ویرگول
ورودثبت نام
سینما درام
سینما درام
خواندن ۸ دقیقه·۱ ماه پیش

پیامبران نیز ممکن الخطا بودند، معلم که جای خود دارد!

نقد لقمان مداین بر سریال افعی تهران
نقد لقمان مداین بر سریال افعی تهران

لقمان مداین-منتقد سینما

با اینکه قصد ندارم در جایی که عوامل یک پروژه سکوت کردند وارد شوم و از حقوقی که خودشان باید مطالبه کنند سخن بگویم اما لازم دیدم از زاویه ای متفاوت به مبحث شکایت مطروحه از سریال افعی تهران ورود کنم.

نقل است این شکایت برای دفاع از شان معلم بوده و آن چنان قاطع سخن راندند که گویی نستجیربالله معلم معصوم است، پس لازم دانستم بگویم حضرات سیاس! علمای نادان! معلمی شغل انبیا است اما معلم معصوم نیست! همانطور که تمامی پیامبران به عصمت حضرت ختمی مرتبت نرسیدند.

پاسخ بدهید آیا موسی کلیم الله که از پیغمبران اولی العزم به حساب می آمد معصوم بود؟ آیا خطا نکرد؟ مگر غیر این بود که دستانش آلوده به خون جوانکی شد و خداوند او را مجبور به استغاثه کرد؟ و مگر جز این بود که در همراهی با خضر نبی(س) صبور نبود و همین باعث شد حضرت خضر(س) وقتی دید موسی(ع) در عالمی مجزا قرار دارد و تاب نمی آورد وی را از حضور در معیت خود محروم ساخت؟

بیایید به سراغ حضرت یونس (ع) برویم، آنگاه که از عصیان ابناءبشر به ستوه آمد و با عصبانیت آنان را نفرین کرد و ترک فعل نمود، آیا خداوند اورا تأدیب نکرد؟

پس چرا این نشانه های آشکار را نمی بینید؟ چرا در آیات الهی اندیشه نمی کنید؟ می خواهم قال الصادق شما را با ادله ای بالاتر یعنی قال الباقر پاسخ دهم بلکه مفید واقع شود، همان گونه که یونس نبی(ع) در کسوت نبوت فعلی را مرتکب شد که در شان معلم بشریت نبود و در لحظه عصبانیت کنترل خود را از دست داد و فرزندان انسان را نفرین کرد و مورد جزا خداوند قرار گرفت باید دریابید که در سطوح پایین تر اگر معلمی در لحظه عصبانیت حین مواجهه با فرزندان ملت کلامی به دشنام یا نفرین به زبان راند باید یک مقام بالادستی باشد که آن معلم را به کیفر سخنانش برساند.

اگر موسی کلیم الله صبوری نکرد و از همراهی با خضرنبی (س) که در مسیر الهی قدم بر می داشت محروم شد در می یابیم که در سطحی پایین تر اگر معلمی در مسیر تعلیم کودکان که راهی الهی است و مصداق عبادت لحاظ شده صبور نبود و تاب و تحمل کافی در این راه نداشت باید از حضور در این مسیر حساس محروم شود.

اگر موسی(ع) در یک لحظه کنترل خویش را از دست داد و دست به خشونت فیزیکی زد که با واکنش جمعی مواجه شد و ناچار گشت اظهار پشیمانی کند و به درگاه خداوند توبه و استغاثه برد به ما می آموزد که در سطوح پایین تر اگر معلمی کنترل خویش را از دست داد و مرتکب خشونت فیزیکی شد این وظیفه جمعی است که واکنش نشان دهند تا آن آموزگار ناچار شود خطای خویش را بپذیرد و ابراز ندامت کند بلکه با رضایت مردم توبه او از پیشگاه حق مورد پذیرش واقع شود.

پس اینجاست که باز هم در عصر برنامه های محفل محور ما داد شکوه سر می دهیم که چرا مسابقه قرائت قرآن با صوت احسن برگزار می‌کنید؟ شما تذکر به سکوت می‌دهید اما باز هم نهیب می زنیم که مگر قرآن کریم نفرموده این آیات شعر نیستند و محمد (ص) هم شاعر نیست پس نتیجه می‌گیریم قرآن ترانه نیست که بر آن آکادمی برگزار کنیم بلکه یک دستورالعمل است و این سوال پیش می آید که اکر نسخه دکتری درمانگر را با صوت بخوانیم بهبودی حاصل می‌شود یا خیر؟ پس پاسخ بدهید با آکادمی صوت و لحن چطور می‌خواهید قرآن مجید را که نسخه درمانی بشر است به منصه ظهور بکشانید؟ شاید بگویید در عصر رسول اکرم(ص) هم قرائت قرآن موثر بود و من به شما پاسخ می دهم آن زمان محمد(ص) بود که مفاهیم پر محتوای قرآن را برای آدمیان جا اندازد تا به درک عامه برسد، حالا اینجاست که آرزو می‌کنیم ای کاش روشنگرانی چون طالقانی (ره) می بودند تا ما را به اعماق کلام الله سوق دهد.

این شرمندگی برای شماست، کسانی که شعار اتحاد جماهیر اسلامی را برای ایران سر می دهید و خود را ام القری اسلام می دانید، اما در اجرای احکام الهی مصداق آیه 150 سوره نساء می شوید که می فرماید "نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ" هرکجا را که خوشتان بیاید اجرا می کنید و هرکدام را که نپسندید چشم پوشی می کنید، اینجاست که در جامعه اسلامی ما ربا ریشه می دواند اما در بلاد به زعم شما کفر بانکداری اش اسلامی است، معلمان از هفت خان رستم به نظام آموزشی آنان راه می یابند و در مسیر تعلیم و تعلم گام بر می دارند و اینجا بعضا کادر آموزشی از ابتدایی ترین مراحل سلامت روان در فقرند.

سوال ما از شما شفاف است اگر بنا نیست آیات الهی در زندگی زمینی ما شکوفا شود نظام اسلامی ما با حکومت اموی چه تفاوتی دارد؟ آیا شان کادر آموزشی ما از برخی پیامبران بالاتر است که خداوند آن معلمان بشریت را کیفر دنیوی می دهد اما شما چشم بر اعمال برخی کادر های آموزشی خود می بندید؟

در جامعه ای که وزارت بهداشت آمار مبتلایان به اختلالات روانی را 21 میلیون نفر یعنی معادل 30 درصد مردم ایران ذکر می کند که سخنگوی وزارت بهداشت لب کلام را در این جمله خلاصه کرده که از هر 4 ایرانی یک نفر دچار اینگونه اختلالات است آیا بازهم بر معصوم بودن کادر آموزشی اصرار دارید؟ قشر زحمت کشی که با حقوق اندک باید زمان و اعصاب خود را در این راه هزینه کند.

پس بگذارید خیالتان را راحت کنم، نه افراد نظامی معصوم هستند، نه نیروهای امنیتی، نه روحانیت معصوم است نه مقامات قضایی و نه حتی معلمین، که اگر دارای عصمت اکتسابی بودند برای رسیدگی به جرایم هر قشر دادسرای ویژه و سازمان حفاظت و بازرسی یا حراست و کمیته انضباطی تشکیل نمی شد.

حتی والدین هم در جوامع مترقی اگر نتوانند به وظایف خود به درستی عمل کنند با برخورد پلیس اجتماعی مواجه می شوند که تا سلب حضانت فرزند نیز پیش می روند اما در کشور ما ترجیح حضرات بر این است پلیس اجتماعی به حجاب اجباری بپردازد تا یکبار دیگر ناقض سیره حضرت رسول (ص) و احکام قرآن باشد و چشم بر آسیب دیدن فرزندان بدسرپرست و دیگر بحران های جامعه ببندد.

پس بیایید صادق باشید و افکار عمومی را فریب ندهید چراکه نسل ما در همین نظام آموزشی شما رشد پیدا کرد و تا بن دندان قربانی سیستم معیوب آن شد.

آنگاه که برای مثال در اردوهای تفریحی دانش آموزان زیر 15 سال را به موزه عبرت یعنی مقر شکنجه گاه ساواک شاه می بردید و فرایند اعدام را در رژیم گذشته شرح می دادید و برای نمونه یکی از شاگردان بالا می رفت تا مرحله انداختن طناب به دور گردن محکوم را به تصویر کشد و آن دانش آموز تا مدت ها دچار اختلالات گسترده می شد، یا آنان را به میدان تیر می بردید تا با اسلحه تیراندازی کنند و مورد خشم غیر انسانی مسئولان آنجا که قصد داشتند اتوریته خود را اثبات کنند قرار می گرفتند و آن طفل های معصوم را مجبور می کردند تا فاصله های دور سینه خیز در خاک و سنگلاخ پیش بروند و زخمی شوند تا امیال عقده دار مسئولانش خالی شود.

یا بیایید از معلمی بگویم که در مقطع ابتدایی تمام شاگردانش را زیر مشت و لگد می برد و کبود می کرد و بعدا با ورود اولیاء مشخص شد فرزندش آسیب نخاعی دیده و این فشاری که متحمل شده او را به ورطه ای کشانده که نمی تواند کودکان سالم را تحمل کند.

اینها را شمردم تا به خطا سنگ کادر آموزشی خود را به سینه نزنید، مردم خود نیک می دانند چه کسانی در این سیستم شریف هستند و چه کسانی بیمار.

اما در دفاع از حریم هنر می خواهم تلنگری بزنم به مقامات قضایی که نسبت به هر فیلم و سریال واکنش نشان می دهند، این رویه شما جز نابودی استعدادهای هنری هیچ خروجی ندارد، صنعت فیلم و سریال ایران به دور از هزینه های میلیون و میلیارد دلاری هالیوود توانسته جایگاه خود را در عرصه جهانی پیدا کند، اما در همان امریکا وقتی در نقد فراماسونری، جریان نظم جهانی، دستگاه قضایی، امنیتی، نظامی یا پلیس، کادر درمان و حتی قومیت ها فیلم می سازند کسی متعرض به آنان نمی شود، نمی دانم هنوز هم بر روی سازمان امنیت امریکا این اطلاعیه وجود دارد یا خیر اما سال ها پیش در یادداشتی کوتاه نوشته بودند که واقعیت ما با آنچه که در فیلم ها می بینید متفاوت است و به همین بسنده کرده بودند، امیدوارم از این ظرفیت نقد پذیری الگو بگیرید و تحمل خود را بالا ببرید، وقتی که فضای سیاسی به سمتی می رود که ممنوع التصویر های دیروز که حتی زندانی سیاسی بودند را به فضای رسانه دعوت می کنید تا مناظره کنند، وقتی هنرمندان خارج از کشور را دعوت می کنید تا بازگردند و فعالیت کنند، سعه صدر خود را کمی بالا ببرید تا بازار در حال رشد فیلم و سریال ایران که با همه محدودیت ها صدای خود را به دنیا رسانده و افتخار آفریده ناامن نشود، نکند بخاطر این تنگ نظری ها به زمان سعید امامی برگردیم که چون رسانه ها را تحمل نکرد و خبرنگاران را خانه نشین کرد مهاجرت های گسترده شکل گرفت و کمی بعد رسانه های فارسی زبان در خارج یکی پس از دیگری ظهور کردند و افکار عمومی و کشور تا سال ها از این حیث آسیب دیدند، نکند روزی بخاطر ناامن کردن فضای هنر شرایطی محیا بشود که هنرمندان گسیل پیدا کنند به مسیری که دیگر کاری از دستتان بر نیاید.

والسلام علی من التبع الهدی

افعی تهرانلقمان مداینپیمان معادیمنتقد سینماسحر دولتشاهی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید