در یادداشتهای قبلی #داستانپول گفتیم بانک مرکزی برای کنترل ارزش پول ملی در مقابل ارزهای خارجی و همچنین قرض دادن به دولت و بانکها پول چاپ میکند. تا حالا فرض ما این بوده که چاپ پول معادل چاپ اسکناس فیزیکی (یا سکههای مسی) است. اما در دنیای واقعی اسکناسها برای پوشش حجم عظیم مبادلات اقتصادی کافی نیست. همچنین تا حالا به نقش بانکها در نظام پولی اشاره نکرده بودیم. در این یادداشت میخواهیم نظام پولی کشور را در کنار نظام بانکی بررسی کنیم.
در همهی کشورها علاوه بر بانک مرکزی، چندین بانک تجاری نیز وجود دارد که وظیفه اصلی آنها جذب سپرده و پرداخت وام است. همانطور که مردم عادی پسانداز خود را در بالش یا توی کمد نگهداری نمیکنند و به بانکها میسپارند، بانکها هم پساندازهای خود را فقط در گاوصندوق شعبهها نگه نمیدارند.
یک سوال، اصلا چرا بانکها پسانداز میکنند؟! فرض کنید شما قصد خرید خانهای به ارزش یک میلیارد تومان دارید؛ خانه را میخرید و مبلغی که در بانک الف دارید به حساب فروشنده در بانک ب واریز میکنید. کار شما و فروشنده تمام شده، اما حالا بانک الف یک میلیارد تومان به بانک ب بدهکار است، چون هنوز اسکناسی جابجا نشده. اگر بانکها بخواهند به شیوهی دوران پارینهسنگی عمل کنند، باید چند کامیون اسکناس از یک شعبهی بانک الف بار بزنند و به بانک ب ببرند. تازه این فقط یک معاملهی کوچک بود، در طول روز ممکن است هزاران معامله در این ابعاد اتفاق بیفتد و در آخر روز بعضی بانکها چند هزار میلیارد تومان بدهکار یا طلبکار شوند.
️مشکل بزرگتری هم وجود دارد؛ حتی اگر بانکها بتوانند به روشی پول را بین خودشان جابجا کنند، اصلا آن مقدار پول را از کجا باید بیاورند؟! اگر همهی سپردههایی را که جذب کردهاند وام بدهند، پولی برای جابجا کردن ندارند و بدهکار باقی میمانند. بنابراین لازم است بخشی از سپردههای مردم را نگه دارند تا هر وقت نیاز بود به مردم (برداشت سپرده) یا به بقیه بانکها (جابجایی سپرده) منتقل کنند. حالا به سوال قبل برمیگردیم، بانکها چطور پسانداز میکنند؟
بانکهای مرکزی بانک بقیهی بانکها هستند! یعنی بانکهای تجاری پسانداز خود را در بانک مرکزی سپردهگذاری میکنند. وقتی همهی بانکها در بانک مرکزی حساب داشته باشند، کار انتقال پول ساده میشود؛ کافی است عدد حساب بانک الف (بدهکار) کم شود و عدد حساب بانک ب زیاد شود!
مقداری که هر بانک باید پسانداز یا «ذخیره» کند، در درجه اول به تصمیم بانکها بستگی دارد؛ هر بانک با توجه به جنس سپردههایی که جذب کرده (جاری یا بلندمدت) و نوع وامهایی که داده (کوتاهمدت یا بلندمدت) و بسیاری عوامل دیگر، حساب میکند که چقدر ذخیره نیاز دارد. همچنین در بسیاری از کشورها بانک مرکزی نیز بانکها را الزام میکند که درصدی از سپردهها را به عنوان «ذخیرهی قانونی» نزد بانک مرکزی سپردهگذاری کنند. به این ترتیب اعتماد مردم به بانکها و بانکها به یکدیگر افزایش مییابد؛ چون همه میدانند که اگر به بانکی مراجعه کنند یا از بانکی طلبکار شوند، آن بانک پیش بانک مرکزی «اعتبار» دارد و حتما میتواند پاسخگو باشد.
سپردهی بانکها نزد بانک مرکزی شبیه اسکناسها و سکههای مسی است؛ در واقع اسکناس «پول فیزیکی در جریان بین مردم» است و سپردهی بانکها «پول اعتباری در جریان بین بانکها». به بیان دیگر همانگونه که برای مردم عادی وجود اسکناس و مسکوک باعث اطمینان خاطر و اعتماد به بانک میشود، اعتبار نزد بانک مرکزی این اعتماد را بین بانکها ایجاد میکند. مجموع این دو، همان پایهی پولی یا پول پرقدرت بانک مرکزی را تشکیل میدهد و چاپ پول از طریق انتشار اسکناس جدید یا افزایش سپردهی بانکها انجام میشود. البته در دوران مدرن چاپ پول عمدتا از روش دوم انجام میشود؛
چند مثال:
مثال۱: فرض کنید دولت در بانک ملی حساب دارد. از طرفی مردم در طول سال مالیاتها را به آن حساب واریز میکنند؛ از طرف دیگر دولت سر ماه حقوق کارمندها را از طریق آن حساب پرداخت میکند. اگر یک ماه پول کم بیاورد، میتواند عجالتاً از بانک مرکزی قرض بگیرد؛ چطور؟ کافی است بانک مرکزی به بانک ملی بگوید عدد حساب دولت را فلان مقدار زیاد کن، در عوض من عدد حساب سپردهات را همان مقدار زیاد میکنم! به همین سادگی پول جدید چاپ میشود.
مثال۲: فرض کنید بانک مرکزی قصد دارد برای کنترل بازار ارز، هزار دلار با قیمت ۲۵ هزار تومان در بازار تزریق کند. دلارهای کاغذی را در اختیار یک صرافی میگذارد؛ این صرافی دلار را به مشتری میفروشد، مشتری هم ۲۵ میلیون تومان به حساب صرافی در بانک ملی واریز میکند. بانک مرکزی در آخر روز حساب ذخیرهی بانک ملی را ۲۵ میلیون تومان کم میکند، بانک ملی هم عدد حساب صرافی را کم میکند! به همین سادگی پول جمع شد!
مثال۳: اگر یک بانک با مبلغ عظیمی انتقال سپرده روبرو شود، طوری که از ذخیرهای که نزد بانک مرکزی دارد هم بیشتر باشد، چطور بدهی خود را به بانک مقصد تسویه کند؟ تا چند سال قبل که بانک مرکزی ایران در و پیکر نداشت، بانکها به محض اینکه پول کم میآوردند، از بانک مرکزی قرض میگرفتند. یعنی بانک مرکزی ذخیرهی بانک بدهکار را زیاد کرده و همزمان برای این بانک بدهی ثبت میکرد. بانک هم بدهیاش به یک بانک دیگر را صاف میکرد!
در یادداشت بعدی از بحث بانک مرکزی خارج شده و به بانکها میپردازیم، اینکه چطور وام میدهند و چطور نقدینگی خلق میشود.