در مطالب برنامه اعطای سهام به کارکنان، معرفی و بیان اهمیت وستینگ سهام و چگونگی تخصیص تدریجی سهام و پارامترهای مهم در تقسیم سهام بین موسسان استارتاپ با برنامه اعطای سهام و واگذاری آن تا حدی آشنا شدید. در این مطلب قصد داریم در رابطه با زمان اعطای سهام به کارکنان کلیدی استارتاپ صحبت کنیم تا پازل برنامه اعطای سهام برای خوانندگان این موضوع کامل تر شود. برای تعیین زمان تخصیص سهام به کارکنان استارتاپ باید ملاحظات مربوط به هر یک از مراحل رشد استارتاپ را بررسی کنیم.
در مرحلهی پیشبذری یا بسیار ابتدایی تشکیل شرکت معمولا موسسان روی ساختن محصول اولیه و جذب اولین کاربران تمرکز دارند و هنوز زیربنای شرکت ایجاد نشده است. بنابراین نه تنها فرصتی برای کنار گذاشتن و تخصیص سهام به کارکنان استارتاپ ندارند بلکه در صورتی که هم که تصمیم به این کار داشته باشند با توجه به اینکه شرکت هنوز ارزشی ندارد و قیمت آن مشخص نشده است، سبد سهام کارکنان کلیدی از نظر کارکنان نیز بسیار ارزشمند نیست.
شرکتی را در نظر بگیرید که به تازگی تأسیس شده است و مراحل اولیه عمر خود را در یک شتابدهنده میگذراند. اگر به یکی از کارکنان پیشنهاد اعطای ۵ درصد سهام را بدهید (که این عدد برای سهام کارکنان عدد بالایی است) ممکن است برای آن فرد واقعا جذابیتی نداشته باشد. چون برای فرد مهم است که ۵ درصد از چه چیزی؟
اگر در مورد ۵ درصد از سهام مایکروسافت صحبت شود رقم آن دهها هزار میلیارد تومان است. اما زمانی که در مورد سهام یک شرکت تازه تأسیس که با ریسکهای متعدد مواجه و در شتابدهندهای در ایران مستقر است صحبت میشود مفهوم کاملا متفاوتی نسبت به سهام مایکروسافت دارد. بنابراین در مراحل اولیه تا حدی وضعیت کنونی شرکت و ارزش آن محل سوال است که ممکن است برای کارکنان نیز چندان جذابیتی نداشته باشد.
در این مرحله حتی اگر اعطای سهام به کارکنان نیز انجام شود بر مبنای مذاکره و به صورت موردی صورت میگیرد و در واقع به صورت یک توافق بین طرفین میباشد و از قاعدهی خاصی پیروی نمیکند.
مرحله Seed Stage که یک مرحله بعد از مرحله Pre-Seed است، زمانی است که شرکت به دنبال سرمایه گذار خارجی (خارج از شرکت، خانواده، دوستان یا سرمایه گذاران نیک اندیش (Angel Investor) یا شتابدهنده ها و …) میباشد. در این مرحله معمولا افزایش سرمایه خارج از شرکت صورت میگیرد.
بسیاری از سرمایهگذاران در این مرحله سرمایه گذاران فرشته و یا نیک اندیش هستند اما ممکن است سرمایهگذاران نهادی یا Institutional نیز باشند. سرمایهگذاران نهادی شرکتها یا سازمانهایی هستند که دارای نظم مالی و حسابرسی میشوند. حتی در این مرحله سرمایهگذاران سهامی عام مانند صندوقهای سرمایهگذاری که در فرابورس پذیرهنویسی میشوند نیز وارد می شوند. بنابراین روندهای سرمایهگذاری شکل منظمتری به خود گرفته و حتما پیشنیازهایی برای سرمایهگذاری روی استارتاپ دارند.
اگر سرمایهگذاری که در مرحله بذری وارد میشود سرمایهگذار نهادی باشد برای وی اهمیت زیادی دارد که استارتاپ سهام برای کارکنان کلیدی را کنار گذاشته باشد (به این معنی که اعطای آن در تعهد سهامداران فعلی باشد). این موضوع از دو جنبه برای سرمایهگذاران اهمیت دارد:
در صورتی که استارتاپ در این مرحله هنوز سهام کارکنان را کنار نگذاشته باشد، اما در تفاهمنامه سهامداری با سرمایهگذار به این موضوع اشاره شده باشد که درصدی از سهام برای کارکنان کنار گذاشته خواهد شد، پس از ورود این سرمایهگذار به واسطهی سهامی که به کارکنان اعطا میشود سهام سرمایهگذار رقیق (Dilute) میشود.
به عنوان مثال فرض کنید سرمایهگذار در این دور ۲۰ درصد سهام شرکت را به دست میآورد. طبق برنامه قرار است یک سال بعد ۱۰ درصد سهام شرکت به کارکنان اعطا شود. این ۱۰ درصد سهام کارکنان استارتاپ موجب میشود سهام همهی سهامداران قبلی ۱۰ درصد رقیق شود بنابراین سرمایهگذاری که ۲۰% سهام داشته است ۲% از سهامش کاهش مییابد. و سهام وی به ۱۸ درصد کاهش پیدا میکند. در واقع عملا به این معنی است که ۱۸ درصد سهام شرکت را خریداری کرده است. بنابراین برای سرمایهگذاران در این مرحله مهم است که استارتاپ قبل از ورود آنها سهام کارکنان استارتاپ را کنار گذاشته است تا سهام آنها به خاطر اعطای سهام به کارکنان استارتاپ رقیق نشود.
این مرحله یک مرحله جلوتر است که سرمایهگذاران جسورانه (خطرپذیر) وارد میشوند. حجم سرمایهگذاری در مرحلهی پیشبذری کمتر از ۱۰۰ میلیون تومان، در مرحلهی بذری بین ۱۰۰ تا حدود ۵۰۰ میلیون تومان و در مرحله اولیه (early stage) بین ۵۰۰ میلیون تومان تا حدود ۴-۵ میلیارد تومان است. این دور جذب سرمایه را میتوان اولین دور سرمایهگذاری واقعی سرمایهگذاران جسورانه در نظر گرفت. سرمایهگذاران این دور میخواهند که حتما قبل از ورود آنها سهام به کارکنان استارتاپ برای کارکنان کلیدی کنار گذاشته شده باشد.
همچنین در این مرحله با توجه به اینکه استارتاپ چند بار سرمایه جذب کرده است و به اصطلاح قیمت خورده است بنابراین داشتن سهام از این شرکت برای کارکنان نیز جذابیت کافی دارد. چرا که این استارتاپ آنقدر جذاب بوده است که سرمایهگذاران چندین دور روی آن سرمایهگذاری کردهاند. همچنین با توجه به جذب سرمایههایی که در آن اتفاق افتاده است میتواند روز به روز کاربران بیشتری جذب کند، محصول خود را توسعه و بهبود دهد، دفتر مجهزتری بگیرد و در نهایت سرویس بهتری ارائه نماید.
با ورود سرمایه گذار خطر پذیر این اطمینان در کارکنان ایجاد میشود که با یک استارتاپ ارزشمند مواجه هستند و در نتیجه سهام آن برای آنها جذاب است.
بعد از جذب سرمایه از سرمایه گذار خطرپذیر مرحله استخدامها در استارتاپ افزایش میکند چون شرکت توانگری مالی پیدا کرده است و حوزه فعالیت خود را گسترش میدهد. در این مرحله افرادی که جذب میشوند عموما افرادی هستند که سطح تخصص و تجربهی بالاتری داشته و مرتبهی بالاتری نیز در سازمان دارند. این افراد عموما از استارتاپ سهام طلب میکنند. مقدار سهام درخواستی آنها نیز به نسبت زیاد است زیرا اگر چه ارزش استارتاپ افزایش یافته است اما این افزایش ارزش به اندازه ای نیست که نتوانند سهام زیادی بگیرند.
همچنین در این مرحله مانند مرحلهی قبلی اعطای سهام نمیتواند بر اساس مذاکره و مورد به مورد پیش رود زیرا باید برای مثال به مثلا ۲۰ نفر سهام اعطا شود و راضی نمودن این ۲۰ نفر با مذاکره ممکن نیست. اگر حتی نیمی از این افراد از سهام دیگر کارکنان استارتاپ مطلع باشند هیچوقت توافق شرکت با آنها عملی نمیشود و سهام خود را منصفانه نمیدانند.
برای این کار بهتر است که یک دستورالعمل خیلی معقول، مطلوب و استاندارد وجود داشته باشد که بر مبنای آن عمل شود.
وجود برنامه اعطای سهام نشان دهنده این است که استارتاپ به سرمایه انسانی اهمیت میدهد و از سهام کارکنان استارتاپ به عنوان ابزاری برای جذب افراد قوی میتواند استفاده نماید.
<br/>در مطالب قبلی بلاگ به برنامه اعطای سهام به کارکنان، معرفی و بیان اهمیت وستینگ سهام و چگونگی تخصیص تدریجی سهام وپارامترهای مهم در تقسیم سهام بین موسسان استارتاپ پرداختیم. در این مطلب قصد داریم در رابطه با زمان اعطای سهام به کارکنان کلیدی استارتاپ صحبت کنیم تا پازل برنامه اعطای سهام برای خوانندگان این موضوع کامل تر شود. برای تعیین زمان تخصیص سهام به کارکنان استارتاپ باید ملاحظات مربوط به هر یک از مراحل رشد استارتاپ را بررسی کنیم.
در مرحلهی پیشبذری یا بسیار ابتدایی تشکیل شرکت معمولا موسسان روی ساختن محصول اولیه و جذب اولین کاربران تمرکز دارند و هنوز زیربنای شرکت ایجاد نشده است. بنابراین نه تنها فرصتی برای کنار گذاشتن و تخصیص سهام به کارکنان استارتاپ ندارند بلکه در صورتی که هم که تصمیم به این کار داشته باشند با توجه به اینکه شرکت هنوز ارزشی ندارد و قیمت آن مشخص نشده است، سبد سهام کارکنان کلیدی از نظر کارکنان نیز بسیار ارزشمند نیست.
شرکتی را در نظر بگیرید که به تازگی تأسیس شده است و مراحل اولیه عمر خود را در یک شتابدهنده میگذراند. اگر به یکی از کارکنان پیشنهاد اعطای ۵ درصد سهام را بدهید (که این عدد برای سهام کارکنان عدد بالایی است) ممکن است برای آن فرد واقعا جذابیتی نداشته باشد. چون برای فرد مهم است که ۵ درصد از چه چیزی؟
اگر در مورد ۵ درصد از سهام مایکروسافت صحبت شود رقم آن دهها هزار میلیارد تومان است. اما زمانی که در مورد سهام یک شرکت تازه تأسیس که با ریسکهای متعدد مواجه و در شتابدهندهای در ایران مستقر است صحبت میشود مفهوم کاملا متفاوتی نسبت به سهام مایکروسافت دارد. بنابراین در مراحل اولیه تا حدی وضعیت کنونی شرکت و ارزش آن محل سوال است که ممکن است برای کارکنان نیز چندان جذابیتی نداشته باشد.
در این مرحله حتی اگر اعطای سهام به کارکنان نیز انجام شود بر مبنای مذاکره و به صورت موردی صورت میگیرد و در واقع به صورت یک توافق بین طرفین میباشد و از قاعدهی خاصی پیروی نمیکند.
مرحله Seed Stage که یک مرحله بعد از مرحله Pre-Seed است، زمانی است که شرکت به دنبال سرمایه گذار خارجی (خارج از شرکت، خانواده، دوستان یا سرمایه گذاران نیک اندیش (Angel Investor) یا شتابدهنده ها و …) میباشد. در این مرحله معمولا افزایش سرمایه خارج از شرکت صورت میگیرد.
بسیاری از سرمایهگذاران در این مرحله سرمایه گذاران فرشته و یا نیک اندیش هستند اما ممکن است سرمایهگذاران نهادی یا Institutional نیز باشند. سرمایهگذاران نهادی شرکتها یا سازمانهایی هستند که دارای نظم مالی و حسابرسی میشوند. حتی در این مرحله سرمایهگذاران سهامی عام مانند صندوقهای سرمایهگذاری که در فرابورس پذیرهنویسی میشوند نیز وارد می شوند. بنابراین روندهای سرمایهگذاری شکل منظمتری به خود گرفته و حتما پیشنیازهایی برای سرمایهگذاری روی استارتاپ دارند.
اگر سرمایهگذاری که در مرحله بذری وارد میشود سرمایهگذار نهادی باشد برای وی اهمیت زیادی دارد که استارتاپ سهام برای کارکنان کلیدی را کنار گذاشته باشد (به این معنی که اعطای آن در تعهد سهامداران فعلی باشد). این موضوع از دو جنبه برای سرمایهگذاران اهمیت دارد:
در صورتی که استارتاپ در این مرحله هنوز سهام کارکنان را کنار نگذاشته باشد، اما در تفاهمنامه سهامداری با سرمایهگذار به این موضوع اشاره شده باشد که درصدی از سهام برای کارکنان کنار گذاشته خواهد شد، پس از ورود این سرمایهگذار به واسطهی سهامی که به کارکنان اعطا میشود سهام سرمایهگذار رقیق (Dilute) میشود.
به عنوان مثال فرض کنید سرمایهگذار در این دور ۲۰ درصد سهام شرکت را به دست میآورد. طبق برنامه قرار است یک سال بعد ۱۰ درصد سهام شرکت به کارکنان اعطا شود. این ۱۰ درصد سهام کارکنان استارتاپ موجب میشود سهام همهی سهامداران قبلی ۱۰ درصد رقیق شود بنابراین سرمایهگذاری که ۲۰% سهام داشته است ۲% از سهامش کاهش مییابد. و سهام وی به ۱۸ درصد کاهش پیدا میکند. در واقع عملا به این معنی است که ۱۸ درصد سهام شرکت را خریداری کرده است. بنابراین برای سرمایهگذاران در این مرحله مهم است که استارتاپ قبل از ورود آنها سهام کارکنان استارتاپ را کنار گذاشته است تا سهام آنها به خاطر اعطای سهام به کارکنان استارتاپ رقیق نشود.
این مرحله یک مرحله جلوتر است که سرمایهگذاران جسورانه (خطرپذیر) وارد میشوند. حجم سرمایهگذاری در مرحلهی پیشبذری کمتر از ۱۰۰ میلیون تومان، در مرحلهی بذری بین ۱۰۰ تا حدود ۵۰۰ میلیون تومان و در مرحله اولیه (early stage) بین ۵۰۰ میلیون تومان تا حدود ۴-۵ میلیارد تومان است. این دور جذب سرمایه را میتوان اولین دور سرمایهگذاری واقعی سرمایهگذاران جسورانه در نظر گرفت. سرمایهگذاران این دور میخواهند که حتما قبل از ورود آنها سهام به کارکنان استارتاپ برای کارکنان کلیدی کنار گذاشته شده باشد.
همچنین در این مرحله با توجه به اینکه استارتاپ چند بار سرمایه جذب کرده است و به اصطلاح قیمت خورده است بنابراین داشتن سهام از این شرکت برای کارکنان نیز جذابیت کافی دارد. چرا که این استارتاپ آنقدر جذاب بوده است که سرمایهگذاران چندین دور روی آن سرمایهگذاری کردهاند. همچنین با توجه به جذب سرمایههایی که در آن اتفاق افتاده است میتواند روز به روز کاربران بیشتری جذب کند، محصول خود را توسعه و بهبود دهد، دفتر مجهزتری بگیرد و در نهایت سرویس بهتری ارائه نماید.
با ورود سرمایه گذار خطر پذیر این اطمینان در کارکنان ایجاد میشود که با یک استارتاپ ارزشمند مواجه هستند و در نتیجه سهام آن برای آنها جذاب است.
بعد از جذب سرمایه از سرمایه گذار خطرپذیر مرحله استخدامها در استارتاپ افزایش میکند چون شرکت توانگری مالی پیدا کرده است و حوزه فعالیت خود را گسترش میدهد. در این مرحله افرادی که جذب میشوند عموما افرادی هستند که سطح تخصص و تجربهی بالاتری داشته و مرتبهی بالاتری نیز در سازمان دارند. این افراد عموما از استارتاپ سهام طلب میکنند. مقدار سهام درخواستی آنها نیز به نسبت زیاد است زیرا اگر چه ارزش استارتاپ افزایش یافته است اما این افزایش ارزش به اندازه ای نیست که نتوانند سهام زیادی بگیرند.
همچنین در این مرحله مانند مرحلهی قبلی اعطای سهام نمیتواند بر اساس مذاکره و مورد به مورد پیش رود زیرا باید برای مثال به مثلا ۲۰ نفر سهام اعطا شود و راضی نمودن این ۲۰ نفر با مذاکره ممکن نیست. اگر حتی نیمی از این افراد از سهام دیگر کارکنان استارتاپ مطلع باشند هیچوقت توافق شرکت با آنها عملی نمیشود و سهام خود را منصفانه نمیدانند.
برای این کار بهتر است که یک دستورالعمل خیلی معقول، مطلوب و استاندارد وجود داشته باشد که بر مبنای آن عمل شود.
وجود برنامه اعطای سهام نشان دهنده این است که استارتاپ به سرمایه انسانی اهمیت میدهد و از سهام کارکنان استارتاپ به عنوان ابزاری برای جذب افراد قوی میتواند استفاده نماید.
بعد از مرحلهی اولیه و میانی، مرحله نهایی رشد استارتاپ (Late-Stage) مطرح میشود. در این مرحله حجم سرمایهگذاری به چند ده میلیارد تومان میرسد. در این مرحله استارتاپ به قدری رشد کرده و موفق بوده است که علیرغم افزایش ارزش استارتاپ، همچنان سرمایهگذاران تمایل به سرمایهگذاری روی آن دارند.
در این مرحله استخدامها و افزایش ظرفیت سرمایه انسانی استارتاپ با سرعت بسیار زیاد و به صورت پایدار ادامه پیدا میکند. کارکنان در این مرحله ممکن است تقاضای سهام بیشتر نمایند اما از آن طرف لزومی ندارد استارتاپ افراد را با اعطای سهام جذب نماید. چون در این مقطع برند استارتاپ نیز ارزشمند شده است و نفسِ حضور در آن برای افراد جذابیت لازم را ایجاد میکند و نیاز به سهام برای راضی کردن افراد به کار در آن استارتاپ از بین میرود.
استارتاپ در این مرحله توانگری مالی بالایی دارد و میتواند حقوق معادل بازار کار به این افراد پرداخت کند و برای جبران حقوق پایین نیازی به اعطای سهام نیست. اما در این مرحله کارکنان همچنان علاقهی زیادی دارند سهام شرکت را دریافت کنند. در واقع در مرحله اولیه رشد هر دو طرف علاقمند به بررسی اعطای سهام به کارکنان استارتاپ هستند، اما در مرحله نهایی تمایل استارتاپ برای اعطای سهام کاهش مییابد.
در این مرحله بسیار مهم است که یک روال کاملاً استاندارد، محاسباتی و غیرقابل مذاکره برای اعطای سهام وجود داشته باشد. در ادامه مطالب وبلاگ به ارائهی این روش استاندارد پرداخته میشود.
در این مرحله تمام مراحل قبلی طی شده است و استارتاپ تمام تلاش خود را میکند تا بازار هدف را تسخیر نماید. برای تسخیر بازار قاعدتا لازم است استارتاپ تهاجمی رفتار نماید و در این راستا لازم است استخدام زیادی نیز داشته باشد. اگر چه در این مرحله احتمالا بخش زیادی از سهام کارکنان استارتاپ به افراد تخصیص داده شده است، اما سهام باقیمانده با توجه به ارزش بسیار بالای استارتاپ برای کارکنان بسیار جذاب است.
برای مطالعه بیشتر در زمینه استارتاپها و سرمایهگذاری خطرپذیر به بلاگ آکادمی چرخ مراجعه کنید.