در سلسله یادداشتهای #داستانپول وارد بحث ساختار پولی ایران شدیم و در رابطه با اجزای پایه پولی صحبت کردیم. گفتیم پایه پولی از چند منبع ایجاد میشود که در شکل ۱ لیست شده است. دو مورد اول یعنی «خالص بدهی دولت به بانک مرکزی» و «خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی» را در یادداشتهای قبل بررسی کردیم. در این یادداشت دو قلم بعدی یعنی «بدهی بانکها به بانک مرکزی» و «خالص سایر اقلام» را توضیح میدهیم.
بانکهای تجاری (یعنی همین بانکهایی که ما به صورت روزمره با آنها سر و کار داریم)، دو کار اصلی انجام میدهند: دریافت سپرده و اعطای وام. از طرفی تا وقتی سپردهای در بانک گذاشته نشود، وامی هم داده نمیشود. از طرف دیگر مردم پول خود را صرفاً برای رضای خدا به بانک نمیسپارند و بانک باید در ازای سپردهها سود بدهد.
تا اینجای کار که واضح است، بانک از افرادی که مازاد منابع دارند سپرده جذب میکند و به کسانی که به منابع احتیاج دارند وام میدهد. بعد از مدتی وامگیرندهها اصل و سود وام را پس میدهند، بانک بخشی از سود را خودش بر میدارد و بخشی را به سپردهگذاران میدهد.
️حالا چه میشود اگر بعضی از وامگیرندهها وام را پس ندهند؟ معمولاً بانکها از قبل احتمال این اتفاق (نکول) را میدهند و مبلغی را برای احتیاط ذخیره میکنند. اما اگر بازپرداخت نشدن وامها بیشتر از انتظار بانک باشد چطور؟
انتظار داریم در این حالت بانک سود کمتری به سپردهگذارها بدهد، چون سودآوری وامها کمتر از مقدار مورد انتظار بوده است. اما اگر بانک سود سپرده را کم کند، احتمالاً مردم سپردهها را برمیدارند و در بانک دیگری میگذارند که سود بیشتر میدهد.
️اگر کاهش سود و بازدهی، کوتاهمدت و گذرا باشد، بانک میتواند از سود خودش صرف نظر کند و هر مقدار سودی که از وامها در میآید به سپردهگذارها بدهد. حتی ممکن است بخشی را هم از جیب خودش بگذارد که سپردهها فرار نکنند. در آینده که وضعیت بهتر شد، این زیان بانک قابل جبران است. اما اگر وضعیت خیلی بحرانی باشد، احتمال ورشکستگی بانک وجود دارد.
در ایران (و کلاً هر جایی که قانون دکوری و فرمایشی باشد)، بانکها یک راه دیگر هم دارند. از آنجا که ورشکستگی گناه کبیره محسوب میشود، به هیچ قیمتی نباید اجازه داد یک بانک ورشکسته شود. بنابراین حتی اگر فعالیت وامدهی یک بانک سودآور نباشد، کماکان میتواند سودهای چندین درصدی بدهد. میپرسید از کجا؟ از بانک مرکزی.
️در واقع اگر بانک از وامها سودی کسب نکند (و حتی ضرر کند) میتواند از بانک مرکزی قرض بگیرد و به سپردهگذارها بدهد! یعنی بانک مرکزی پول چاپ میکند که یک بانک بیمار سر پا بماند. این نوع چاپ پول نیز پایه پولی را افزایش میدهد؛ بنابراین «بدهی بانکها به بانک مرکزی» نیز بخشی از پایه پولی محسوب میشود.
طبیعتاً این کار باید ممنوع باشد، اما وقتی هیچکس در کشور حاضر نیست بپذیرد که تعداد زیادی از بانکهای فعلی ورشکسته هستند، به هر قیمتی که شده از بانکها حمایت میکنند؛ نتیجهی این کار فقط تورم است.
پایه پولی تعداد زیادی اقلام دیگر نیز دارد که هر یک داستان مفصلی دارند. اما در ایران یک جزء مهم از این موارد، حساب تسعیر داراییهای خارجی بانک مرکزی است و آن را به طور مختصر بررسی میکنیم.
در یادداشتهای قبل گفتیم بانک مرکزی برای کنترل ارزش پول ملی (و دلایل دیگر) همیشه مقدار زیادی طلا و ارز نگهداری میکند. اما نگفتیم که این داراییها را با چه قیمتی ثبت میکند؛ اول باید ارزش طلا و ارز را به ریال تبدیل کنیم تا با سایر اقلام قابل جمع باشند.
بانک مرکزی همیشه عدد خاصی را برای قیمت تبدیل طلا و دلار (و سایر ارزها) به ریال در نظر میگیرد و حساب و کتابها را انجام میدهد. اما به لطف ارزش دائمالسقوط پول ملی، لازم است هر چند سال نرخهای تبدیل هم تغییر کند تا تعداد صفرها با دنیای واقعی جور در بیاید.
مثلاً اگر تا پارسال ۱۰۰ میلیارد دلار با قیمت هر دلار ۱۰۰۰ تومان ثبت میشده (۱۰۰ هزار میلیارد تومان)، امسال نرخ را عوض میکنند و مثلا ۱۰ هزار تومان میگذارند. اینطوری ارزش دلارهای بانک مرکزی ده برابر میشود، یعنی ۱۰۰۰ همت. آیا پایه پولی هم ۱۰ برابر میشود؟ بانک مرکزی هیچ پولی چاپ نکرده، بنابراین پایه پولی نباید تغییر کند؛ برای اینکه اثر تغییر نرخ را حذف کنند، معادل مقداری که خالص داراییهای خارجی افزایش پیدا کرده (در مثال قبل ۹۰۰ همت) را از «خالص سایر اقلام» کم میکنند. حالا وقتی همهی اجزای پایه پولی را جمع میزنیم همان مقدار قبلی به دست میآید.
تا اینجا سمت منابع پایه پولی را توضیح دادیم. در یادداشتهای بعد ساختار پولی ایران را از طرف دیگری بررسی میکنیم و درباره نقش بانکها و پدیدهی «خلق نقدینگی» حرف میزنیم.