مرگ خوشگل بود ... خیلی خوشگل.صورتش سفید بود و نورانی.دو تا بال بیرنگ هم داشت.ایستاده بود و با لبخند شیرینی بر لب، نگاهم می کرد.یک چمدان نیز در…
مردِ ایستاده همه برنامه هایم به هم ریخته بود.بعد از جلسه آن روز ساعت ده صبح در میدان ولی عصر، موضوعی باعث ناراحتی ام شده بود. عصبانیت در هر کسی بنوعی نم…
عاشقی که رنج نمی کشد عاشق همیشه از بی وفایی معشوق خود می نالد و یا از فراموش کاری و بی توجهی او رنج مفرط می برد.اساسا عشق یکطرفه مایه درد و رنجی جانسوز است.اما…
جهنم سنجاقک از میان همه سنجاقک های دنیااین یکی با همه فرق داشت.وقتی لارو سنجاقک به بلوغ می رسد، از فرط شوق بال در می آورد و از عمق آب بیرون جهیده و به…
داستان زن امروز داستان کوتاهی خواندم از آنا گاوالدا*، نویسنده معاصر فرانسوی.در آن سال هایی که من استعداد نویسندگی ام را در نوشتن لایحه ها و متون حقوق…
دو خواهر چقدر این دو خواهر به هم شبیهند.بهار و پاییز...دو فصل قرینه ی هم.همسال...دور و هم نزدیک...هر دو زیبا, پر طراوات و شاداب،
بوسه از نگاه کودک یکی از شادی های بزرگ من در زمان کودکی، تماشای فیلم های آمریکایی بود.فیلم هایی از دهه های پنجاه و شصت و هفتاد.فیلم های قدیمی نسبت به آنچه…
زندگی گناهی ندارد همیشه تقصیر همه چیز را به گردن زندگی انداختیم.هر کم و کاست و بدبختی و ناکامی و شکستی که در زندگی مان پیش آمد از چشم او دیدیم.در حالی که زند…
درنا روزگاری دور در سرزمین افسانه ای ژاپن، پیرمرد و پیرزنی در کنار یکدیگر زندگی می کردند .اجاق خانه و دلشان هر دو خاموش بود زیرا از مال دنیا و…
امامِ نادیده نمی دانم کدام یک از روایت هایی که تا کنون راجع به تو گفته اند، حقیقت دارد؟آیا روایت های موجود از زندگی امامان، مبتنی بر واقعیت است یا این ک…