پارچه سیاه انبوهی از مورچه های بزرگ سیاه، دورتادور سوراخ کوچکی جمع شده بودند.انگار پارچه جادویی سیاهی بر زمین پهن شده بود که ریز ریز، موج بر می داشت و…
ماه پیشانی نهر اندیشه من، همانند نهر دخترک ماه پیشانی، مدام رنگ برنگ می شود. دمی سیاه و پلید است، گاهی زرد و گاهی سرخ، سراسر اندوه و یاس و ترس و تردی…
دختر آسمان امروز آسمان یک دل نه صد دلِ سیر، گریه کرد.مثل دختر همسایه ما، وقتی که خیلی کوچک بودم، در کنج غریبی خود نشسته بود و مظلومانه زار می زد.اش…
فرهنگ واحد انسانیت؛ زبان واحد آخر نفهمیدیم چرا مردم همه نقاط دنیا به جای دماغ آدم برفی، هویج می گذارند؟ یا این که پالتو و کلاه و شال گردن تن آدم برفی می کنند؟راستی چر…
مترسک مترسک، چشم از خوشه های طلایی بر نمی داشت.گویا امر بر او مشتبه شده بود!با آن هیبت پوشالی، با آن دو دست خشکیده، لباس های ژنده و پاره، بی ه…
صدای بَدن...زبان تَن امروز پای راستم درد می کرد...تیر می کشید و فریاد می زد.به خودم گفتم: وقتش رسیده تا صدای بدن خود را بشنوم و زبان تَن را یاد بگیرم...پای راست…
شاید... آیا تا کنون، برای شما موقعیت ها و یا لحظه هایی پیش آمده است که با همه وجود، احساس کنید جسم مادی تان، ظرفیت و یا توانایی حمل احساس و عواط…
ایمان کتاب والکیری ها را خواندم ، دیدار با فرشتگان.*سرانجام پائولو فرشته نگهبانش را دید.سیمای فرشته او، نوری بود با صدایی و فرمان نوشتن آیاتی از…
جدال بر سر جان امروز داشتم گلدان حسن یوسف را از نزدیک وارسی می کردم.دو ساقه خشک را جدا کردم و در گوشه ای از گلدان گذاشتم تا جذب خاک شوند.شاخه ها خشک و س…
بادکنک سرخ فیلم «بادکنک سرخ»[1] نمایش یک عشق دو سویه میان پسربچه ای اهل پاریس و بادکنکی سرخ رنگ است. پسرک هرجا که می رفت، بادکنک نیز دنبالش می رفت.گاه…