«آخرین ما» (The Last of Us) قبل از HBO، برای سالها، «سریال مردگان متحرک» (The Walking Dead) شبکه AMC بدون شک محبوبترین قطعه رسانه زامبی بود. از زمان آخرین فصل سریال اصلی در سال 2022، تعداد زیادی اسپین آف وجود داشته است که سعی کرده اند جادویی را که در اوایل دهه 2010 چشم و قلب میلیون ها بیننده را تسخیر کرده بود، بازسازی کنند. پس از جدایی اندرو لینکلن از سریال در نوامبر 2019، تنها یک مسئله زمان بود که او نیز برای یک مینی سریال خودش بازگردانده شد.
اگرچه آنها در ابتدا قرار بود فیلمهای بلند باشند، اما همهگیری COVID-19 این رویاها را نابود کرد، و بنابراین ما نمایشهایی مانند «مردگان متحرک: شهر مرده»، «مردگان متحرک: داریل دیکسون» و اکنون «مردگان متحرک: The Walking Dead: The» داریم. آنهایی که زنده اند.» زمانی که این سریال جدید معرفی شد، انتخاب ریک گرایمز (اندرو لینکلن) و میشون (دانای گوریرا) به عنوان بازیگران این فصل بعدی، علاقه تازهای را به مجموعهای تزریق کرد که، اگر رتبهبندیها اتفاق بیفتد، به سرعت در حال کاهش بود. .
این تکرار جدید تقریباً بلافاصله از همان جایی شروع می شود که آخرین حضور ریک متوقف شد، و ما مجبوریم زندگی جدید ریک را با CRM (نظامی جمهوری مدنی) دنبال کنیم. این یک زندگی دنیوی و خطرناک است، اما در طول این همه، خاطره میشون و دخترشان جودیت او را ادامه می دهد. تماشای شخصیتی که زمانی به عنوان یک قهرمان نخبه در نظر گرفته می شد که مجبور به قرار گرفتن در موقعیتی می شود که او را در حالتی شبیه به ربات قرار می دهد بسیار آزاردهنده است، و حتی تماشای آن با شروع به هم ریختن آن حالت دشوارتر است. مبارزه ریک با ایده زنده بودن بدون هدف اساسی - و بدون خانواده اش - شاید جالب ترین جنبه هر یک از اسپین آف های "مردگان متحرک" تا کنون باشد.
در هسته "آنهایی که زندگی می کنند" جذابیت خاطره است و گاهی اوقات ممکن است مرگ ما باشد. در حالی که او با این ایده که زندگیاش قبلاً چگونه به نظر میرسید دست و پنجه نرم میکند، ریک همچنین مجبور میشود این سوال را مطرح کند که آیا مردی که امروز است میتواند حتی احتمالاً به زندگیای که زمانی زندگی میکرده است بازگردد. در طول سریال، او و Michonne هر دو به خاطره یکدیگر می چسبند تا خود را قوی نگه دارند، و مایلند تا قبل از اینکه خیلی دیر شود و دیگر نتوانند به یاد بیاورند، رد کوتاهی از چهره یکدیگر را به یاد بیاورند.
هر بار که لینکلن و گوریرا روی پرده میروند، مشخص میشود که اگرچه اسپینآفها سرگرمکننده بودهاند، اما آنها صداقتی را که این دو بازیگر روی میز ارائه میکنند، از دست دادهاند. وقتی آنها به یکدیگر فکر می کنند - که اغلب از طریق روایت نشان داده می شود - به نظر می رسد که ما به چیزی نفوذ می کنیم که نباید تماشا کنیم یا به آن گوش دهیم. پس از سالها، آنها هنوز میتوانند کاملاً آرزویی که این دو شخصیت نسبت به یکدیگر دارند را تجسم کنند، و بسیار آسان است که در عشق غرق شوید و فراموش کنید که در حال تماشای نمایشی هستید که پسزمینه آن دنیایی است که توسط یک دنیای ویران شده است. آخرالزمان زامبی
متأسفانه، مانند برخی از اسپینآفهای قبلی که در این جهان اتفاق میافتند، جدیدترین قسمت آن اگر خطوط اصلی داستانی را که سریال اصلی تلاش میکرد در فصلهای پایانی خود داشته باشد، کنار بگذارد، بهتر خواهد بود. صادقانه بگویم، نمایشی درباره ریک و میشون باید دقیقاً همین باشد: نمایشی درباره ریک و میشون. دلیل اینکه این دو مورد علاقه طرفداران قرار گرفتند نه تنها به دلیل پیوند آنها بلکه به دلیل مهارت های سرگرم کننده آنها به عنوان جنگجو است. شیمی به تنهایی برای دامن زدن به یک حماسه 16 قسمتی کافی است، پس چرا آن را انجام ندهید؟ تقریباً به نظر می رسد که سازندگان (نمایشگر قبلی «مردگان متحرک» اسکات ام گیمپل و لینکلن و گوریرا) می خواستند این دو شخصیت تلاش کنند تا به یکدیگر بازگردند، اما آنها نمی دانستند که چگونه داستانی را در اطراف خود بسازند. آن میل
«آنهایی که زندگی میکنند» از موقعیتی که در دنیای پف کردهای که این شخصیتها در آن پیدا میکنند رنج میبرد و علیرغم آثار زیبای دو بازیگر اصلیاش، هرگز به پتانسیل کامل خود نمیرسد. ریسک واقعاً به اندازه کافی بالا نیست. اگر این اسپینآف میتوانست بهعنوان داستان حاوی خودش وجود داشته باشد، بدون شک میتوانست رشتههای به هم پیوستهای را که در نهایت آن را سنگین میکند، از بین ببرد.
ریک در نیمه راه سریال می گوید: «همه چیزهایی که داشتیم خراب شده است» و همین را می توان در مورد فرمول اسپین آف های فرنچایز نیز گفت. وقتی کار میکند - مانند «مردگان متحرک: داریل دیکسون» - واقعاً کار میکند، اما وقتی این کار را نمیکند، باعث میشود که طول عمر این فرنچایز چند دههای را زیر سوال ببرید. آیا دنیایی وجود دارد که این اسپین آف ها بتوانند چیز جدیدی را به طرفداران قدیمی ارائه دهند؟ آیا این فرنچایز که یکی از اولین ها در نوع خود بود، هنوز در عصر نمایش هایی مانند «آخرین ما» پایدار است؟
«مردگان متحرک: آنهایی که زندهاند» بهطور کامل به این سؤالها پاسخ نمیدهد و شاید این بازخوانیهای جدید هرگز به خوبی چند فصل اول سریال اصلی نباشند. تا اپیزود 4 که توسط خود Danai Gurira نوشته شده است، به نظر می رسد که در نهایت ممکن است سریال شروع به کار کند، اگرچه به نظر می رسد خیلی کمی دیر است. این تا حد زیادی بهترین اپیزودهای نمایش داده شده قبل از انتشار سریال است و واقعاً به گوریرا و لینکلن اجازه می دهد تا به عنوان بازیگر بدرخشند. در حالی که چیزهای زیادی باقی میماند، حداقل با این اسپینآفها میتوانیم دو بازیگر با استعدادی را تماشا کنیم که بیش از 15 سال پیش عاشق آنها شدیم. برای آن، سخت است که تا حدودی سپاسگزار نباشیم.