یکی از کارای سخت پدر مادری وقتیه که تولهها قد و قوارهشون یه نمه بزرگتر میشه و به قول این دکترای تلویزیون میرن تو سن بلوغ! من نمیدونم نسل ما و ننه باباهامون چطور شده که دوره حساس و سن بلوغ نداشتیم! یه راست از کودکی میرفتیم تو میانسالی.
خود من سیزده سالم بود که ننهم گفت ببا برات لباس خوشگل توری خریدیم اونو پوشیدم و رفتم نشستم سر یه سفره که بعدها فهمیدم سفره عقده و این نرهغولی که کنارم نشسته دیگه ابرام آقای پسر حاج سیفالله قصاب نیست! شوهرمه! تو بگو از ما نظر خواستن!؟ نخواستن!!
میگفتم که کار ماها که بچهمون تو سن بلوغه سخته، بین نصیحت گذشتهها و حرفهای خانم دکتر فردوسی میمونیم!؟ بزنیم تو دهن بچه یا بهش محبت کنیم که دچار کمبود محبت نشه؟
چند وقتیه هما تلفنشو میبره میره تو اتاقش پچپچ کنون نمیدونم با کدوم مادر مردهای اختلاط میکنه. میپرسم هما با کی داری ور ور حرف میزنی!؟ میگه مامان شقایقه! والا ما خودمون یه عمر با شقایق حرف زدیم! این فیلمی که هما خانوم بازی میکنه خودمون فیلنامهنویسش بودیم! ولی عجالتا خودمو به خریت میزنم که دوره این شقایق هم سر برسه. فقط مواظبم که یه وخت نخواد با شقایق ازدواج کنه! چون مراحل شیرینتر بعدی از دستش میره! فکر میکنم الان که شقایق دو تا محبوبم و دلبرا بهش بگه دل بچهم غنج میره فکر میکنه الان آخرت خوشبختیشه! حقیقتا هم آخرت خوشبختی همینه! همین که برای اولین بار یه شقایق جعلی برات حرفای عاشقانهای بزنه که قبلش فقط تو فیلما دیدی و تو رمانهای م.مودبپور خوندی.
دلم میخواد به هما بگم حتی یکی دو ماه دیگه که شقایق میره سربازی و بیخیالت میشه یا یهو تو خیابون با سارینا میبینیش هم، باز قشنگه! تکرار نشدنیه! وقتی حتی یه امیرعلی وارد رابطه آبکیتون بشه و ببینی نه! شقایق همچین آش دهنسوزی نیست و این امیرعلی خوب بلده حرفای قند تو دل آب کنی بزنه و با دو بسته شکلات دل کوچیکتو به دست بیاره!
اصلا بگم ننه زاییدمت که همه این خوشیهای کوچیک و بزرگ رو تجربه کنی، حالا وقت زیاده که با ابرام زندگیت آشنا بشی و بیای بگی مامان میخوام یه چیزی بهت بگم!!
راستش ننه باباهای ما چشم دیدن حال خوب مارو نداشتن! شایدم اصلا نمیدونستن حال خوب چیه!؟ ما با هزار ترس و لرز با شقایقامون حرف زدیم و بعضا هم دستمون رو شده کتکشم خوردیم. یه عدهمون هم تا بفهمیم دوران بعد شقایق چه خواهد بود رفتیم خونه شوهر و چند شکم زاییدیم. یهو از تو عالم بچگی پرت شدیم به عالم میانسالی، به سی نرسیده یه زن کامل شدیم حالا من دست بالا گرفتم! انقد رفیق و همکلاسی داشتیم که دیپلم نگرفته شدن همسری وفادار!
خلاصه کلوم اینکه بزارین بچههاتون سیر طبیعی زندگی رو طی کنن یا اگه خودتون بچهاید! درگیر سن و سال و وعده و وعید نشید! لذت ببرید از این زندگی که هر روزش قد همهی الماسهای زمین ارزش داره.