که شما هم به سلامت روان و هم سلامت جسمانی خود اهیمت دهید و برای ارتقای آنها تلاش کنید.
ساختمان هایی که اثاثیه ندارند کشتی های خالی اند. تازه وقتی خانه می شوند که اسباب و اثاثیه مورد نیازمان را در آنها بچینیم. اثاثیه منزل فقط برای این نیستند که کارکردی داشته باشند یا مشکلاتی را حل کنند؛آن ها می توانند این کاربردها و مشکلات را از نو تعریف کنند. آنچه ما دور خودمان جمع می کنیم، به آنچه می دانیم و چگونگی دانستن آن عینیت می بخشد.
وقتی خانه ای درست می کنیم به یاد می آوریم که از کجا آمده ایم. وقتی در خانه اسباب و اثاثیه می چینیم، با آن شخصیتی که می توانیم باشیم بازی می کنیم. وقتی اتاق را تزئین می کنیم، آن نوع زندگی را تصور می کنیم که در خیالمان دوست داریم داشته باشیم. وقتی وسیله ها را جمع می کنیم و می چینیم، و اثاث خانه را دوباره جمع می کنیم و باز می چینیم، بارها و بارها کشف می کنیم چه کسی هستیم.
عواطف و احساسات انسان ارتباط عمیقی با رنگ ها دارند. تماشای هر رنگی، حس متفاوتی را در افراد ایجاد می کند. رنگ ها بر روی خلق وخو، اشتها و حتی چگونگی فعالیت های مغزی افراد تاثیرگذار هستند. همچنین انسانها هر احساسی را به یک رنگ می بینند؛ مثلا به نظر شما حسادت چه رنگی است؟ آبی یا سبز؟ خشم چطور؟ قرمز؟ آیا باور دارید که هر احساس، یک رنگ خاص در ذهن ما ایجاد می کند؟ آیا باور دارید که رنگ های مختلف می توانند حال ما را تحت تاثیر قرار دهند؟ آیا باور دارید که بسیاری از واکنش های افراد می تواند تحت تاثیر رنگهای مختلف واقع شود؟
رنگ ها خصوصیات منحصر به فردی دارند و هرکدام می توانند به طور مجزا حال و هوای افراد را تغییر دهند. بطور مثال افرادی که می خواهند به روی صحنه بروند یا جلوی دوربین قرار بگیرند، قبل از شروع کار داخل یک اتاق سبز رنگ می روند تا اگر استرس شدیدی در آن لحظه دارند، آرام تر شوند تا به راحتی به روی صحنه بروند یا جلوی دوربین قرار بگیرند.
انسانها در واقع یک نوع ارتباط عاطفی و فرهنگی با طیف رنگهای مختلف برقرار می کنند. این ارتباط می تواند با توجه به جنسیت افراد، ملیت و سن آنها متفاوت باشد؛ مثلا رنگ سفید در بیشتر کشورهای غربی نمادی از پاکی و شروع مجدد است در حالیکه در بیشتر کشورهای شرقی، نمادی از مرگ است و مردم آن کشورها در مراسم سوگواری از لباس های سفید استفاده می کنند.
افراد با توجه به تجربیات تلخ و شیرینی که در زندگیشان دارند، با رنگ ها ارتباط برقرار می کنند؛ مثلا اگر فردی در یک دوره زمانی که دچار بیماری سختی بوده و دائما رنگ سبز و زرد را در محیط اطراف خود دیده باشد، نمی توان از وی انتظار داشت که با دیدن این رنگ ها حال خوبی به او دست دهد.
براساس پژوهش های دیگر، احساسی که در افراد نسبت به رنگ های مختلف ایجاد می شود، می تواند ذاتی باشد و از درون ما نشات بگیرد؛ مثلا رنگ قرمز به دلیل اینکه افراد را به یاد آتش و خون یا کلمه خطر می اندازد، می تواند احساس اضطراب و ضربان قلب را افزایش دهد و یا بر عکس رنگ آبی می تواند تداعی کننده زیبایی و وسعت آسمان باشد و در ذهن افراد احساس آرامش و باعث کاهش اضطراب و ضربان قلب آنها شود؛ حتی گفته می شود بعد از اینکه در شهر گلاسکو اسکاتلند لامپهایی با نور آبی نصب شد، میزان جرم و جنایت در بسیاری از مناطق این شهر به شدت کاهش یافت. با این حال تحقیقات کامل و جامع درباره تاثیر رنگها بر روی عواطف انسانی صورت نگرفته است.
اما خودتان می توانید تجربه کنید که با دیدن هر رنگی چه حس و حالی به سراغ شما می آید. اگر فکر می کنید با دیدن رنگ بنفش حال روحی تان خوب میشود، حتما مبلمان منزل خودتان را به رنگ بنفش بگیرید تا ببینید که چقدر شادتر از قبل خواهید بود.
آن وقت می بینید که با انتخاب رنگ های مورد علاقه خود اعتمادبه نفستان بالاتر می رود، بیشتر لبخند روی لبانتان نقش می بندد و همچنین بیشتر از قبل مورد تعریف و تمجید دیگران واقع خواهید شد. انتخاب رنگهایی که در شما احساس خوبی ایجاد می کند، یکی از ساده ترین روش ها برای بالا بردن شادی و نشاط در زندگی است.
در انتخاب رنگ ها دقت کنید، ببینید که کدام یک احساس شاد بودن و سرزندگی را در شما بیشتر میکند و کدام یک تاثیر منفی بر روی شما دارد. دقت کنید که اگر روزی متوجه شدید مبلمان بنفش که زمانی حال شما را خوب می کرد، حال خوبی سراغ تان نمی آید، سریعا به دنبال رنگ دیگری بروید.
شاید عوض کردن رنگ دیوارها می تواند بیش از تغییر مبلمان یا حتی ساختار یک اتاق، نتایج چشم گیری به بار آورد.
