درسهای انیمیشن موزیکال جدید نتفلیکس که به بلوغ میرسد ممکن است کلیشهای باشد، اما آنها با قلب کافی ارائه میشوند که حتی بدبینترین بینندگان را به طرفداران این خزنده تبدیل میکنند.
لئو با صداپیشگی آدام سندلر یک مارمولک است و نزدیک به 80 سال است که در یک کلاس درس زندگی کرده است. صدها دانشآموز کلاس پنجمی در سالنهای مدرسه ابتدایی فورت مایر قدم زدهاند، بنابراین در مورد کودکان پیشنوجوان خشمگین و والدین مضطرب آنها چیزهای زیادی وجود ندارد که لئو ندیده باشد. زیباییشناسی و مشغلههای آنها تغییر کرده است - تازهترین کلاسهای دانشآموزان به تلفنهایشان چسبیدهاند و دیگر موهاوک ورزش نمیکنند - اما مشکلات آنها تا حد زیادی یکسان است. لئو از تانک خود که با لاک پشتی به نامSquirtle (بیل بر) مشترک است، هر دسته جدید از بچه ها را با کنجکاوی دور مشاهده می کند.
همه اینها زمانی تغییر می کند که لئو در طول کنفرانس های والدین و معلمان بزرگسالی را می شنود که درباره سن او صحبت می کند. به گفته آقایان عینکی، مارمولک به نظر می رسد که به پایان عمر خود نزدیک شده است. این مکالمه لئو را شوکه می کند، او وسواس زیادی به استفاده از آنچه که مطمئناً آخرین سال زندگی اش است، می شود. او تلاش میکند آزاد باشد، دنیا را ببیند (یا در واقع، بیشتر فلوریدا، جایی که فیلم متحرک در آن قرار دارد) و هدفی فراتر از یک حیوان خانگی کلاس پیدا کند.
جایی که سر لئو برای اکثر مردم، به خصوص بزرگسالانی که تماشا می کنند، شوکه کننده نخواهد بود. این کمدی به کارگردانی رابرت ماریانتی، رابرت اسمیگل و دیوید واختنهایم و نویسندگی اسمیگل، سندلر و پل سادو، به صورت متعارف در قاب قرار گرفته است. اما آنچه لئو را خاص می کند، انواع درس های ارائه شده است. پیام آن برای نسلی که خود را در گروگان نگرانی های والدین خود می بینند و وارث دنیایی از مشکلات هستند، به موقع است. لئو بزرگسالان را تشویق می کند که رها کنند و به بچه ها یادآوری می کند که بزرگ شدن نباید آنقدر ترسناک باشد.
سال تحصیلی جدید با آهنگ و اطلاعیه آغاز می شود. آهنگ گروهی درباره سال آخر دبستان با فهمیدن بارداری خانم سالیناس (الیسون استرانگ)، معلم محبوب، به پایان می رسد. این خبر دانشآموزان و سرپرستان او را که در طول تاریخ از معلمان جایگزین مدرسه متنفر بودهاند، ویران میکند. یکی از والدین خشمگین (جیسون الکساندر) که از کمک های مالی خود برای اعمال قدرت بر دولت استفاده می کند، می گوید: «در حال حاضر به دخترم پیام می دهم. "او ویران خواهد شد." دختر او جایدا (سدی سندلر) کمتر از آن خرد شده است. او و همکلاسیهایش راههای مختلفی را برای بدبخت کردن جایگزین ناآگاهش طراحی میکنند.
نقشه های آنها به نتیجه نمی رسد به جای خانم سالیناس، خانم مالکین (سیسیلی استرانگ)، زنی بداخلاق و سرسخت است که به قدرت حقارت بر ستاره ها اعتقاد دارد. او تغییرات چشمگیری را در کلاس درس ایجاد می کند، از جمله قانونی که یک دانش آموز را مجبور می کند هر آخر هفته یک حیوان خانگی کلاس را به خانه ببرد. دانشآموزان با این ایده دست و پا میزنند تا اینکه متوجه شوند لئو فقط یک مارمولک معمولی نیست، بلکه یک مارمولک سخنگو است.
سامر (سانی سندلر)، دانشآموز کلاس پنجم پرحرفی که تمایل دارد مردم را با مونولوگهایش خسته کند، ابتدا متوجه میشود. او ناخواسته تلاش لئو برای فرار از پنجره اتاقش را متوقف می کند (بالاخره مارمولک سعی می کند دنیا را ببیند) و در این فرآیند او را به دیوارش پرت می کند. لئو فریاد می زند: «مادر گودزیلا» و سامر را وادار می کند تا در مورد منبع آن صدا بپرسد.
یک قانون اساسی در دنیای لئو وجود دارد که حیوانات هرگز نمی توانند با انسان صحبت کنند. اگر موجودات دو پا متوجه شوند که تنها موجودات ذیشعور در قلمرو حیوانات نیستند، چه اتفاقی میافتد؟ هرج و مرج، البته. لئو سامر را متقاعد می کند که او تنها کسی است که می تواند او را بشنود و راز مشترک به دوستی واقعی منجر می شود. دانش آموز کلاس پنجم، یکی از نامحبوب ترین دانش آموزان کلاس خود، شروع به برخورد با لئو مانند یک درمانگر می کند. او نگرانیهای خود را بیان میکند و در پاسخ به او توصیه میکند تا به او کمک کند تا با او سازگار شود. وقتی سامر از نصایح او استفاده میکند، شروع به دوستیابی میکند.
بسیاری از لئو به شیوه ای مشابه بعد از مدرسه-ویژه عمل می کند. هر هفته یک بچه متفاوت مارمولک را به خانه می برد و بعد از اینکه آنها را متقاعد می کند که هیچ کس دیگری نمی تواند او را بشنود، پیشنهاد می کند به مشکلات آنها گوش دهد. این نقاشیها بهطور مؤثری والدین مدرن را هجو میکنند و طیف مشاورههای لئو را به نمایش میگذارند. سندلر به طور مشخص صداگذاری فوق العاده ای انجام می دهد و به لئو شخصیتی متحجر می بخشد که مبتنی بر حساسیت واقعی است. (او مانند یک کنت دراکولای سالمندان از هتل ترانسیلوانیا است.) هر چه لئو بیشتر به بچه ها توصیه کند، هدف بیشتری در زندگی خود پیدا می کند. او نگرانی های خود را در مورد مرگ به کمک به این دانش آموزان - که احساس نمی کنند توسط والدینشان دیده و شنیده می شود - کمک کند.
هر درس در این فیلم به استرس های والدین مدرن می پردازد، و به این ترتیب لئو ممکن است یکی از آن فیلم های کودکان باشد که برای بزرگسالان مناسب تر است. بسیاری از این کودکان 10 ساله ناراضی هستند زیرا فراوانی مواد آنها - وسایل، اسباب بازی ها و غیره - نمی تواند جایگزین موهبت درک شدن شود. مواقعی وجود دارد که فیلم زمانی که سعی میکند بین بچهها و بزرگسالان به جلو و عقب برگردد، کشیده میشود، اما بیشتر لئو زیرکانه حرکت میکند.
کار انیمیشن در لئو محکم است (شبیه به شانس Apple TV+ است) و موسیقی (ساخته اسمیگل، در حالی که جف زانلی آهنگسازی را انجام داده است) بیشتر نمایشگر چشمکی است تا قافیه های به یاد ماندنی. این روایت و زمان بندی کمدی سندلر است که شما را تماشا می کند. این بازیگر به دخترانش در اینجا ملحق میشود که در صداگذاری خوب همکاری میکنند (لئو، مانند فیلم You Are So Not Invited to My Bat Mitzvah از نتفلیکس، احساس میکند یک رابطه خانوادگی است): سدی و سانی سندلر به ترتیب نقش جایدا و سامر را بازی میکنند، دو دختر در طرف مقابل طیف محبوبیت، که بیش از آنچه که تصور می کنند به اشتراک می گذارند.
به هر حال، این قلب واقعی لئو است. هر چه این موجود خونسرد نصیحت بیشتری می کند، آشکارتر می شود که دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی دبستان فورت مایر با دردهای رو به رشد مشابهی روبرو هستند. همه آنها نگران آینده هستند - دبیرستان بسیار دلهره آور است - و به اندازه کافی عادی نیستند. همه آنها سؤالاتی دارند که از پرسیدن آنها خجالت می کشند و ترس هایی دارند که آنها را در شب بیدار نگه می دارد. از طریق مکالمات آنها با لئو است که متوجه می شوند تنها نیستند.