نقد سینما
نقد سینما
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

نقد و بررسی فیلم Red Notice - اعلان قرمز

 نقد فیلم Red Notice - اعلان قرمز

این مطلب حاوی اسپویل است و بخشی از داستان برایتان لو میرود.

وضعیت سینمای غرب دیگر به این سمت و سو رفته که چند فقره بازیگر مشهور، یک عدد قصه‌ی جنایی و مقداری هم جلوه‌های ویژه در یک فیلم باید وجود داشته باشد تا فروش و تماشایش تضمینی باشد. فیلم Red Notice که از شبکه نتفلیکس پخش شده، از این طرح پیروی می‌کند، اما آیا فیلم لایق تماشا و سزاوار تحسینی است؟

در زبان انگلیسی یک ضرب المثلی وجود دارد که می‌گوید یک کتاب را نباید بر اساس طرح و جلدش قضاوت کرد. نمونه‌ی بسیار خوبی از این ضرب المثل را می‌توان فیلم Red Notice دانست؛ چراکه همه فکر می‌کنند وجود بازیگرانی مثل دواین جانسون، گل گدوت و صد البته رایان رینولدز می‌تواند کاری کند تا شما برای یکی دو ساعت سرگرم شوید، اما اجازه دهید در نقد فیلم Red Notice بررسی کنیم چرا نباید فیلم اعلان قرمز را حتی یک مرتبه هم تماشا کرد!

اول از همه درباره‌ی سناریو و طرح داستانی صحبت کنیم که به شدت کلیشه‌ای، فاقد هر گونه خلاقیت و سرگرمی است. یعنی این‌که یک داستان تکراری و کلیشه‌ای باشد به خودی خود چیز بدی نیست اما آن‌چنان تمام اتفاقات قابل پیش‌بینی است که مشخص نشده چرا باید اصلا داستان را دنبال کنیم؟‌ از آن خطبه‌ی اول فیلم نیز نباید بگذریم که قصه‌ی مد نظرِ سناریونویس درباره‌ی کلئوپاترا را برای‌مان تعریف می‌کند؛ چیزی که می‌توانست اصلا و ابدا حتی بیان نشود و در خلال دیالوگ‌ها بفهمیم. فیلم علنا نه شروع درستی دارد و نه پایانی. آن اواسط هم با این‌که اتفاقات اکشن زیادی رخ می‌دهد، اما همه چیز کسل‌کننده است؛ چراکه می‌دانیم هیچ بلایی قرار نیست سر سه شخصیت اصلی داستان نازل شود. طرح داستانی سرقت اشیا به این سبک که سه کاراکتر وارد بازی می‌شوند یک طرح به شدت مضمحل و ابلهانه است!

شخصیت‌پردازی‌ها هم یکی از یکی دیگر بدتر به نظر می‌رسد. با اختلاف و در بهترین حالت، جان هارتلی که دواین جانسون نقشش را برعهده دارد، شخصیت قابل قبولی است. مابقی کاراکترها به خصوص شخصیت بیشاپ با بازی گل گدوت نه تنها قدرت ارتباط با مخاطب را ندارند، بلکه نه شناختی نسبت به آنها پیدا می‌کنیم و نه حس خاصی به بودن یا نبودن‌شان در خط داستانی. کاراکتر نولان بوث با بازی رایان رینولدز نیز به عنوان یک سارق آثار هنری بین‌المللی یک شخصیت به دردنخوری است که پس از تماشای تیتراژ پایانی فیلم یک بار برای همیشه این شخصیت را فراموش خواهید کرد. در مدت زمان تقریبا ۲ ساعته‌ی فیلم اعلان قرمز، تقریبا در همه حالت با سه شخصیت اصلی همراه هستید؛ مگر این‌که بمبی ترکشی چیزی در حال پرتاب باشد که کاراکترها باید از صحنه‌ی جلوی دوربین فرار کنند! البته از فیلمی که برای جلب توجه تلاش کرده تا سه سوپر استار را در مرکز داستان قرار دهد، انتظار پرداخت به شخصیت‌های فرعی را نیز نمی‌توان داشت! ضعیف‌ترین بخش فیلم اعلان قرمز را باید در بخش سناریو دانست.

شاید تصور کنید که حداقل از نظر ایفای نقش‌ها بازیگرها در حد و اندازه‌ی خاص خودشان هستند و به خاطر بازیگرها هم که شده می‌توان فیلم را تماشا کرد. باید اعتراف کرد که نقش‌آفرینی‌ها نیز تعریفی ندارند. بر اساس ریخت و قیافه و نوع لباس گل گدوت در فیلم باید بیان کرد که او را آورده‌اند صرفا برای جنبه‌های تبلیغاتی فیلم! دواین جانسون را نیز آورده‌اند برای جلب توجه مخاطبینِ خوره‌‌ی ژانر اکشن. رایان رینولدز را نیز آورده‌اند برای طنازی (بخوانید دلقک بازی). بیننده که ما باشیم یک حس طنزی را از همان ابتدای فیلم احساس می‌کنیم و به نظر می‌رسد که یک قصه‌ی سراسر طنز و اکشن را شاهد خواهیم بود اما رفته رفته می‌بینیم که این حس طنز نه تنها رفته رفته به طرز اغراق‌آمیزی زیادتر می‌شود، بلکه از یک نقطه‌ی داستانی به بعد این حس طنز آزاردهنده نیز می‌شود.

شوخی‌های نولان بوث، لیچار و متلک‌های متعددی که بین او و جان هارتلی رد و بدل می‌شود، وقایع طنز و همچنین اشتباهات سهوی شخصیت‌ها همگی باعث می‌شوند تا در اواخر داستان انتظار داشته باشیم برای مدتی هم که شده شخصیت‌ها لحنی جدی داشته باشند؛ نا سلامتی پای یک سرقت بسیار بزرگ در میان است! البته شدت و عمقِ بزرگیِ این اتفاق نیز به درستی به نمایش کشیده نمی‌شود. یک این‌که سناریو خیلی بد نوشته شده و دو این‌که فیلم‌ساز تصور کرده مخاطب تمام هم و غمِ ذهنی‌اش معطوف به این است که جان هارتلی و نولان بوث باید به هدفشان برسند.

مایوس‌کننده است که فیلم اعلان قرمز حتی از جنبه‌های فنی نیز حرفی برای گفتن ندارد. نه این‌که تجهیزاتِ ضعیفی در اختیار عوامل سازنده بوده باشد، بلکه حرکات من‌درآوردیِ عوامل حاضر در صحنه باعث شده تا جنبه‌های فنی این پروژه نیز تعریفی نداشته باشد. بارزترین نمونه، حرکات دوربین است که در صحنه‌های اکشن، به خصوص اولین سکانس‌های فیلم، مخاطب را رسما آزار می‌دهند. از دیگر مشکلات بخش فنی، به تعداد کات‌های بسیار بالا در حین یک مکالمه‌ی ساده باید اشاره کرد. ضمن این‌که حرف و صحبت‌های نولان با جان در گوشه و کنار داستان حوصله‌سربر است، مکالمه‌ها با تعداد زیادی کات روبه‌رو می‌شود. فیلم‌ساز صرفا می‌خواسته چند خط اطلاعات سطحی به خورد بیننده بدهد و اصلا به این مسئله فکر نکرده که شاید بتوان حس و عاطفه‌ی خاصی از شخصیت به مخاطب که ما باشیم منتقل کرد. مفاهیم زیر متنی و درسِ اخلاق بماند که این فیلم در همان متنِ اولیه‌ی خود درجا می‌زند؛ چه برسد به این‌که در زیر متن خود چیزی برای گفتن داشته باشد!

فیلم Red Notice اثر بسیار خوبی است برای آزار رساندن به یک فرد. اگر قصد دارید کسی را آزار داده یا تنبیهش کنید، او را ابتدا به صندلی بسته و سپس فیلم اعلان قرمز را برایش پخش کنید. در انتها نیز بگویید دنباله‌ی دومی احتمالا در کار است و بعد از انتشار فیلم Red Notice 2 دوباره همین آش است و همین کاسه!

در ضمن این فیلم امتیازی که از imdb گرفته 6.5 از 10 هست.

عاشق فیلم و سریال ایرانی و خارجی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید