شهید جلال افشار در تابستان 1335 در خانواده ای مذهبی در اصفهان به دنیا آمد.پسری با اخلاقیات عالی که دوران دبستان را به خوبی به پایان رساند و در همان سن حدود ده سوره را حفظ نمود. پدرش مغازهداری مؤمن و ساده بود و جلال دومین فرزند خانواده تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را طی کرده بود که پدرش فوت کرد و تأمین مخارج خانه به عهده جلال و برادر بزرگش افتاد . ولی چون دانشجوی دانشگاه تهران بود، زحمت جلال دوچندان میشد. از طریق نصب پرده و کرکره هزینه زندگی را تامین می کرد و با توجه به وضع معیشتی خود به خانواده های بی بضاعت اصفهان نیز سر می زد و به آنها کمک می نمود.
جلال با بچههای هیئت خردسالان بنی فاطمه محله دردشت اصفهان ارتباط تنگاتنگ داشت و هشت یا 9 ساله که شد با تلاوت و حفظ قرآن، همسالان و بزرگترها را به وجد میآورد بیشتر اوقات فراغت خود را با حفظ قرآن سپری میکرد.
. مدرسه حقانی شهر قم در سالهای 53 تا 55 به مدیریت شهید آیتالله قدوسی (ره) اداره میشد و پایگاهی خوب برای تحصیل جوانان مکتبی بود که جلال هم در کنار تحصیل طلبگی در این مدرسه، با صدای زیبایش به قرائت و ضبط سرودهای انقلابی و اعلامیههای حضرت امام (ره) میپرداخت و چندین سفر نیز برای ساماندهی راهپیماییها به شهرستانهای کشور داشت و در این مسیر مبارزه چند بار نیز توسط ساواک دستگیر و پس از بازداشتهای چندروزه آزاد شد. شهید افشار در مدرسه حقانی با بزرگانی چون آیـت ا...بهاءالدینی ارتباطی نزدیک داشت شهید جلال افشار علیرغم محرومیت خودش در زندگی همکاریاش را با مؤسسات خیریه اصفهان آغاز کرد وهم بهعنوان خادم در مسجد جارچی در بازار اصفهان به فعالیت پرداخت.
همچنین با پیروزی و شکوفایی انقلاب جزء عناصر اولیه کمیته دفاع شهری حرکتهای مردمی اصفهان را سازماندهی کرد و قبل از آن نیز در جریان تحصن تاریخی مردم در منزل آیتالله خادمی در مورد اعتصاب غذای زندانیان سیاسی نقش بسزایی ایفا کرده بود.
در ساماندهی راهپیماییهای سال 57 شهید افشار نقش کلیدی در اصفهان ایفا میکرد و در بسیاری از این گردهماییها به سخنرانی میپرداخت، با پیروزی انقلاب از عناصر اولیه کمیته دفاع شهری اصفهان بود و سپس بهعنوان مربی عقیدتی در پادگانهای آموزشی خدمت کرد، با تشکیل سپاه شهید افشار با علاقه بسیار به پایهریزی دروس عقیدتی برای آموزش به رزمندگان پرداخت و همواره بهعنوان یک معلم اخلاق مهذب در بین رزمندگان شهره بود.
کلام نافذ شهید افشار تأثیرگذار و نوای دلنشین دعای روح نوازش نردبان ایمان بود و زهد بیریای او زبانزد یاران و بیان شیرین ورسایش انیس و همدم بسیجیان آموزشی پادگان الغدیر بود که با آغاز جنگ تحمیلی، مردم بهویژه جوانان را به حضور در جبهههای نبرد و دفاع از میهن اسلامی تشویق و ترغیب میکرد و تبلیغ او عامل مؤثری در جذب و اعزام نیروها از اصفهان به جبهه بود. زمانی که نامی از شهدای روحانی اصفهان در 8 سال دفاع مقدس برده میشود، نام جلال در کنار نام شهید میثمی و شهید ردانیپور در ابتدای فهرست دلاوریهاست.