ویرگول
ورودثبت نام
راضیه چاوشی
راضیه چاوشی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

چرا آهنگ هایی گوش بدیم که زبونشون رو نمیفهمیم؟

از دوران نوجوونی آهنگ های انگلیسی زبان یا اسپانیولی و حتی ژاپنی رو به آهنگ های ایرانی ترجیح میدادم ولی همیشه یه جور شرم نهان داشتم. یه جور ترس از قضاوت شدن و اینکه با این سوال مواجه بشم که مگه تو میفهمی چی میگن و من باید جواب میدادم نه. شاید به نظر خیلی ادایی میومد حتی?

این علاقه هیچ وقت در من کم نشد ولی شاید تغییری که کردم اینه که الان از این تمایلم خجالت نمیکشم. میتونم برم توی خودم و ببینم دلایلم واسه این علاقه چی بوده و بیام با شما به اشتراک بذارم:)

خب حالا که نگاه میکنم میبینم...

من عاشق این بودم که خودم رو چند زبانه تصور کنم. وقتی کوچیک تر بودم ساعت ها مینشستم و برای مخاطبینی فرضی به یه زبون من درآوردی -که خودم هم بلدش نبود?- حرف میزدم. یعنی مثل حرف زدن روان و راحت فارسی ولی با چیزایی بی معنی و حتی لهجه و تلفظ متفاوتی حرف میزدم. این بازی خیلی بهم کیف میداد. این که خودم رو قادر میدیدم منظورم رو به زبون های مختلف و برای آدم های بیشتری بتونم توضیح بدم.

شاید گوش دادن آهنگ هایی که زبانشون رو نمیفهمیدم این فانتزی منو تقویت میکرد.


دوست نداشتم با ترانه ی خواننده ذهنم جهت بگیره. گاهی دوست داریم ترانه و موزیک گوش کنیم چون خودمون توی حال و هوای احساسی هستیم. بخش های بی زبان ولی emotional ما فعال شده. در این جور مواقع خودم احتمالا داستان یا دلایلی برای این حال و هوا دارم و نمیخوام با گوش دادن به ترانه هایی که دارن مثلا درمورد شکست عشقی یا شکایت از یار حرف میزنن از جاده ی احساسی خودم خارج بشم. گاهی موضوعی که برای من احساسی هست توی هیچ کدوم از ترانه ها بهش حتی اشاره ای نشده. اگه دقت کنین میبینین موضوعات ترانه ها خیلی محدوده در حالی که ما آدم ها دلایل تقریبا بیشماری برای احساساتی شدن دارم.

در این جور مواقع موزیکی که زبانش رو نمیفهمم یا یک آهنگ بی کلام میتونه اون بستر سیال و ریتمیک رو برای جهت دادن به احساس هام فراهم کنه.


ملودی های ایرانی رو دوست نداشتم. این مورد خیلی شخصیه و شاید شما بتونین براش مثال های نقض زیادی بیارین که غلط بودن حرف من رو نشون بده. من اینو قبول دارم و اونو احتمالا پای یه سوگیری ذهنی یا دسترسی نداشتن به همه ی منابع ایرانی میدونم ولی تجربه شخصی من بهم نشون داده بود ترانه های ایرانی در من احساس بیقراری، خشم زیاد، نیاز به انتقام، نالیدن بی حد و مرز از زندگی و حتی یک جورهایی بی هدفی زندگی رو تداعی میکردن. در مقابل اون ترانه های زیاد انگلیسی زبانی داشتم که احساس رهایی، گذر کردن،امید به افقی بزرگتر رو در من بیدار میکردن. حتی اگه زبانشون رو نمیفهمیدم!


صدای خواننده ها برام مثل خود موسیقی بود. همون طوری که نوت ها و ملودی یک موسیقی قابل بیان در قالب کلمات نیستن ولی ما باز اون ها رو قابل درک میدونیم، صدای خواننده هم برای من غیر قابل ترجمه بود اما احساس و تن صداش رو میگرفتم و بهم اون چیزی که از یه موسیقی نیاز داشتم رو میداد. حنجره انسان هم یک ساز بادی هست که میتونه شما رو تحت تاثیر قرار بده.


خلاصه به این دلایل بیشتر آهنگ های غیرایرانی گوش میدادم (و شاید هنوز هم میدم). شما چطور؟ آهنگ هایی که ازشون کلمه ای متوجه نمیشید رو گوش میدین؟ دلایل شما چیا هست؟

آهنگ بی کلامآهنگموسیقی
مینویسم. گاهی روی کاغذ گاهی توی ide.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید