یادداشتهای #داستانپول را با تاریخچهای از پیدایش اولین بانکها و سپس بانکهای مرکزی دنبال کردیم. دربارهی ساختار پولی ایران به عنوان یک نمونه از نظام پولی صحبت کردیم و در یادداشت قبل وارد بحث نظام بانکی شدیم.
در این یادداشت به فعالیت شبکهی بانکی میپردازیم و مفهوم نقدینگی و خلق آن توسط بانکها را بررسی میکنیم.
️ابتدا برای سادگی فرض کنید در اقتصاد فقط یک بانک وجود داشته باشد و پول هم فقط از جنس سکهی طلا باشد، مثل گذشتهها. مردم طلاهایشان را پیش بانک به امانت میگذارند و در مواقع نیاز برای برداشت سپرده به بانک مراجعه میکنند. در شرایط عادی احتمال خیلی کمی وجود دارد که همهی مردم همزمان به پول احتیاج داشته باشند، بنابراین همیشه مقدار زیادی طلا در انبار بانک خاک میخورد.
فرض کنید شما در چنین اقتصادی برای خرید خانه احتیاج به پول دارید، اما آه در بساط ندارید. یک گزینه این است که به بانک مراجعه کنید و وام بگیرید. بانک میداند که قرار نیست همهی مردم به یکباره سراغ سپردههایشان بیایند؛ بنابراین میتواند بخشی از پولها را وام بدهد که کار ملت راه بیفتد.
️بیایید با عدد و رقم ادامه بدهیم؛ فرضاً در انبار بانک ۱۰۰ سکه وجود داشته باشد. شما برای خرید خانه ۱۰ سکه نیاز دارید، این مقدار را وام میگیرید و سکهها را به فروشندهی میدهید. احتمالا فروشنده به پول نیاز ندارد و ۱۰ سکه را میبرد پیش بانک سپرده میگذارد.
️چه اتفاقی افتاد؟ در این فرایند یک خانه معامله شد، ۱۰ سکه وام داده شد، ۱۰ سکه به سپردهها اضافه شد (حساب فروشنده خانه)، اما انبار بانک ثابت ماند! قبلا ۱۰۰ سکه سپرده و ۱۰۰ سکه در انبار داشتیم، حالا ۱۱۰ سکه سپرده و ۱۰۰ سکه در انبار داریم! به همین سادگی «نقدینگی» خلق میشود؛ یعنی بدون اینکه سکههای فیزیکی زیاد شده باشد، مقدار سپردههای مردم افزایش مییابد.
️بانک خیالی ما تا کجا میتواند به وام دادن و خلق نقدینگی ادامه دهد؟ مثلا اگر هزار دفعه وام ۱۰ سکهای بپردازد، سپردهها بیش از ۱۰ هزار سکه میشود. حالا اگر بیشتر از ۱۰ نفر برای برداشت سپردههایشان به بانک مراجعه کنند، یعنی فقط ۱٪ از سپردهگذاران، انبار خالی میشود و بانک ورشکسته!
بانکها برای اینکه دچار این ریسک نشوند، همواره درصدی از سپردههای جدید را به عنوان ذخیره نگهداری میکنند. مثلا ۱۰ درصد. در مثالِ ما بانک با ۱۰۰ سکهی اول فقط میتواند ۹۰ سکه وام بدهد. این ۹۰ سکه دوباره سپردهگذاری میشود و بانک میتواند ۸۱ سکه (۹۰٪ ۹۰ سکه) را وام بدهد و به همین ترتیب. بنابراین در هر دور مقدار وام جدیدی که بانک میتواند اعطا کند کمتر میشود. با ادامهی روند، در نهایت ۱۰۰۰ واحد سپرده یا همان نقدینگی ایجاد خواهد شد.
این مثال بسیار ساده تقریباً همان اتفاقی است که در دنیای امروز میافتد. بانکها با دادن وام نقدینگی خلق میکنند؛ اما نمیتوانند تا بینهایت به این کار ادامه دهند و باید برای کنترل ریسک خود، به ازای هر مقدار سپرده (یا همان وام) ذخیره نگهداری کنند. این ذخیرهگیری روی سپردهها دقیقا همان ذخیرهای است که در یادداشت قبل اشاره کردیم. همانطور که گفتیم، این ذخیرهها نزد بانک مرکزی امانت گذاشته میشوند.
حداقلِ درصد ذخیرهگیری معمولا از طرف بانکهای مرکزی تعیین میشود و بستگی به نوع سپرده دارد. مثلا سپردههای جاری چون زیاد جابجا میشوند، ذخیرهی بیشتری دارند. برعکس در مورد سپردههای مدتدار (مثلا یکساله)، چون تا زمان مشخصی قرار نیست برداشت شوند، ذخیرهی کمتری دارند.
در یادداشت قبل گفتیم بانک مرکزی برای چاپ پول فقط کافی است حساب ذخیرهی بانکها را شارژ کند. برای مثال فرض کنید دولت برای پرداخت حقوق کارمندان پول کم آورده است. عجالتاً از بانک مرکزی قرض میگیرد، به این صورت که بانک مرکزی حساب ذخیرهی بانک ملی را ۱۰۰ میلیارد تومان شارژ میکند، بانک ملی هم حساب دولت را به همین مقدار زیاد میکند. در نهایت دولت پول را به حساب کارمندان واریز میکند. حالا بانک ملی ۱۰۰ میلیارد سپرده و ۱۰۰ میلیارد ذخیره دارد؛ اگر نرخ ذخیره ۱۰ درصد باشد، بانک میتواند تا جایی وام بدهد که سپرده ۱۰ برابر ذخیره باشد! به این ترتیب ۱۰۰۰ میلیارد نقدینگی خلق میشود.
طبق آمارهای بانک مرکزی در شهریور ۱۳۹۹ نقدینگی حدودا ۲۹۰۰ هزار میلیارد تومان و پایه پولی ۳۷۲ هزار میلیارد تومان بوده است. نسبت این دوتا یعنی پایه پولی تقسیم بر نقدینگی تقریباً همان نرخ ذخیرهی سپردهها است؛ حدوداً ۱۳ درصد. به معکوس این عدد «ضریب فزاینده» میگویند که برابر ۷.۸ است، یعنی به ازای هر یک تومان پایهی پولی ۷.۸ واحد نقدینگی خلق میشود.
در یادداشت بعد از دانشی که در این مجموعه یادداشتها پیدا کردهایم برای تحلیل ریشههای تورم همیشگی اقتصاد ایران استفاده میکنیم.